واژه "Symbol" در لغت بهمعنای نماد، نشانه، دالّ، نمودگار، نمون، رمز است.[1] و در عرف علمی، کد و سمبل نیز برای آن بهکار میرود.[2]
این اصطلاح، در حوزه فلسفه زبان، زبانشناسی، ارتباطشناسی و هنر و ادبیات[3] بهکار برده میشود و اصل آن ریشه در ادبیات نشانهشناختی جهان باستان دارد. گذشتگان همواره منابعی غنی از رمزها (نمادها) را در ادبیات خود دربر داشتهاند و نمادها از اركان اساطیر كهن است؛ بلكه زبان اسطوره، نماد است.[4] اما اصطلاح نشانه و به تبع آن انواع نشانه از جمله نماد (symbol)، برای اولینبار توسط چارلز ساندرز پیرس (Charles Sanders Peirce: 1839-1914)، فیلسوف پراگماتیست آمریکایی و با تقسیم سهگانه نشانه توسط او وارد ادبیات علمی دوران مدرن شد و مورد استفاده در علوم گوناگون قرار گرفت.
پیرس "نشانهها" را به سه دسته معروف شمایل(Icon) ، نمایه (Index) و نماد (Symbol) تقسیم کرده است.[5] این گفتار به مطالعه نماد با رویکرد ارتباطشناختی و بهعنوان یک واسط (Medium) در انتقال پیام میپردازد و از جنبههای فلسفی محض و زبانشناختی صرف در اینباره صرفنظر میکند.
تعریف نماد
نماد، نشانهای است که میان صورت و مفهوم آن نه شباهت عینی است و نه رابطه همجواری بلکه رابطهای است قراردادی نه ذاتی و خود به خودی.[6] نشانههای نمادین را نشانههای غیرآیکونیک (Noniconic) و نشانههای طبیعی و نشانههای قراردادی و نشانههای وضعی نیز مینامند.[7]
پروفسور دنیس استاد دانشگاه بوستون در کتاب "نشانهها و رمزها، ارتباطات انسانی و تاریخچه آن"، درباره تفاوت انواع نشانهها مینویسد: «علایم را حیوانات نیز بهخوبی انسان درک میکنند؛ در حالی که نمادها اینگونه نیستند. علایم عملکردی انحصاری دارند؛ در حالی که نمادها، نماینده معنای وسیعتر و حاوی واقعیت کمتری هستند. نشانههای تصویری مانند اصل خود هستند و در نتیجه متقاعد کنندهاند و بدون توضیح تقریباً قابل درکند، در حالی که نمادها منحصراً از طریق قراردادهای اجتماعی مفهوم پیدا میکنند و غالباً از طریق آموزش مستقیم باید آموخته شوند. نمادها پیچیدهتر از نشانهها هستند.[8]
تصویر شماره (1)
نماد سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران
ذکر نمونههایی از انواع نماد
تعریف نماد، به علت اشتمال بر برخی اصطلاحات فلسفی چون قرارداد و جعل و توافق، اندکی صعبالوصول است و توسل به معرفی چند نمونه از انواع متنوع نماد، علاوهبر توجه دادن به حوزه استعمالی آن باعث تبیین واضحتر معنی نماد نیز میشود:
- زبان بهطور عام؛ به علاوه زبانهای خاص، حروف الفبا، نشانههای سجاوندی، واژهها، عبارات، جملهها.
- بوقهای سهگانه تلفن؛ بوق اشغال، بوق آزاد، زنگ تلفن.
- درجات مختلف نظامی در کشورهای مختلف و با شکلهای گوناگون.
- چراغ راهنمایی و رانندگی
- عصای سفید یک فرد نشانه قراردادی نابینا بودن او.
- لباس مشکی نشانه قراردادی عزا.
- خاموش شدن چراغ اتوی برقی نشانه قراردادی گرم شدن اتو.[11]
- نورپردازی با کنتراست بالا (تیره) در سینما و فیلمسازی نشانه رازآلودگی یا وحشت است و نورپردازی شفاف و روشن، علامت و نماد قداست و طهارت و صفا و صدق است.
