زمان : 28 Tir 1393 - 18:14
شناسه : 90340
بازدید : 60336
آشـنایی با یوگا/تاریخچه یوگا و.. آشـنایی با یوگا/تاریخچه یوگا و..


تاریخچه یوگا

یزدفردا "سرویس آموزشی و اطلاع رسانی:تاریخچه یوگا● فلسفه مکتب یوگا
یوگا یکی از مکاتب فلسفی عرفانی رایج در هند است که مبتنی بر آداب خویشتن داری، ورزش بدنی و ذهنی می باشد. هر یک از مکاتب بنا به روش خود تزکیه نفس و اصول اخلاقی را به پیروان خود تعلیم می دهند.
این مکاتب فهرست وار عبارتند از :
١) مکتب «نیایه» به معنی آنچه که فکر را به نتیجه هدایت کند و این مکتب منسوب به حکیمی است به نام «اکش پادگوتم».
٢) مکتب «وی شیشکا» که این نام مأخوذ از کلمه «وی شیشه» به معنی خاص است و این دو مکتب نماینده روش تحلیلی فلسفه اند.
٣) مکتب «سانکهیا» که مبتنی بر دوگانگی وجود است و یکی از مکاتب فلسفی بعد از ویدانت است.
٤) مکتب «جوک» یا یوگ، که به معنی اتحاد است و به تفصیل درباره آن صحبت می شود.
٥) مکتب «پوروامیمانسا» که مکتب آداب و مناسک هندو است و اساس آن بحث و تجسس در «دارما» است که تکلیف و وظیفه است.
٦) مکتب ویدانت که به معنی مقصد بید (وید) است و در وحدت وجود سخن می گوید.
یوگا یکی از مکاتب فلسفی عرفانی هند و مبتنی بر آداب خویشتن داری، آموزش های جسمانی و ذهنی است.
مواجهه با رنج، مشقت، ناکامی و نادانی از مباحث عمده در یوگاست.
یوگا یک روش فلسفی - کاربردی در فهم و درک مسائل وجودی، مراتب ذهنی، ریشه های رنج و متعادل سازی و رفع آنهاست.
● مبانی آئین یوگا
یکی از مبانی یوگا مبحث رنج است، جهان دیری است فانی مملو از ناکامی و مشقت، جسم جایگاه رنج است و حواس و ادراکات حسی رنج آفرین اند و لذایذ نیز آبستن ناکامی و اندوه اند، لذا همه چیز برای انسان فرزانه در جهان ادراکات حسی رنج آور است، پس باید به هر نحو خود را از این رنج آزاد کرد.
راه آزادی در مکاتب هندی به طرق گوناگون حاصل می شود، در «نیایاسوترا» توسط شناخت درست مقولات شانزده گانه و روش استدلالی حاصل می شود. در «وی شیشکا» به کمک تفکیک و شناخت مقولات ششگانه بدست می آید. در «سانکهیا» توسط شناخت تفکیکی بین روح و ماده حاصل می شود و در «ودانتا» به وسیله اشراق وردماسوی الله کسب می گردد.
در «یوگا» توسط تمیز حق از باطل و روح از ماده که در این جهان بر اثر مشارکت ظاهری بصورت واحد جلوه می کنند بدست می آید. دوم مبحث نادانی است، پیوند روح و ماده بر اثر عدم شناخت تحقق می یابد و مادام که نادانی وجود دارد زایش دوباره خواهد بود و انسان در گردونه باز پیدایی اسیر است.
نادانی در حقیقت عدم تشخیص روح از مراتب ذهنی است، مانند اینکه می پنداریم «من می دانم»، «من رنج می برم» و «من می فهمم» و کلمه من را به روح یعنی «پوروشا» نسبت می دهیم و این خود نادانی و توهم است. به عبارت دیگر نادانی پیوند روح با عقل است و عقل مخزن تأثرات و ترکیبات ذهنی و تجارت پیشین است. به عقیده «ویاسا» عقل متکی بر تاثرات ناشی از نادانی است و به نتیجه کار خود که نمایش روح است، دست نمی یابد.
از این رو دوباره با همان وظیفه ظاهر می گردد. اما در صورتی که عقل به نتیجه کار خود که هدفش اظهار و نمایش روح است نائل گردد از وظیفه خود فارغ می شود و از نادانی رهایی می یابد و دیگر بار بوجود نمی آید.
با توجه به شناخت علت نادانی و اینکه ریشه و منشاء درد و مشقت بی پایان است، یوگا به جنبه های علمی این موضوع می پردازد و معتقد است که تنها فلسفه اولی قادر به رهبری و نجات انسان از چرخه حیات نیست و به همین دلیل آداب و فنونی ضمیمه این فلسفه می نماید تا آگاهی که تاکنون صرفاً از طریق تعقل ادراک می شده فعلیت یابد و به واسطه آمیزش این معرفت به سرشت خویش وجدان و مخزن تأثرات دیرینه را نابود سازد و آگاهی دیگر و شعوری برتر را جایگزین سازد، هشیاری عالیتری که عقل را بدان راه نیست و استدلال از درک آن ناتوان است.
پس هر دیدگاه فلسفی برای تحقق اندیشه ها باید به رویه های علمی ریاضت و ورزش خاص آراسته گردد.
● تاریخ پیدایش مکتب یوگا
هنوز به خوبی روشن نشده است که فنون و آداب یوگ اولین بار به وسیله چه کسانی تدوین و بکار برده شده، تاریخ پیدایش یوگا را کهنتر از زمان تدوین کتاب «یوگا سوترا» می دانند تا آنجا که در اساطیر و افسانه ها این تعلیمات را به خدایان هندی (مظاهر احدیت) نسبت می دهند، اما اتفاق رأی محققین بر این است که حکیم و فیلسوف هندی (پاتانجلی) مبانی آئین یوگا را در رساله خود به نام یوگا سوترا (Yoga Sutra) تدوین کرده است.
ترجمه، تفسیر و تدوین یوگا سوترا از لحاظ تاریخی به دو قرن قبل از میلاد مسیح نسبت داده شده هر چند آراء دیگری درباره پیدایش و نگارش این رساله وجود دارد. به عقیده یاکبی و کیث این اثر در سده های سوم الی پنجم میلادی نگاشته شده زیرا در این رساله به تیره «ماهایانای» بودائی اشاره شده است اما داسگوپتا (Dasgupta) در خصوص نظریه یاد شده معتقد است که غرض از مکاتب بودائی که در یوگا سوترا بدان اشاره شده مکاتبی است که به اصالت ذهن معتقد بودند مانند مکتب «ویجینیاناوادا» آئینی که بنیانگذار اصالت خلاء جهانی بود.
