ساعت 19 پنجشنبه 24/11/92 جلسهاي در دانشكده ملاصدراي يزد برگزار شد كه مدعوين خاطرات دوران انقلاب را بازگو ميكردند. خاطرهگويي از اتفاقات پيش از پيروزي انقلاب اسلامي ايران تا زمان دولت موقت بود.
نگارنده نيز از جمله دعوت شدگان بودم تا درباره اعتصابات و تحصن معروف و ماندگار 25 روزه فرهنگيان استان يزد در اداره كل آموزش و پرورش و همگامي و همراهي آنان با شهيد آيت ا... صدوقي خاطرهاي بيان كنم.
پس از تلاوت آياتي از قران مجيد و نواختن سرود جمهوري اسلامي ايران، محمدحسن خورشيد نام مجري برنامه كه از خانواده مكرم شهدا و چندين سال از مديران رده بالاي اجرايي استان يزد بود مطالبي بيان كرد كه مورد توجه حضار قرار گرفت، به ويژه آنجا كه از مقاومت و رشادتهاي زندانيان سياسي و تبعيديهاي دهههاي قبل و بعد از سال40 سخن گفت و از پايمردي عدهاي از روحانيون، دانشگاهيان، فرهنگيان و اقشار مختلف مردم اعم از زنان و مردان ايراني روايت هايي نقل كرد و شاكر درگاه خداوند منان و عادل شد كه در بهمن 1357 پيروزي ملت ايران به رهبري امام خميني (ره) را رقم زد و جمهوري اسلامي ايران با شعار استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي بنيانگذاري گرديد. تعدادي از دعوت شدگان از تبعيديها، زندانيهاي سياسي، شكنجه شدگان در كميته و ساواك يا از فعالان سياسي سالهاي پيش از 57 بودند.
همگي ضمن اظهار ارادت و تعظيم و تكريم در برابر خانوادههاي معزز شهداء، جانبازان، آزادگان، ايثارگران و رزمندگان بويژه در دوران 8 ساله دفاع مقدس بخشي از خاطراتشان را تعريف كردند و دكتر محمدعلي طالبي معاونت سياسي استاندار يزد كه فرزند شهيد و از بيت معزز و محترم شاهد ميباشد مطالبي درباره سالگرد پيروزي انقلاب به سمع حضار رسانيد.
در آن شب گويندگاني از وحدت مردمان اين سرزمين ميگفتند و از دولت اعتدال ميخواستند در تحقق حقوق شهروندي در جهت آزادي زندانيان سياسي و رفع حصر حجت الاسلام مهدي كروبي و مهندس ميرحسين موسوي و دكتر زهرا رهنورد پيگير و كوشا باشد، اكثريت قريب به اتفاق حاضران با كف زدنهاي ممتد اظهارات سخنرانان را تاييد مينمودند كه با متانت و درايت و ادب و با دلسوزي وصف ناشدني از برادري و اخوت علاقه مندان به نظام ميگفتند و خواهان توفيق براي كليه دولتمردان، مسئولان و خدمتگزاران به نظام بودند. بعضي از بازگو كنندگان خاطره آرزو ميكردند آنها كه از همراهي با امام (ره) باز ماندند و نقشي در انقلاب نداشتند يا در پي افراط و تفريط هستند، منافع شخصي و گروهي را بر مصلحت جامعه ترجيح ميدهند اي كاش ميداندار و صحنه گردان اجتماعات و تظاهرات مردمي نشوند. آن گاه اشك در چشمان عدهاي حلقه زد كه يكي از خاطره گويان از مشاهداتش تعريف ميكرد و به مناسبتي گفت: بودم و ديدم عدهاي كه بعضي از آنان جوانان 17، 18 ساله بودند در حسينيه ايت ا... منتظري تجمع نموده وبا بلندگو شعار ميدادند به نحوي كه مردم كوچههاي اطراف صداها را ميشنيدند.