تبیین رابطه دال و مدلول در نماد (قرارداد - نابرانگیختگی)
همانطور که گفته شد، دلالت دالّ بر مدلول در نماد، بر اساس رابطهای کاملاً قراردادی است.
مفهوم قرارداد (Convention) این است که: «بعد از آنکه فرد یا جمعی از افراد تصمیم گرفتند که چه الفاظ و تعابیری را برای کدام معنا بهکار ببرند، دیگران نیز تصمیم به همین کار گرفتند، و در نتیجه این شیوه کار شیوع یافت؛ بدین معنا که، این نمادها از طریق قرارداد مشترک پذیرفته شدند ... یک نماد، نظیر یک کلمه، از طریق توافق یا قرارداد، مصداقی را تعیین میکند. از اینرو برای تعیین نمادها به تصمیمات آدمیان نیاز است و چنین تصمیماتی اختیاری هستند ... اسامی در نتیجه توافقها یا قید و شرطهای آدمیان به وجود آمدهاند»[12] و به همین علت، بین صورت و معنای آن رابطهای نابرانگیخته (Unmotivated) وجود دارد.[13] هر چه رابطه دال و مدلول (دلالت) قویتر باشد، میتوان گفت كه نشانه صریحتر و روشنتر است و به سهولت مخاطب آن را درك میكند. به دیگر بیان، هر چه یك دال بتواند مدلول خود را بیشتر به مخاطب تحمیل كند، رابطه دلالت قویتر است. در اینجا به اصطلاح میتوان گفت كه هر چه نشانهها برانگیزانندهتر باشند (بتوانند مدلول را در مخاطب برانگیزانند) رابطه دلالتی قویتر است.[14] همچنین هر چه نشانه كمتر برانگیزاننده باشد، نیاز بیشتری به یادگیری یك میثاق مورد توافق وجود دارد.[15]
به همین جهت است که «نظام نشانههای نمادی وقتی تداوم مییابند کاربردیتر میشوند.»[16] زیرا افراد بیشتر به مدلول آن پی میبرند و دلالت آنها نیز بیشتر تثبیت میشود. مثلاً پرچم سه رنگ مزیّن به نام مبارک جلاله و محشّی به 22 نگاره مکرّر اللهاکبر، نماد جمهوری اسلامی ایران است که در اثر تکرار بیحساب آن، در ذهن و دیده هر ایرانی از واضحترین پیامها و صریحترین دالّها بر معنا (نشان جمهوری اسلامی ایران) است.
ناب نبودن نمادها
برخی از پژوهشگران معتقدند نمایه، شمایل و نماد، تنها بیانگر وجه ممیز و شاخص این سهگونه از انواع نشانه هستند وگرنه هریک دارای عناصری از دو گونه دیگر نیز هستند و هر سه مکانیسم معنایابی در فهم معنای یک نشانه بهکار میروند.[17] بهعنوان مثال، همانطور که گفته شد، دلالت دالّ بر مدلول در نماد، بر اساس رابطهای کاملاً قراردادی است؛ اما «گاهی میتوان رابطهای میان شکل کلمات و معنای آنها به نحوی جستوجو کرد. مثلاً در فارسی کلمه سکسکه با حالت این عمل بیشباهت نیست.»[18]
بنابراین، قراردادی بودن، شباهت و علیت، هریک بهنوعی در نشانههای سهگانه حضور دارند و مولفههای مذکور، تنها بهمعنای شاخص بارز در هویت هریک است. توضیح اینکه: میزان قراردادی بودن رابطه بین نشانه و موضوع آن در این سه نوع نشانه [نماد، شمایل، نمایه] به ترتیب کاهش مییابد. نشانههای نمادین از جمله زبان بسیار قراردادیاند؛ نشانههای شمایلی تا حدی قراردادیاند؛[19] و نشانههای نمایهای «توجه را بر اساس اجباری کور به ابژههایشان معطوف میکنند». میتوان گفت دالهای نمایهای و شمایلی بیشتر در قید مدلولهایشان هستند در حالی که در نشانههای نمادین که بیشتر قراردادیاند، این مدلولها هستند که بهواسطه دالها تعریف میشوند. در نظر داشته باشید که واژه "انگیختگی" (از سوسور) و همچنین "قید" برای توصیف مدلول باشد، نشانه "انگیختهتر" است؛ نشانههای شمایلی بسیار انگیختهاند، نشانههای نمادین غیرانگیخته و "دلبخواهی"اند. هر چه نشانه کمتر انگیخته باشد، برای به کارگیری و دریافت آن نشانه یادگیری یک قرارداد توافقی ضرورت بیشتری دارد.[20]