یوگا تاریخچه ای چندین هزار ساله دارد (بین ۲ تا ۱۵ هزار سال قبل از میلاد را آغاز یوگا می دانند) با آنکه کلمه یوگا برای نخستین بار در نوشته های آریایی ها آمده است ولی تاریخ شناسان عقیده دارند یوگا پیش از آریایی ها در هند وجود داشته است و تقریبا چهار قرن قبل از میلاد یک دانشمند و فیزیک دان به نام پاتانجالی در کتابی به نام یوگا سوترا مراحل هشتگانه یوگا را که اساس یوگای امروز است، شرح داد. بعدها کتاب پاتانجالی توسط دانشمند ایرانی "ابوریحان بیرونی" به زبان عربی ترجمه شد و این دانشمند یوگا را به عنوان روشی برای خلوص نفس و خلوص تن ذکر کرد.
و متحمل است مقصود مکتب قدیمتری است که پیش از تکوین و ایجاد مکاتب فوق موجود بوده است. داسگوپتا در تحقیقات خود در زمینه یوگا به کتاب ابوریحان بیرونی به نام «پتنجل الهندی فی اخلاص من المثال» که ترجمه عربی یوگا سوترای پاتانجلی است اشاره کرده و پس از تجزیه و تحلیل و مقایسه آن با یوگا سوترا به این نتیجه رسیده است که ترجمه حکیم ابوریحان بیرونی از روی متن دیگری بوده که در آن مبانی پاتانجلی تا حدی تغییر کرده و تمایل به یکتا پرستی در آن مشهود است و به نظر داسگوپتا رساله بیرونی معترف تحولی است که به واسطه آن یوگا سوترا وارد مجرای تازه ای شده که به سهولت می توانست منجر به مکاتب ودانتا و شیوایی و حتی تانترا گردد.
در گیتا یوگا، معانی مختلفی دارد و معنی کلی آن بنظر داسگوپتا از ریشه (Yuj) به معنی پیوستن است و چون پیوستن به امری مستلزم گسستن از امری است لذا پیوند با یوگا منجر به جدائی از تعلقات عالم و تجرد از عالم ماده و ضمائم آن تعبیر می شود.
اما در گیتا یوگا به مفهوم حذف و قطع مراتب نفسانی نیست بلکه اتصال به بارگاه ارزلی است که با پیروی از روشهای یوگا از جمله «کارمایوگا» طریقت کردار و تکالیف شرعی و «دیانایوگا» روش مراقبه و معرفت تحقق می یابد. طریقت یوگا در گیتا به عنوان راه میانه مطرح است.
برخی از پژوهشگران تاریخ تدوین این علم کهن را به دو قرن قبل از میلاد مسیح نسبت داده اند.
برخی تعالیم یوگا را به خیلی قبل از این تاریخ نسبت می دهند تا آنجا که در اساطیر و افسانه ها این تعلیمات را به مظاهر احدیت نسبت می دهند.
یوگا از ریشه کلمه سانسکریت (Yuj) به معنی اتحاد گرفته شده و آن اتحاد و هماهنگی بین تن و روان و نیروهای مثبت و منفی وجود انسان است.
در گیتا آمده است : «یوگا برای آن کس که در خوردن افراط می کند میسر نیست و نه برای آن کس که از خوردن پرهیز می کند، نه مناسب حال کسی است که بسیار می خوابد و نه مناسب کسی که شب زنده داری می کند، اما برای آن کس که در خوراک و تفریح و خواب و بیداری معتدل است یوگا راه انهدام کلیه مصائب است.»
این روش میانه یوگا در گیتا با روش یوگای کلاسیک پاتانجلی متعارض است زیرا در یوگا سوترای پاتانجلی کمتر به نیازهای طبیعی انسان توجه می شود و انسان را مقید می سازد خلوت به درون نگری، خودکاوی و قطع مراتب ذهنی و نفسانی گزینی، سکون و اعتکاف را جایگزین تحرک و فعالیت اجتماعی می نماید.
این نوع یوگا فراتر از اخلاقیات بشر عادی و ورای ارزشهای جاری جوامع سیر می کند و کمتر به عواطف انسانی و عشق و محبت ارتباط دارد.
بدون شک یوگا قدیمی ترین روش ارتقاء شخصیت آدمی است و تاثیرات شگرفی بر انسان می گذارد به همین دلیل است که مدت هزاران سال پایدار مانده است و حتی با گذشت زمان جنبه های مقدس اعتقادی و پیروان فراوان کسب کرده است یوگا قرن ها در سرزمین های هند و خاور دور به حیات خویش ادامه داد تا آنکه در پایان قرن ۱۹ در اروپا و آمریکا اشاعه یافت و اندیشه غربی سرانجام یوگا را به آزمایشگاهها کشاند. یکی از مراکز مهم تحقیقاتی بیمارستان "کارولینسکا" در استکهلم بود که تایید کرد، کنترل ذهن و جسم در نتیجه یوگا نه تنها افسانه نیست بلکه حقیقت محض می باشد و این چنین بود که یوگا مقبولیت عام یافت و اینک هر روز میلیونها نفر از طریق کتب و نشریات و وسایل ارتباطی دیگر با یوگا آشنا می شوند و از آن بهره می گیرند.
ایرانیان از دیر باز با یوگا آشنایی داشته اند چنانکه حسین منصور حلاج عارف بزرگ ایرانی مدت ۵ سال در هند با یوگیان تعلیم دید و پس از بازگشت به ایران صاحب قدرتهای روحی چشمگیری شده بود.
عرفای خراسان نیز با یوگا آشنا بودند که از آن جمله علاءالدوله سمنانی است که بدون آنکه نامی از یوگا ببرد راجع به مراکز انرژی که در یوگا بسیار حائز اهمیت هستند صحبت می کند. دیگر نشان آشنایی ایرانیان با یوگا ترجمه کتاب پاتانجالی توسط ابوریحان بیرونی می باشد.
متاسفانه با سقوط مکتب اصیل عرفانی و ایجاد خانقاههایی که مملو از خرافات و اعمال انحرافی بود یوگا هم به اشتباه و به نام جوکی مورد بی مهری قرار گرفت و با وجود اینکه همواره در فرقه های مختلف عرفانی رد پایش دیده می شد تقریباً به دست فراموشی سپرده شد تا اینکه در صد سال اخیر میرزا حبیب خراسانی و یاران او که یکی از آنها به نام دکتر هندی معروف بود، بار دیگر یوگا را در روشهای عرفانی خود به کار بردند. در دهه های اخیر همراه با توسعه تمدن فرنگی در ایران، یوگا نیز از طریق غرب و نوشته های غربیان به ایران آمد به طوری که اکثر کتاب های موجود در بازار ایران از زبان های اروپایی ترجمه شده است و هنوز جز نوشته های ابوریحان بیرونی ترجمه های مستقیمی از یوگا نداریم.
