ميگويند يكي از گردن كشان متمرد در عهد قاجار در يزد بلوا و آشوب به پا كرد. او را گرفتند و ميخواستند در ميدان شهر بر دار كنند. همين كه طناب دار به گردنش انداختند با التماس از جلاد رخصت خواست كه مردم را نصيحت كند گويا گفته باشد: اي مردم «رو دست » بزرگان نرويد !
همين و بس، خاطره بود! ولي قيافه دكتر زيبا كلام كه به دعوت عام رييس جمهور مبني بر اظهار نظر دانشگاهيان را ديديم آن گاه كه احضاريه دادگاه را ديد قيافه منگ و گيج اين زبان دراز ديدني بود !!
ديروزش جناب آسيدمحمدخان خاتم المقام گفته بودند «به آسمان نگاه كن » گويا او هم كه زبان بزرگان و فلاسفه و سياسيون را خوب نميفهمد رفته كسوف يا خسوف را ببيند يا اگر عكس چيزي درماه پيدا شده را زودتر از ديگران رصد كند. اما ديد و شنيد كه «آسمان هرجا كه برويم و هر كس هم كاره شود همين رنگ است. اما زبان دراز زاده با خنده گفت بابا اين «آسمان نه»روزنامه را بنگر و منظور گوينده گويا اين بوده «به آسمان نگاه كنيد و عبرت بگيريد. اي اهالي رسانه و روزنامه»! مابقي محذوف شده است البته به قرينه!!
زبان دراز