تفاوت دیدگاه سوسور و پیرس درباره نماد بودن زبان
دانیل چندلر (Daniel Chandler: 1952) مینویسد: پیرس و سوسور واژه "نماد" را به دو معنی متفاوت بهکار میبرند. بر اساس رویکرد پیرسی زبان یک نظام نشانهای نمادین است، اما سوسور از "نماد" نامیدن نشانههای زبانی اجتناب کرده است، زیرا این واژه را در کاربرد روزمرهاش در مورد نمونههایی مانند «ترازو نماد عدالت است» بهکار میبرد، و سوسور معتقد بود که چنین نشانههایی هرگز بهطور کامل دلبخواهی نیستند.[21] یعنی ترازو بهگونهای معنیدار، رمز برای عدالت است اما نشانههای زبانی صرفاً با قرارداد و دلبخواهی تعیین میشوند.
شاید بههمین علت است که برخی پژوهشگران معتقدند زبان از این حیث که زبان است، نمیتواند از رهگذر اتخاذ تصمیماتی که از طریق "قرارداد مشترک" پذیرفته شدهاند، به وجود آمده باشد. همانگونه که راسل گفته است: «کمتر میتوان شورایی از بزرگان [ریشسفیدان] را، که تا آن زمان زبانی نداشتهاند، تصور کرد که دور هم جمع شده و توافق کرده باشند که گاو را گاو و گرگ را گرگ بنامند».[22]
تطور نشانه از شمایل به سوی نماد
اذهان بسیط و اولیه، بیشتر از طریق شمایل و تصاویر ارتباط برقرار میکردهاند و اصولاً ذهن انسان در دوران قبل از نوجوانی که رشد افکار انتزاعی در او آغاز میشود، بیشتر تمایل به ارتباط تصویری دارد و کمکم با ارتباطات قراردادی و نمادین انس پیدا میکند. «علایم و نشانهها ممکن است بهتدریج تغییر حالت دهند و از حالت آیکونیک به حالت غیرآیکونیک یا قراردادی تبدیل شوند. مثل الفبای مصر قدیم که ابتدا بر پایه شباهت علامت با معنی آن تنظیم شده بود ولی بهتدریج تبدیل به نماد یعنی نشانه قراردادی شد.»[23] بنابراین، زبان از مجموعه نمادهایی است که این تطور را طی کرده است.
جایگاه نماد در ارتباطات (ظرفیّت غنی معنایی در نمادها)
ارتباطات در دنیای امروز بهویژه ارتباطات رسانهای بهعلت ظرفیت تفسیری نمادها در اشتمال بر معانی ضمنی و لایههای نهانی معنایی بیشترین استفاده را نسبت به هر زمان دیگر از نظامهای نشانهای نمادین میکند. بهطور کلی همه رسانهها تابع رمزهای معین هستند؛ مثلاً در تحلیل فیلم تلویزیون باید معنای هر یک از نماها از کلوز، مدیومشات، لانگشات و ... را فهیمد همینطور پیامهای نورپردازی حرکات دوربین و ... را مثلاً: حرکت "پَنْ رو به پایین" که در آن دوربین نگاه میکند دلالت بر تسلط و اقتدار میکند. و حرکت "پن رو به بالا" که در آن دوربین به بالا نگاه میکند دلالت بر کوچکی، حقارت و ضعف میکند.[24] بنابراین، این رمزهای نشانهشناختی هر یك دارای معانی نهفتهای هستند که ظرفیت تفسیری و تأثیری رسانههای مدرن را چنین بالا برده است.