● یوگا چیست ؟
یوگا از ریشه کلمه سانسکریت (Yuj) گرفته شده و بمعنی اتحاد است و هنوز در زبان لاتین بصورت کلمه (Yungr) باقی است اتحاد بین تن و روان، بین نیروهای مثبت و منفی وجود انسان، بین جریانات (Yin) و (Yang) اتحاد بین نیروی «پرانا» و «آپادانا»، اتحاد بین نیروی مثبت خورشیدی و نیروی منفی ماه.
مترادف همین کلمه در زبان انگلیسی (Yoke) است که بمعنی آلت یا وسیله اتحاد است.
در زبان فارسی کلمه «یوغ» به معنی وسیله اتحاد است و آن چوب مخصوصی است که به گردن دو گاو می بندند تا از ترکیب قدرت آنها در شکافتن زمین و شخم زدن استفاده کنند. لذا یوغ که بمعنی قید است ابزاری برای وحدت نیروی دو موجود و یوگا نیز روشی است که نیروهای مثبت و منفی و جنبه های جسمی و روانی انسان را نخست پرورش داده شکوفا می سازد و سپس بین این دو اتحاد و توازنی برقرار می کند که در سایه آن فرد بر خویشتن حاکم می شود و خودیت خویش را باز می یابد و از تنهایی و سرگردانی در اقیانوس متلاطم جوامع بشری به سکون و آرامشی می رساند که توفان حوادث و فشارهای خرد کننده عصبی او را از خط تعادل خارج نساخته آرامش او را بر هم نمیزند.
● یوگی کیست ؟
یوگی کسی است که وجود خود را فتح کند. کسی که آرامش درونی او را، سرما و گرما، اندوه و شادی، احترام و توهین نتواند برهم زند، کسی که هستی اش بر شخصیت عالی استوار است و قدرتهای باطنی اش با دانش و معرفت خارج از جهان مادی سیراب شده، احساس بزرگ او به خاک و طلا یکسان می نگرد.
آری یوگی، کسی که از تعلیمات مکتب یوگ سرشار است، چنین شخصیتی است.
در جهان پرآشوبی که اکنون ما زندگی می کنیم مشکلات بی حد و حصری وجود دارد که ناشی از کثرت جمعیت، عدم هماهنگی افکار و اندیشه ها، مسائل اقتصادی، شغلی، تحصیلی، خانوادگی و... است برخورد انسان با هر یک از این مشکلات اگر با خامی و عدم آمادگی قرین باشد موجب گسیختن تعادل روانی در فرد خواهد شد.
پاتانجلی مفسر یوگا در رساله خود (یوگاسوترا) می گوید : «یوگا حذف مراتب ذهنی است که شامل مراتب عقلی و نفسانی نیز می گردد.» و درباره تموجات ذهنی مفسر سوتراهای پاتانجلی می گوید : «خاصیت واقعی ذهن حالت وصال مطلق است و مراتب ذهنی عبارتند از :
١) پراکندگی
٢) پریشانی و گسیختگی
٣) قرار یافته
٤) متوجه به چیزی واحد
٥) کاملاً خاموش
حالات یک و دو وضعیت ذهنی کلیه افراد است و مرتبه سوم زمانی حاصل می شود که نیروی ذهنی شخص متوجه مطالعه و تحقیق است و مستلزم ورزش ذهنی مانند حل مسئله ریاضی، دو مرتبه آخر که تمرکز ذهنی در شی واحد است و آرامش مطلق از جمله مراتبی است که در اثر تعلیمات یوگا حاصل می شود و این معرف حالات و شعور خاصی است که با شعور عادی ما متفاوت است و بدان نمی رسیم مگر بمدد ریاضت و ورزش ذهنی.
هدف واقعی یوگا از بین بردن منیت و شخصیت کاذب ذهنی است و برای نیل بدین منظور مقرراتی دارد که بر خلاف خوی و خصلت غریزی انسان فرمان می دهد.
این دستورات منجر به تمرکز قوای ذهنی در نقطه ای واحد می گردد که هر چند رسیدن به آن مرحله دشوار است اما بمدد دستورات و ورزشهای خاص یوگا قابل دسترسی است پاتانجلی در مورد آداب یوگ که منجر به آزادی روح و فنا فی الله می گردد نظراتی دارد از جمله :
بزرگترین مانع یوگی در نفس کشی و رسیدن به درون نگری و انهدام امواج ذهنی همین تأثرات ذهنی ضمیر ناخودآگاه است، تأثرات ذهنی که خود محصول تأثرات و کردار پیشین است به نوبه خود می تواند انگیزه پدید آوردن کردار و مراتب ذهنی دیگری باشد و در واقع دایره ای از تسلسل علت و معلولی بوجود آورد، نفس در زندگی همواره بیقرار و مشوش است زیرا به رنجهای پنجگانه زیر گرفتار است :
١) جهل و اشتباه فانی (غیر ابدی)
٢) خطای تشخیص در اینکه فرد خود را با بدن و خرد یکی بداند
٣) علاقه به لذایذ
٤) تنفر از اشیاء نامطبوع
٥) عشق غریزی به حیات و ترس از مرگ از مشخصات برجسته یوگ انضباط و نظم عملی است که به وسیله غلبه بر امیال و تسلط بر حالات ذهنی به دست می آید.
یوگا در معنای عمیق یک حرکت کمال گرایانه برای پیوستن به بحر بیکران هستی و غوطه خوردن در امواج فیض الهی است.

تعریفی جامع از علم یوگا

تعریفی جامع از علم یوگاتعریف مقدماتی یوگا در زبان سانسکریت ، بیان وحدت با جهان هستی یا تجربه یگانگی با واقعیتی عظیم است . یوگا به معنای تجربه ای از حقیقت، آگاهی از واقعیت و وحدت با ملکوت است . معنای دیگری هم از یوگا وجود دارد و آن سری تکنیک های عملی است که به شکل علمی تکامل یافته و بصورت هوشمندانه ای تدوین شده است .
این تکنیک ها انسان را قادر می سازد تا تمام آلودگی هایی که از طبیعت بر روی جسم ، ذهن و احساسش بوجود آمده است را بیرون ریخته، اندیشه هایش را به شکلی والاتر متمرکز کند . یوگا به معنای هر چیزی است که ممکن است انسان انجام دهد تا طبیعت پست ترش را پاک ، احساسش را مهار و ذهنش را تا رسیدن به سطح عمیق درونی و نهایتاً تا رسیدن به خداوند هدایت کند و سرنجام اینکه یوگا درک وحدت درونی است برای یکی شدن با جهان هستی . استفاده از یوگا عمومی و جهانی است ، این تقاضا ممکن است در چهار چوب مذاهب باشد .
