همیشه خوانده ایم که :
بناهای آباد گردند خراب ز باران و از تابش آفتاب
امّا گویا آفتاب و باران هم به رغم گذشت سال ها مهربان تر از ما آدم ها بودند که در این صد ساله ، نخست با بیل و کلنگ و پس از آن با بولدزر به جان آثار تاریخی خود افتاده ایم . یک روز آرامگاه800 سالۀ « سلطان رشید » میبد که جایگاه آرامش ابوالفضل رشید الدین میبدی نویسندۀ تفسیر گرانسنگ کشف الاسرار را خاک می کنیم . یک روز « حسینیۀ سید صدر الدین قنبر» میبد را ویران می کنیم . روزی دیگر « مسجد علیا نعیم آباد » یزد و اکنون هم « مجموعۀ بازار مظفّری » در شهر میبد را و در این صدساله می توان سیاهۀ بلند بالایی از ویرانی بناهای تاریخی را گزارش داد : دیوار بلند یزد ؛ گنبد آب انبار عطاالله نقشبند در چهارسوق؛ و چندین آب انبار دیگر ؛ خانۀ تاریخی در ابرکوه ؛ خانه های کهن برزن امامزاده جعفر یزد وووو.
امّا دشواری دیگر که اکنون با آن رو بروییم ، نگاهداری بناهای برجای مانده از تاریخ است که هرکدام ارزش های مادّی ومعنوی بسیار دارد . بسیاری از برج ها ، باروها ، قلعه ها و کاروانسراهای تاریخی استان یزد روزگار خوشی ندارند . در این راستا می توان به یکی از مهم ترین و معنوی ترین بناهای تاریخی یزد یعنی خانه های بزرگان دینی ، سیاسی ، تاریخی ، فرهنگی و ادبی استان اشاره کرد که از آن گروه است ، خانۀ فرّخی یزدی در کوچه آروک یزد که تنها می تواند یک زمستان دیگر پایداری کند.
و در صدر خانه های بزرگان یزد می توان خانۀ 400 سالۀ خواجه غیاث الدّین علی نقشبند یزدی ، هنرمند بلند آوازۀ ایران در دوره صفوی را در کوی دارالشّفای یزد نام برد که چهار سده در برابر همه رخدادهای آسمانی یزد، بویژه چندین سیل ویرانگر پایداری کرده و از هم شگفت تر آنکه این خانه افزون بر کاربرد خشت و آجر در بنای آن ، هم تراز باغچۀ دارالشّفا ی صاحبی ساخته شده که نزدیک به ده متر پایین تر از دیگر بنا های یزد است .امّا درست استوار و پا برجا مانده است و اکنون بر ماست که این خانۀ تاریخی را بازسازی و باز پیرایی کنیم .زیرا گمان نمی رود چندین سال دیگر بتواند استوار بماند.
این خانۀ تاریخی زیبا و دو طبقۀ اعیانی که با گچبری چشمنواز و بادگیر یگانه اش به نام خانۀ ملک ثابت به شمارۀ 2442در فهرست آثار ملّی کشور به ثبت رسیده ، تنها کاری که برای آن کرده اند ، یک پلاک فلزی و یک قفل برنجی به در آن زده اند .امّا از سوی دیگر زباله دانی شده است و خروارها خاک و نخاله های ساختمانی به همراه آشغال روانۀ آن کرده اند. نیز بنا به گفته های مستوفی بافقی در کتاب جامع مفیدی آرامگاه غیاث نقشبند هم در همان باغچۀ دارالشّفا بوده است و اکنون زیر خاک ها و زباله هاست.
اهل هنر می دانند که غیاث نقشبند ، جایگاه ارزنده ای در ناموری ایران ، بویژه یزد در عرصۀ هنر نقشبندی ، نسّاجی ، مخمل بافی و زری بافی در روزگار دراز دامن صفوی داشت .او در جوانی کارگاه بزرگی در یزد راه اندازی کرد .سپس در همان جوانی به اصفهان فراخوانده شد و به کارگاه سلطنتی دربار در اصفهان پیوست. آوازۀ دست بافته های او به فراتر از مرزهای ایران رفت و پادشاهان روم ، عثمانی ، چین و هند ، دست بافته های اورا خواستار بودند. و شاه عبّاس هم از کار های او تحفه به نزد شاهان می فرستاد. و اکنون که حدود 400 سال از مرگ او می گذرد .( در گذشت حدود 1050ق) ، برخی بافته های او زینت بخش گنجینه ( موزه) های : ویکتوریا و آلبرت لندن ، لایپزیک آلمان، پنسیلوانیای آمریکا ، بروکسل بلژیک و گنجینۀ ملّی (ایران باستان) است.
مطلب این صفحه را به زبان دلخواه خود ترجمه کنید