بهعنوان مثال، در سكانسی از قسمت دوازدهم سریال ملكوت كه سفره افطار پهن میشود و همه خانواده حاج فتاح (فرزندان و عروس و داماد و نوهها) جمع هستند، حاجی و فرشته نیز در قسمت دوم از هالِ «ال- شكل» هستند و نمایی هم كه از ایشان برداشت شده است، دارای نورپردازی با كنتراست چیره است. این تفاوت لوكیشن كه قسمتی از هال «ال – شكل» را به خانواده حاجی و قسمت دیگر را به حاجی و فرشته اختصاص دادهاند، پرداختی بسیار و زیبا و با معنی است كه خود تجسم نمادین و رمزین جدایی عوالم مادی و برزخی در عین مجاروت و ارتباط آنها باهم است. جهان آخرت باطن دنیاست و دنیا ظاهر آن است. كنتراست بالا نیز نماد و رمز رازآلودگی جهان ماوراء كه ظرف وجودی حاج فتّاح و فرشته است میباشد. میبینیم که تجسم چنین اموری جز با زبان نمادین امکان ندارد.[25]
نمادها و ارتباطات بینالملل
مارگارت مید (Margaret Mead: 1901-1978) مردمشناس فرهنگی پیشنهاد میکند که جهان نیازمند مجموعهای از نشانهها و علایم بینالمللی غیرمبهم است تا بتواند از سوی مردمان ساکن کشورهای گوناگون با بازیهای مختلف و حتی اعضای فرهنگهای ابتدایی بهراحتی فهمیده شود. اگر چنین شود، انسان قادر به تحرک بیشتر در جهان خواهد بود؛ اگر چنین شود، دیگر مسافران گرسنه، وحشتزده و سر در گم را که به کندی سفر خود را ادامه میدهند کمتر میتوان دید. آنچه مید پیشنهاد میکند، گسترش نوعی اسپرانتوی تصویری (Visual Esperanto) است.[26] اگرچه نشانههای شمایلی، بسیار واضحتر از نمادها هستند و از این جهت قابلیت تبدیل شدن به یک زبان بینالمللی را بیشتر دارند، اما برخی نمادها نیز دارای اعتباری بینالمللی هستند. علامت صلیب سرخ و نیز علامت جنسیت (تصویر شماره 2) از این دست علایم هستند.
تصویر شماره (2)
نشانه بینالمللی قراردادی مذکر و مؤنث
رمزگشایی انحرافی از نمادها، عامل اختلال در فراگرد ارتباطات
تفسیر نمایهها و شمایل آسان است چون از واقعیت شکل میگیرند و نمایشی از محیط هستند؛ اما نمادها چنین نیستند.[27] از طرف دیگر، همه رسانهها و ژانرها و اشكال ارتباطی هریك تابع رمزهای معین هستند كه با شناخت آنها و تحلیل درست حیثیت نمادین این رمزها میتوان به مقاصد ارتباطگر پی برد.[28] اما اگر این نمادها درست رمزگشایی نشوند، سوءتفاهم حاصل میشود یا اصلاً تفاهمی رخ نمیدهد.
اومبرتو اکو (Umberto Eco: 1932)، نشانهشناس برجسته ایتالیایی، در مقالهای با عنوان "بهسوی کاوش نشانهشناختی در پیام تلویزیونی" مینویسد: «رمزگشایی انحرافی در رسانههای جمعی قاعده است» زیرا مردم از رمزهای مختلفی برای فهم پیام استفاده میکنند و بههمین جهت تفسیرهای گوناگونی از آن بهوجود میآید.[29]
اکو میگوید که این وضعیت پیش از پیدایش رسانههای جمعی بود، یعنی زمانی که رمزگشایی انحرافی استثنا بود نه قاعده. با ظهور رسانههای جمعی، شرایط عمیقاً دگرگون شد و رمزگشایی انحرافی تبدیل به قاعده شد. علت این امر، شکاف عمیقی بود که میان تهیهکنندگان مطالب و دریافتکنندگان وجود داشت.