مسلماً یوگا مذهب نیست ولی هرکس با هر مذهب و هر تعصب و هر آئین و مکتبی می تواند یوگا را انجام دهد، تمرینات معنوی یوگا که گستردگی و مدت زمان اجرای آن از زمان خلقت انسان تاکنون تداوم داشته است در این قرن پر ماجرا و پر حادثه هم می تواند برای حفظ و رهایی انسان ها مورد استفاده قرار گیرد که در اینجا سعی می کنیم به گوشه هایی از آن اشاره کنیم .
در ابتدا و در مقدمه باید بگویم، بعضی مردم فکر می کنند یوگا اساساً مهار بدن به شکل های عجیب و غریب است مثل چرخاندن ستون فقرات و یا وانمود کردن ژست های عجیب و غریبی که در کتاب یوگا آمده است . به کاربردن این تکنیک ها به درستی نمونه واضح از تمرین یوگا است اما قسمت اساسی و ضروری یوگا را تشکیل نمی دهد . حالت های فیزیکی بدن تنها جزئی از تمرینات یوگا به حساب می آید .
یوگا نمایش کارهای جادویی و سحرآمیز نیست . من مخصوصاً یاد آور می شوم که خیلی ها که تعدادشان کم نیست به غلط این تصور را در مورد یوگا دارند . این ادعا توسط یوگی های بدلی و یوگاهی دروغین ساخته می شود .
مطمئناً یوگا نه سحر و جادو است، نه نمایش شاهکاری فوق العاده و یا کار صوفیانه غیر عادی. یوگا مرتاضیسم نیست که معمولاً توسط مسافران و توریست ها بخصوص از طریق اخبار با یک میل شدید و هیجان انگیز منتشر می شود تا این عقیده را بوجود آورد که یوگا شکلی از خود آزاری است . خوابیدن روی تخت میخ دار، مدفون شدن زیر زمین ، جویدن یا بلعیدن تکه های شیشه ، نوشیدن اسید ، قورت دادن میخ یا سوراخ کردن خود با سنجاق و سوزن ، هیچکدام آنها از طریق یوگا انجام نمی شود و یوگی های واقعی چنین کارهایی را انجام نمی دهند .
یوگا یک سنت ( مراسم ) عجیب و غیر عادی یا مناسک مخصوص نیست . یوگا هندوئیسم نیست ، یوگا بی دینی نیست ، یوگا کف بینی نیست ، یوگا پیش گویی نیست ، یوگا طالع بینی نیست ، یوگا فکر خوانی نیست ، اعمال سحر و افسون برای دفع ارواج شیطانی یا تسخیر آن هم نیست ، یوگا هیپنوتیزم یا خود هیپنوتیزم نیست . یوگا انجام سحر و جادو و یا نمایش کارهای یکنواخت دست و پا نیست . یئگا تجربه ای نیست که از مصرف اسید ها یا داروهای محرک یا قارچ های الهی بدست آید .
این تجربه ها نه یوگا است نه محصولات یوگا ، اینها اصلاً یوگا نیست ، بدانید اگر افرادی با انجام چنین کارهای غیر عادی خود را یوگی بنامند مطمئن باشید که آنها از نام یوگا سوء استفاده کرده اند .


آشـنایی با یوگا

آشـنایی با یوگااخیراً با دو نفر ملاقاتی داشتم و در این ملاقات آنها سؤالاتی را مطرح کردند. برای آن‌که بفهمم می‌خواهند چه چیزی را بیان کنند، از ایشان سؤالی کردم: «بگویید که در دست من چیست؟» یکی از آن‌ها گفت: «لیوانی در دست دارید که نیمی از آن خالی است». دیگری گفت: «لیوانی در دست دارید که نیمی از آن پر است.» می‌دانستم آن‌که لیوان را نیمه پردیده یک آدم خوشبین و دیگری فردی بدبین است.
سؤالاتی که مردم می‌پرسند هرگز تغییر نمی‌کنند. این پاسخ‌ها هستند که بر اساس موقعیت و شرایط ما و همچنین بر پایه‌ی وضعیت ذهنی و توانایی ما برای درک پاسخ، تغییر می‌یابند. اما سؤال‌ها همیشه یکسان‌اند.
این یک مسئله انسانی است. به‌عنوان موجودات انسانی، ما یک در حالت خطی زندگی می‌کنیم. هنگامی‌که در این حالت خطی به‌جلو می‌رویم، این حرکت به‌جلو تکامل نامیده می‌شود. تکامل بر مبنای زندگی روزبه‌روز و از یک زندگی به‌زندگی دیگر تجربه می‌شود، و همچنین در بُعد کیهانی، یعنی در جایی که ابدیت، عامل مسلط و حاکم است، نه در سطوح محدود زندگی و موجودیت.
یوگا در زمان خاص و معینی به‌سراغ انسان می‌آید تا به ‌سؤالات او در مورد چگونگی هستی و هدف غایی زندگی پاسخ گوید. لطفاً یوگا را از دریچه فلسفه محض و انتزاعی نگاه نکنید، زیرا یوگا یک فلسفه نیست. یوگا یک شیوه انتزاعی برای زیستن نیست. یوگا شیوه‌ای از اندیشیدن مستقیم، بلاواسطه، دقیق و روشن است. تمامی نظام یوگا هدفمند به سوی ایجاد ارتباط بین طبیعت ما، اندیشه ما، زندگی و موجودیت ماست. بنابراین یوگا علم زندگی است. با این حال به ‌منظور درک جنبه‌های گسترده یوگا می‌باید کل این مبحث را به سه بخش تقسیم کنیم:
● فلسفه یوگا
فلسفه یوگا بر آن است که ما در یک فرآیند دائمی از تکامل حرکت می‌کنیم. هوشیاری ما دائماً در حال تغییر و تکامل است و این تکامل می‌تواند در سطح خرد و هوشمندی هر کس مشاهده شود. ما نمی‌توانیم چیزی را تا زمانی‌که عقل و خرد ما پادرمیانی نکند درک نماییم. ما در مورد آن چیز می‌اندیشیم، آنرا تحلیل می‌کنیم و سعی می‌کنیم جنبه‌ای منطقی به‌آن ببخشیم و سپس آن چیز را درک و قبول می‌کنیم.
پس از پذیرش یک موقعیت، دیگر تضادی وجود نخواهد داشت، اما تا زمانی‌که ما شرایط و موقعیتی را نپذیرفته‌ایم و در مورد آن اطمینان نداریم، تضاد و پیچیدگی نیز وجود خواهد داشت.
در شرایط حاضر، مفهوم تکامل خطی ارتباط زیادی با خرد و هوشمندی و یا با واژگان یوگا یا بودهی Buddhi دارد. این عقل ماست که می‌گوید «بسیار خوب من این را می‌فهمم و به‌همین دلیل آنرا قبول می‌کنم»، یا «من این چیز را نمی‌فهمم بنابراین آنرا پس می‌زنم.» و به‌این ترتیب ما به سفر زندگی خود ادامه می‌دهیم.
