بعد از پیروزی دکتر روحانی در انتخابات ۲۴ خرداد آنچه که در شهر کوچک اما ثروتمند بافق، روی داد، چهره عوض کردن بسیاری و همراه شدن با جریان اعتدالگرای پیروز بود. این همراهی که متاسفانه بصورت بسیار فعال و بی سابقه ای دنبال شد، سبب رنجش خاطر بسیاری از حامیان دکتر روحانی و حامیان دولت تدبیر و امید شد به گونه ای که برخی از آنها دچار سرخوردگی و بی اعتمادی به دولت شدند. سرخوردگی از اینکه می دیدند، افرادی فرصت طلب با سابقه مشخص، که تا قبل از انتخابات، باور به پیروزی دکتر روحانی در انتخابات نداشته و هیچ نقشی نیز در روند تبلیغاتی وی بازی نکرده اند، اکنون پیشاپیش حامیان مردمی رئیس جمهور، به این طرف و آنطرف می دوند و بدتر از همه، داعیه دار رهبری این گروهند.
خاطر نشان سازم که اختلافات موجود بین این گروه و اعتدالگرایان امروزی ریشه در سالهای نخست ریاست جمهوری سید محمد خاتمی دارد. در آنزمان توسط همین گروه، بیشترین هجمه ها بر علیه سردار سازندگی بکار رفت. یادمان نرفته است که در روزنامه های آنزمان، به ایشان، چه القابی که نثار نکردند. اکنون همین گروه فرصت طلب، در جلسات حزب اعتدال و توسعه و در حضور دولتمردان دولت تدبیر و امید، برای سلامتی آیت الله هاشمی رفسنجانی، صلوات نثار می کنند. این است تفکر منافع طلبانه.
اختلاف این گروه با گروه اعتدال گرای پیروز، گرچه شاید در رسانه ها و عکسها با لبخندی همراه است و به ظاهر وجود ندارد، اما در باطن وجود داشته و به دلیل حضور همین افراد و وجود همین اختلاف است که زمینه ظهور افرادی غیربومی که از سوی هیچکدام از این دو جریان، معرفی نشده ، را در مسند فرمانداری بافق فراهم کرده است. البته خاطر نشان سازم که نگارنده بیشتر از آنکه به دنبال لزوم بومی بودن فرماندار باشد، بر کارآمدی و تخصص وی بیشتر نظر دارد تا بومی بودن.
همین گروه های فرصت طلب به ظاهر همراه، هستند که هر نامزد احتمالی بومی برای نشستن بر مسند فرمانداری بافق را به بهانه های واهی کوبیدند تا نامزد خود را بر کرسی بنشانند و مدیران استان نیز که از این اختلاف آگاهند، بهترین راه را در نشاندن فردی غیربومی دانسته اند.
در سیاست، نتیجه اختلاف دو گروه، پیروزی یک موجود سومی است. بنابراین غیربومی بودن فرماندار را خیلی زودتر از اینها می شد در عکسها، خبرها، جلسات، میتینگ ها و … بطور کلی رنگ عوض کردنهای بعد از انتخابات ۲۴ خرداد ، دریافت کرد.
در انتها این نکته را نیز یادآور شوم که خوشبختانه نظام، اکنون، به نتیجه رسیده که چپ و راست افراطی برای مدیریت بر کشور ، لیاقت ندارد و به چهره هایی که اعتدالگرا و مدبرند، نیاز است. باید از دو تفکر، آنهم نه خیلی دور از مرکز، بلکه دو تفکر میانه، بهره برد. چیزی که در تمام نظام های سیاسی، مدیریت کلان، بالاخره، به این سمت میرود.
والسلام ـ سید امین رضوی aminrazzavi.blogfa.com