منتقلکنندگان پیام، با مخاطبان خود بهلحاظ طبقه اجتماعی، سطح تحصیلات، ایدئولوژی سیاسی، جهانبینی و روحیه گروهی تفاوتهایی دارند. از اینرو، دریافتکنندگان با منتقلکنندگان پیام دارای رمز یکسان نیستند و بههمین دلیل دریافتکنندگان پیام را از دید خود تفسیر میکنند.[30]
[1]. آریانپور، منوچهر و دیگران؛ فرهنگ انگلیسی به فارسی، تهران، جهانرایانه، 1385، چاپ ششم، ج2، ص2258.
[2]. محسنیان راد، مهدی؛ ارتباطشناسی، تهران، سروش، 1385، چاپ هفتم، ص202.
[3]. مکتب سمبولیسم ( (Symbolismدر ادبیات، مشهور است.
[4]. پیرحیاتی، محمد؛ مقدمهای بر اساطیر، تهران، دفتر نشر و پژوهش سهروردی، 1385، چاپ اول، ص355.
[5]. آلستون، ویلیام.پی؛ فلسفه زبان، احمد ایرانمنش و احمدرضا جلیلی، تهران، دفتر نشر و پژوهش سهرودی، 1381، چاپ اول، ص137.
[6]. محسنیان راد، مهدی؛ پیشین، ص202.
[9]. مرس (یا: مورس)، عبارت است از علایم الفبایی متشکل از خطوط و نقطه که با دستگاه تلگراف الکترومغناطیسی مخابره میشود. (انوری، حسن و دیگران؛ فرهنگ سخن، تهران، سخن، 1381، چاپ اول، ج7، ص6882)
[10]. سجودی، فرزان؛ نشانهشناسی کاربردی، تهران، علم، 1387، چاپ اول، ص31.
[11]. محسنیان راد، مهدی؛ پیشین، ص202.
[12]. آلستون، ویلیام.پی؛ پیشین، ص140.
[13]. یوهانسن، یورگن دینس و لارسن، سونداریک؛ نشانهشناسی چیست؟، علی میرعمادی، تهران، ورجاوند، 1388، چاپ دوم، ص94.
[14]. كوثری، مسعود؛ نشانهشناسی رسانههای جمعی، فصلنامه رسانه، سال نوزدهم، شماره 1، شماره پیاپی 73، بهار 1387، ص38.
[16]. یوهانسن، یورگن دینس و لارسن، سونداریک؛ پیشین، ص94.
[18]. محسنیان راد، مهدی؛ پیشین، ص196.
[19]. زیرا برخی تصاویر بر اساس نوع قاب و نحوه خاصی که سازنده تصویر اراده میکند دلالت دارند. تصویرساز بر اساس زاویه گرفتن تصویر و رنگآمیزی و ... تا حد زیادی در آن تصرف میکند. و علت قراردادی بودن ضعیف آن همین است.
[20]. سجودی، فرزان؛ پیشین، ص31.
[22]. آلستون، ویلیام.پی؛ پیشین، ص141.
[23]. محسنیان راد، مهدی؛ پیشین، ص194.
[24]. آسابرگر، آرتور؛ روشهای تحلیل رسانهها، پرویز اجلالی، تهران وزارت فرهنگ ارشاد دفتر مطالعات و توسعه رسانهها، 1387، چاپ سوم، ص54.
[25]. این مثال، در کتابها برای فیلمهای خارجی آمده که احیاناً خنثی یا بدصحنه هم بودند و بنده آن را به فیلمی ایرانی و ارزشی عوض کردم.
[26]. محسنیان راد، مهدی؛ پیشین، ص201.
[28]. آسابرگر، آرتور؛ پیشین، ص54.
مطلب این صفحه را به زبان دلخواه خود ترجمه کنید