اتفاقاتی که در گذشته برای ما پیش آمده‌اند به‌ شکل حافظه و تجربه در ما باقی می‌مانند. یوگا بر این باور است که این خاطرات و تجارب می‌توانند شادی‌بخش و در عین حال دردناک باشند. ذهن انسان دائماً در حال چرخش پیرامون این خاطرات و تجارب است. به‌هر ترتیب باید تلاش کنیم که به‌گونه‌ای از این شرطی شدن در دنیای نفسانی خارج شویم.
چرا ما نیازمند آن هستیم که از این شرطی شدن‌های دنیوی دور شویم؟ به‌دلیل تکامل. امکانات خفته و نامحدودی در درون ما وجود دارند که ما از آن‌ها بی‌خبریم. امکان به‌دست آوردن یک آگاهی جمعی و کلی در زندگی ما وجود دارد، اما ما نسبت به آن ناآگاهیم. دستیابی به‌آگاهی جمعی، هدف یوگاست. به‌منظور رسیدن به‌چنین سطحی که حاصل یک آگاهی یکپارچه و جامع است باید تلاش کنیم که شرطی شدن‌های معینی را که مانع بیان اندیشه و آگاهی ما می‌شوند تغییر دهیم. سوتراهای یوگای پتانجلی بیان می‌کنند که یوگا آن گروه از فعالیتهای ذهنی است که چیتاوریتی نام دارند.
این شرح بسیار مهمی از یوگاست. فعالیت‌های مغزی که حاصل و‌نتیجه شرطی شدن‌های خارجی و آشکاراجتماعی، احساسی، شخصی و فرهنگی است باید متعالی شوند. لحظه ‌ای که بتوانیم به ‌فراسوی دامنه عادی ادراکات راه یابیم، متوجه می‌شویم که سطح دیگری از موجودیت و تجربه وجود دارد. تمامی فلسفه یوگا مبتنی بر درک این واقعیت است که ما باید خود را تغییر دهیم. هیچ کس نتوانسته است بیداری یا آگاهی و شعور را تعریف کند. فروید و یونگ درباره ناخودآگاه سخن گفته اند، اما نظریه ای که آنها تحت پوشش فلسفه مدرن مطرح کرده اند نظریه جدیدی نیست.
هنگامی که فورد اولین اتومبیل را اختراع کرد طرح او بسیار ابتدایی بود. با این فرض که اولین اتومبیلی که فورد اختراع کرد از طراحی ابتدایی و غیر پیشرقته ای برخوردار بود، تصور کنید که او از نصب تجهیزات تهویه در اتومبیل که در آن زمان وجود نداشت صحبت می‌کرد. طرح این مسئله می توانست بسیار عجیب باشد. به‌همین ترتیب هنگامی ‌که مفهوم آگاهی بشر در نیمه اوّل قرن بیستم مورد بحث قرار گرفت، روان‌شناسان مفهوم دیگری از آگاهی را مطرح کردند که ناخودآگاه نام داشت. در واقع آن‌ها به‌سادگی در مورد یک آگاهی کلّی صحبت می‌کردند [و این مسئله‌ی جدیدی نبود] در حالی‌که یوگا پیوسته این مسئله را یادآوری کرده است که ما دارای یک نیروی بالقوه عظیم در درون خود هستیم که در علم یوگا نام ویژه‌ای نیز به‌آن داده شده است: کندالینی.
بیدار کردن کندالینی، نیروی کیهانی پنهان و خفته در عمیق‌ترین لایه‌های آگاهی، هدف زندگی است. اگر این جنبه از یوگا را با مفهوم مدرن آن مقایسه کنیم، متوجه می‌شویم که بسیاری از ایده‌ها و باورهای مربوط به‌این دو مفهوم مشابه‌اند، به‌طور مثال براساس علوم مدرن، انسان فقط از یک پنجم ظرفیت مغز خود استفاده می‌کند، یعنی حدود ٪۱۰ و مابقی نیرو و ظرفیت مغز، خفته و غیرفعال است. در واقع این نتیجه‌گیری به‌آن معناست که در حال حاضر درک ما از طبیعت بشر بسیار محدود و نارساست. ما اکنون قادریم که تنها در سطح آگاه و از طریق ذهن منطقی عمل کنیم، امّا حتی در این شرایط نیز مفهوم و انگاره‌ای که از آگاهی داریم بسیار محدود و ناقص است. ما قادر به‌هماهنگی، ادراک و فعال نمودن کامل نیروهای بالقوه موجود در ذهن آگاه خود نیستیم.
به‌این ترتیب ما در محدوده بسیار کوچکی از خلاقیت عمل می‌کنیم، چرا دستیابی به‌جامعیت ذهنی مشکل است؟
● روان‌شناسی یوگا
ما در زندگی، هدفمند به‌سوی تحقق چهار عامل هستیم. اولین عامل نیرو و توانایی است. هر یک از ما دارای نیروهای معینی هستیم. ممکن است توانایی ما در جهت به دست آوردن صراحت و شفافیت ذهن و یا نیروی اراده باشد، اما به‌طور همزمان ما از ضعف ذاتی خود نیز در رنجیم. ممکن است این ضعف‌ها مشکلات ناشی از عقده حقارت، موانع ذهنی مختلف و یا فقدان اراده باشند. در بسیاری از مواقع متوجه می‌شویم که ضعف‌های ما بر توانایی‌های ما غلبه می‌کنند. اگر ما به‌گونه‌ای هدفمند و پیگیر به‌زندگی خود نگاه کنیم و روزها و لحظات آنرا مشاهده نماییم، متوجه می‌شویم که بسیار تحت تأثیر ضعف‌های خود قرار داریم و در نتیجه از اضطراب، افسردگی، بی‌خوابی، عصبانیت، بیهودگی و سایر مشکلات در رنجیم. ما قادر به‌سازماندهی، کنترل و مهار عوامل محدودکننده زندگی خود که به‌شکل ضعف‌ها و ناتوانایی‌های موجود ظاهر می‌شوند نیستیم و به‌همین علت است که شاهد رویکرد مشکلات روانی، ذهنی و احساسی می‌باشیم.
آرزو(زیاده خواهی) و خواسته(نیاز) نیز دو جنبه مهم دیگرند که آرایش روان‌شناختی ما را بر هم می‌زنند. ما همه، دارای آرزوهای خاصی هستیم و این آرزوها نیروی محرکه زندگی ما هستند که ما را به‌ سمت جلو می‌رانند. آنچه که ما در ذهن خود به‌دنبال آن هستیم به‌طور مثال دستیابی به‌یک موقعیت اجتماعی و یا زندگی شاد و راحت، به‌عبارت دیگر آن‌چه که ما در پی «شدن» آن هستیم، آرزو نام دارد. افزون بر آرزوها ، ما خواسته‌هایی نیز داریم، خواسته‌های فیزیکی، احساسی،‌ روحی و یا معنوی. به‌علت وجود عامل محدودکننده یعنی همان ضعف‌هایمان، ما غالباً تفاوت بین آرزو و نیاز (خواسته) را درک نمی‌کنیم و باعث خلط این دو مبحث می‌شویم. فکر می‌کنیم که آرزوهای ما همان خواسته‌ها و نیازهایمان هستند و بنابراین نیروها و ضعف‌های ما، به‌عبارتی «آرزوها» و «خواسته‌های» ما دائماً در حال مبارزه و کشمکش با یکدیگرند. ما قادر نیستیم که این دو موقعیت را با یک ذهن روشن و آگاه مشاهده کنیم. برای کمک به ‌ما، یوگا پا در میان می‌گذارد و می‌گوید «بیدار شوید». این اولین قانون یوگاست: توسعه آگاهی‌ها به‌گونه‌ای که بتوانید خودتان را مشاهده کنید، کیفیت‌ها، توانایی‌های خود را مشاهده کنید. این همان نقطه‌ای است که در واقع روان‌شناسی یوگا آغاز می‌گردد، نقطه‌ای که ما را وا می‌دارد که با ذهن خود روبه‌رو شده و با آن کنار بیاییم. با این شناخت دیگر هیچ مبارزه‌ای با خودمان و یا با زندگیمان نمی‌کنیم، وقتی‌که خود را همان‌ گونه که هستیم پذیرفتیم، این پذیرش براساس تحقق و به‌واقعیت گراییدن طبیعت و شخصیت انسان است.
● هماهنگ کردن احساسات
به‌این طریق ما با آن‌چه که در اذهانمان جریان دارد ارتباط می‌یابیم. باید ببینیم که توانایی‌ها، ضعف‌ها، آرزوها و نیازهای ما چگونه تحقق می‌یابند، چگونه تعادل می‌یابند و چگونه هماهنگ می‌شوند. باید ببینیم که چگونه خلاقیت بالقوه ذهن ما (هوشمندی و خرد) و نیز خلاقیت قلب ما (حس‌ها و احساسات) باید در مجرای صحیح جاری شوند. ساتیاناندا می‌گوید که احساسات، قوی‌ترین عامل در زندگی هر فرد است. ما احساسی را در خود حس می‌کنیم و با دیگران بر مبنای این احساس ارتباط برقرار می‌کینم. اگر یک بیگانه، یک دوست،‌ یک دشمن، پسر، یا دختر خود را ببینیم با دیدن هر یک، احساسات متفاوتی در ما ایجاد می‌شوند. اگر یک باور مذهبی داشته باشیم یک احساس ویژه در ارتباط با آن باور در ما ایجاد می‌شود. اگر کسی را که نسبت به‌او عشق و احترام داریم ببینیم احساس خاصی در ما بیدار می‌شود.
ما در دنیایی آکنده از احساسات مختلف زندگی می‌کنیم. مهم‌ترین معضل بشر برخاسته از ناهماهنگی وی در قلمرو احساسات است . در قلمرو عقل و خرد، این ناهماهنگی گاهی اوقات به‌شکل خشم، نفرت، حسادت، بیهودگی، عشق، شور، شادی یا اندوه ظاهر می‌شود. بنابراین آن‌چه که در واقع ما با آن در تعامل و اندرکنش دائمی هستیم همان احساسات ما هستند و نه چیزی جز آن‌. هنگامی‌که منطق پا در میان می‌گذارد و ما قادر می‌شویم که موقعیت را به‌درستی درک کنیم، گامی برداشته می‌شود و پیشرفتی صورت می‌گیرد. به‌منظور آن‌که تشخیص دهیم که چه چیزی در قلب ما در حال وقوع است، ناگزیر باید فرآیندی از مشاهده خود را دنبال کنیم.
یوگا صرفاً انجام آساناها و حرکات فیزیکی نیست که ما انجام می‌دهیم. البته ما آموخته‌ایم که آساناها را چگونه انجام دهیم، اما این تنها یک جنبه از یوگاست. آن‌چه که امیدواریم که در اثر تمرین این حرکات و حالات، تمرین تکنیک‌های تنفسی، مراقبه و آرمیدن به‌دست آوریم چیست؟ آیا در پی آن هستیم که موقتاً ازتنشها واضطراب‌های خود رها شویم؟ قطعاً یوگا برای کاهش سطح تنش و استرس در زندگی ما کاربُرد دارد. یوگا همچنین برای ایجاد تحوّل در ذهنیت مخرب ما که به‌شکل ناهماهنگی احساسات بروز می‌نمایند مفید است. به‌مثالی در این مورد اشاره می‌کینم. سوامی‌های ما بازدیدهایی از بیست و چهار زندان ایالتی و مرکزی در ایالت بیحار داشتند. این بازدیدها بر مبنای یک پروژه سه ماهه برای آموزش یوگا به‌زندانیان ابد بود.
هدف از این سفرها ایجاد تحولی در ذهنیت منفی این زندانیان بود به‌گونه‌ای که بتواند نگرش آن‌ها را نسبت به‌زندگی تغییر داده و مثبت‌اندیشی را در آن‌ها تشویق کند تا آن‌ها بتوانند هماهنگی، توازن و آرامش را تجربه کنند. این تجربه از آن جهت انجام شد که دولت متوجه شده است که یوگا می‌تواند به‌چنین افرادی کمک کند. یوگا دارای یک جبنه عینی و ملموس برای عرضه کردن به‌انسان است، حال مشکل افراد هرچه می‌خواهد باشد در قلمرو شفابخشی و درمان ، در درمان آرتروز، سرطان، ایدز، و یا کنترل و سازماندهی مشکلات روان‌شناختی.
● نیاز امروز به یوگا ( یوگای کاربردی)
با این حال، یوگا، فراتر از درمان بیماری‌های جسمی و روانی، چیزی فوق‌العاده دارد که می‌تواند به‌همه ما عرضه کند و آن این است که یوگا می‌تواند شناختی را نسبت به‌خودمان ایجاد کند که بتواینم زندگی خود را تکامل بخشیم. این مهم‌ترین پیام یوگاست. البته دستیابی به‌چنین خودشناسی مستلزم زمان است، زیرا باید عملاً تجربه‌هایی به‌دست آید. دوره‌های آموزشی متعددی در آشرام‌های مختلف و مراکز یوگا وجود دارد که می‌توانیم جنبه‌های فیزیکی و مراقبه‌ای یوگا را در آن‌ها بیاموزیم، اما نیاز واقعی، در زمان حاضر نیازی بسیار متفاوت است.
نیاز ما درک و شناخت عدم توازن در ساختار احساساتمان و ایجاد هماهنگی در آن است. هنگامی‌که بتواینم این عدم توازن را هماهنگ کنیم و آنرا به‌حالت تعادل و توازن نزدیک کنیم کیفیت ذهن ما تغییر می‌کند.البته ما همچنان به‌زندگی خود ادامه خواهیم داد اما نگرش ما تغییر می‌یابد. اگر از عینکی با شیشه صورتی رنگ استفاده کنیم دنیا را صورتی خواهیم دید. اگر عینک با شیشه سیاه بر چشم بگذاریم دنیا را تیره و سیاه خواهیم دید. اگر از عینک شفاف استفاده کنیم دنیا را به همان رنگ واقعی خودش مشاهده خواهیم کرد. بنابراین، اولین توصیه یوگا این است: پیش از هر چیز، به‌خودت نگاه کن. هر عملی مثبت یا منفی، باید همراه با آگاهی انجام شود.
این اطمینان را به‌دست آورید که هر آن‌چه که انجام می‌دهید برای رشد و توسعه طبیعت خلاق و آفریننده خودتان و نیز در جهت رشد سایر مردم به‌کار خواهد آمد. اگر کارهایی که انجام می‌دهید خلاق و سازنده نیستند و باعث ایجاد تضاد، تناقض و درد و رنج می‌شوند بدانید که این کارهای شما بر مبنای یوگا نیست.
کارهایی که انجام می‌دهید می‌باید در جهت ارتقاء سطح اندیشه و آگاهی‌های خودتان و نیز دیگران باشد. زمانی که شما این توانایی را داشته باشید که با کارهای خود سطح متفاوتی از آگاهی را ایجاد کنید می‌توان نتیجه‌گیری کرد که عمل شما یک عمل یوگایی بوده است. با این‌حال، این آگاهی باید با نظم و انضباط خاصی در زندگی شما همراه باشد که باید به‌آن از دیدگاه دیگری نگریست. انضباط، یک روتین تحمیلی و اجباری نیست، به‌طور مثال بیدار شدن یا خوابیدن و خوردن در زمان‌های معین، انضباط نیست . مفهوم انضباط در یوگا عبارتست از کنترل استعداد ها و نیروی ذاتی خود در زندگی و هدایت این استعدادها به‌سوی خلاقیت و مثبت‌گرایی. مفهوم عمل یوگایی این است.
● تصویر کامل و جامع یوگا
یوگا در طول زمان به‌شیوه های مختلفی شناخته شده است و برای بسیاری از ما یوگا فقط یک سری تمرین‌هایی است برای دستیابی به آرامش پس از عبور از حالات تنش‌زا، یا شیوه‌ای برای آموزش مراقبه به‌منظور دستیابی به‌درونی‌ترین نقطه وجودمان. با این حال، ما در دستیابی به‌این اهداف با شکست مواجه شده‌ایم زیرا هرگز یک تصویر کامل از یوگا نداشته‌ایم و مفهوم کامل یوگا را به‌طور جامع درک نکرده‌ایم. به‌ منظور کمک به‌ایجاد یک درک کامل از یوگا ما مؤسسه یوگای بیهار (بهاراتی) را ایجاد کردیم که امیدواریم که بتواند در آینده به‌شکل اولین دانشگاه یوگا در جهان آغاز فعالیت کند. این مؤسسه دوره‌های رسمی گواهینامه‌ای، دوره‌های کارشناسی و کارشناسی ارشد را در زمینه فلسفه یوگا، روان‌شناسی یوگا و یوگای کاربردی برگزار می‌کند و در آینده نیز در محیط شناسی ، علوم زیست‌محیطی و موضوع‌های دیگری که به نوعی با یکپارچه کردن و هماهنگی زندگی با طبیعت و نیز با شعور و آگاهی کیهانی در ارتباط هستند، برگزار خواهد کرد.
این قدم بزرگی است. ما باید نگرش خود و استنباط خود از جهان را تغییر دهیم لحظه‌ای که بتوانیم این تغییر را ایجاد کنیم در واقع لحظه‌ای است که یوگا در زندگی ما ریشه‌دار شده است. رهبانیت ، شیوه‌ای از زندگی است که من و برخی دیگر برگزیده‌ایم. اما باید بدانیم که یوگا هیچ ارتباطی به‌این ندارد که شما چه روشی رابرای زندگی انتخاب کرده‌اید، رهبانیت و یا زندگی به‌روش معمول، یوگا اندیشه ها و باورهای متفاوتی را ارایه می‌کند، باورهایی که به ما می آموزند که زندگی یک پدیده جامع و کامل است، این سیستم، یک سیستم درک و شناخت است، سیستم سازماندهی و مدیریت ذهن است، سیستم سازماندهی بدن و احساسات است و نهایتاً آن‌که یوگا سیستمی است برای ساماندهی خود. نیاز ما آن است که یوگا را به درستی و به طور کامل بشناسیم و درک کنیم تا بتوانیم اعمال خود را به حالتی از خلاقیت و آگاهی نزدیک کنیم.
در زندگی هر انسانی سه کیفیت و خاستگاه عمده و بسیار مهم وجود دارد: سر، قلب و دست که همان تفکر(هوش)، احساسات و عملکرد ماست.
هر لحظه‌ای که بتوانیم این سه خاستگاه را با یکدیگر یکپارچه کنیم، آنگاه به‌یک انسان کامل تبدیل شده‌ایم. این مفهومی از یک انسان کامل است که آروبیندو، وی را ابرانسان یا سوپرمن نامید و یوگی‌ها وی را روشن بین می‌نامند. روشن‌بینی و درک یک واقعه‌ی مهم در زندگی هر انسان است. فهمیدن، یک واقعه فلسفی یا مذهبی نیست، بلکه تحقق و فهم طبیعت حاکم بر شخصیت فردی ما و همچنین شخصیت کیهانی ما در مفهوم یوگاست.
اگر هدف ما انجام تمرین‌های بدنی برای به‌دست آوردن یک روحیه خوب است، بسیار خوب، این تمرین‌ها موجودند. اگر مایلیم که از تنش‌ها و استرس‌ها رهایی یابیم، روش‌های مربوط، موجود و دردسترس‌‌اند. آیا باید در راه زندگی خود متوقف شویم یا می‌توانیم ادامه دهیم؟ پاسخ این است: می‌توانیم ادامه دهیم و این باید هدف زندگی ما قرار گیرد.
● کلمه یوگا
یوگا از کلمه‌ی یوگ که یک لغت سانسکریت است گرفته شده و آن به معنی یکی شدن یا ملحق شدن است. معادل فارسی آن یوغ و انگلیسی آن to yoke به معنی جفت شدن یا جفت کردن یا یکی کردن است، و یوگا یعنی الحاق یا وحدت با جهان هستی.
● اقسام یوگا
یوگا چهار شاخه دارد که این چهار شاخه خود به زیر شاخه های دیگری تقسیم می شوند. این چهار شاخه ی اصلی عبارتند از :
۱) کارما یوگا ( Karmayoga): رسیدن به وحدت ازطریق کاروخدمت.
۲) بهاکتی یوگا (Bhaktiyoga) : رسیدن به وحدت از طریق محبت به همنوع و عشق به خدا .
۳) گیانایا جنایایوگا (Jnanayoga): رسیدن به وحدت از طریق یاد گیری علم و دانش.
۴) آشتانگایوگا (Ashthangayoga): رسیدن به وحدت از طریق کنترل وانضباط و پرورش تن و روان.
اصول و مبانی یوگا حدود سه هزار سال پیش توسط دانشمندی هندی به نام پاتانجلی(Patanjeli) در کتابی به نام «یوگا سوتراس» (Yogasotrus) به رشته ی تحریر در آمد، پاتانجلی یوگا را به هشت مرحله تقسیم بندی کرد که به نام یوگای هشت مرحله ای که در زمان سانسکریت با آن آشتانگا (yoga Ashthanga) و در فارسی به آن هشت می گویند معروف شد. در کتاب فوق آمده است که از هر کس در هر شرایط میتواند با تمرینات یوگا تکامل جسم و ذهن را تجربه کند.
یوگای هشت مرحله‌ای یا آشتانگا یوگاعبارت است از:
۱) یاما (Yama): به معنای کنترل و آن خودداری و پرهیز از عوامل تباه کننده تن و روان است.
۲) نیاما (Niyama): به معنای داشتن نظم و انضباط در زندگی روزمره در تمام مدت زندگی.
۳) آسانا (Asana): به معنای استقرار بدن در حالتی خاص با انجام حرکات بد نی یوگا و استقرار در حالت بدنی خاص.
۴) پرانایاما (Pra nayama): به معنای نیروی حیات و یا مایتی کنترل و منظور از آن کنترل نیروی حیاتی باانجام تمرینات تنفسی یوگا می‌باشد.
۵) پراتی آهارا :(Pratayahara) به معنای تربیت و انضباط حواس
۶) دهارانا (Dharana): به معنای کنترل و انضباط فکر (بدست آوردن تمرکز فکر).
۷) دهیانا (Dhyana): به معنای به جریان انداختن فکر متمرکز شده یا تفکر عمیق یامراقبه (Meditation).
۸) سامادهی (Samadhy): به معنای رسیدن به وحدت یا هو شدن با جهان هستی،
لازم به ذکر است که مراحل ۱ و۲ و۷ و۸ بیشتر دستورهای اخلاقی و تمرینات خود سازی است. مراحل ۳ تا ۷ تمرینات جامع بدنی ،تنفسی و فکری است که بیشتر مورد توجه بود و امروزه در اکثر مراکز یوگای جهان از تکنیک های بدن برای سالم سازی تن وروان استفاده می کنند. این ۸ مرحله خود به دونوع یوگای کلی تقسیم می شوند:
۱) هاتایوگا (Hathayoga)
۲) راجا یوگا (Rajayoga).
هاتایوگا به تمرینات بدنی و تنفسی یوگا گفته می شود و شامل تمرینات:
▪ بدنی
▪ تنفسی
▪ رهاسازی می‌باشد.
راجا یوگا به تمرینات ذهنی وتمرکزی یوگا گفته می شود و شامل:
▪ تمرینات کنترل احساسات
▪ تمرینات کنترل افکار (تمرکزفکر)
▪ تمرینات تفکر عمیق یا مراقبه (Meditation) می باشد.
به طور کلی می توان گفت یوگا علم وهنری است که می توان برای پیشگیری از بیماریها ،حفظ و ارتقا سلامت جسمی، روانی و اجتماعی بهره گرفت. یوگا آرامش روانی، تعادل و هماهنگی ارکان متشکله روان انسان را تامین می‌نماید. یوگا استرسهای بیماری زای جسمی و روانی فرد و جامعه را بر طرف می‌کند. یوگا از طریق آرامش روانی، ارتباط آرام و سالم را بین افراد تقویت نموده، با این روش راههای رسیدن به سلامت اجتماعی را میسر می سازد. انجام تمرینات یوگا نیازمند وسایل خاصی نمی باشد و می‌تواند توسط هر فرد با حداقل امکانات نسبت به سایر ورزشها از کودکی تا کهنسالی و در تمام مدت عمر انجام شود و نهایتاً اینکه سلامت تن و روان را برای فرد به ارمغان آورده انسان را به آرامش درون نائل گرداند.

چگونه یوگا کنیم ؟

چگونه یوگا کنیم ؟۱- بر حسب بر نامه زمانی داده شده تمرین كنید. بدون بر نامه تمرین نكنید. تا حد امكان با قا عده و خود كار با شید .
۲- هر گز بیش از حد خود را كشش ندهید. شما نمی توانید به بدن خود فشار بیا ورید تا نرم تر شود. فشار باعث می شود كه بدن شما مقا ومت نشان داده و یا حتی مانع پیشرفت شما گر دد .
۳- حركات آهسته كلید ها تا یو گا است. حد اقل باید ۱۰ ثانیه طول بكشد تا شما از حالت شرو ع به حالت مكث بر سید. برای شما رش زمان به این صورت شما رش كنید، یكصد و یك ، یكصد و دو ... الی آخر . برای شمارش حالت مكث نیز به همین صورت انجام دهید .
۴- زمانی كه در حالت مكث هستید بدون حركت بمانید. بدن خود را جابه جا ننمایید. هر حركتی كه شما در زمان حالت مكث خود می كنید از خواص آن تمرین كاسته می شود .
۵- به همان آهستگی كه وارد حالت مكث خود شده اید از آن خارج شوید . بسیاری از شا گردان این نكته بسیار مهم را فر امو ش می كنند .
۶- تمرینات را در یك محل ساكت و خصوصی تر جیحا در هوای تمیز انجام دهید . حداقل لباس ممكن را بر تن داشته باشید .
منبع : موسسه اطلاع رسانی طعام اسرار

منبع : زن روز

> مطلب این صفحه را به زبان دلخواه خود ترجمه کنید

 

این خبر را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

value="http://www.macromedia.com/go/getflashplayer" />
مخاطبان آن لاین یزدفردا -فرداییان همیشه همراه یزدفردا در سراسر جهان
  •  پایگاه خبری" یزدفردا" نظراتی را که حاوی توهین باشد منتشر نمی‌کند.
  • لطفآ از نوشتن نظرات خود با حروف لاتین خودداری نمائید.
  • نظرات ارسالی شما پس از مطالعه دقیق، به قسمتهای مختلف تحریریه ارجاع داده خواهد شد.
  •  ایمیل  "info@yazdfarda.com" پل ارتباطی مخاطبان با یزدفرد و آماده دریافت نظرات،گزارشها ومسندات خبری شماست.