در اين هنگام آيت ا... منتظري از اتاق بيرون آمدند و گفتند: اينها چه ميگويند؟ يكي از فرزندانشان پاسخ داد: پدر ! شعاردهندگان خواهان اعدام شما هستند آن عالم و فقيه بزرگوار با طمانينه گفت: من از همه گذشت ميكنم و از اين جوانان گله و شكايتي ندارم.
جلسه آن شب مهمان ويژهاي داشت، «دكترفضل ا... صلواتي داماد علامه محمد تقي جعفري از فرهنگيان خوش نام و مبارزي كه با تدريس در مدارس اطراف اصفهان فعاليتهاي كاري خود را آغاز و همزمان با جريانات پس از قيام 15 خرداد 1342حضرت امام خميني (ره) و گسترش اقدامات عليه نظام طاغوت، نامبرده نيز در گستره مخالفان رژيم به فعاليت عليه دستگاه حاكمه، محكوم و به زندان ستمشاهي افتاد.
پس از اين مرحله به اقامت اجباري «تبعيد» در يزد حكم گرفت و با ورود به يزد در شركت ساختماني(تنگه) به كار حسابداري مشغول و اين مدت محكوميت تا پيروزي انقلاب اسلامي را با حفظ ارتباط با مساجد و محافل ديني و اعتصاب كنندگان و متحصنين فرهنگي و حوزه علميه قم و آيت ا... منتظري و علماي يزد و اصفهان از جمله شهيد محراب آيت ا... صدوقي، آيت ا... طاهري و... سپري نمود.
با پيروزي انقلاب اسلامي با استقامت، تدبير و رهبري حضرت امام (ره) و حضور همه جانبه مردم، نامبرده به فرمانداري اصفهان انتخاب و يك دوره نيز نمايندگي مردم اصفهان در مجلس شوراي اسلامي را عهده دار شد. در ادامه به دليل برخي مواضع و اظهارات كه خوشايند بعضي از متوليان اجرائي كشور نبود از اشتغالات دولتي و تدريس معاف و هم اكنون در اصفهان دوران باز نشستگي خود را به پژوهش و تحقيق در زندگي ائمه معصومين(ع) و نگارش تاريخ بني اميه ميگذراند.»
چون گاهي از صدا و سيما و در بعضي مجالس شنيده و ديده ميشود عدهاي با خاطره پردازي مردم را سرگرم ميكنند، نويسنده بنا را بر اين گذاشته با مدرك و دليل و سند به تعريف و بازگو نمودن خاطرات خود بپردازد بنابراين قرار بود نامهاي كه متن آن ذيلاً درج ميگردد در آن جلسه بخوانم اما حضور دكتر صلواتي سبب شد اتفاقي كه حدود 2 سال پيش از پيروزي انقلاب اسلامي برايم پيش آمده و به نحوي ايشان نيز در آن ماجرا نقش داشتند بيان نمايم كه نقل آن مقالهاي ديگر ميطلبد.
اينك نظر خوانندگان آيينه را به آنچه كه در شهرستان بافق رخ داده جلب ميكنم:
از: شهرباني استان يزد
به: جناب آقاي استاندار يزد – محرمانه
موضوع :آقايان سلطان زاده و قلم سياه معلمين يزد
باستحضار ميرساند؛
برابر اطلاع واصله، ساعت 16:30 روز 4/9/1357 به دعوت آقاي محمد محمدي نسب راهنماي تعليماتي در بافق جلسهاي با حضور حدود 100 نفر از معلمين بافق در سالن دبيرستان فرحناز آن شهر تشكيل گرديده كه ظاهراً آقاي محمدينسب به عوض بهبود اوضاع درصدد به هم زدن نظم آموزش و پرورش و تحصيل مدارس در بافق بر آمده بود و دو نفر از فرهنگيان يزد به اسامي سلطان زاده و قلم سياه(1) را نيز به جلسه مذكور دعوت كرده و در دعوت نامه، دبيرستان (فرحناز) را قيد ننموده و نوشته دبيرستان دخترانه بافق و به اين ترتيب گويا از آغاز تكليف جلسه روشن بوده است.
در اين جلسه ابتدا آقاي سلطانزاده ضمن سخنراني رژيم مملكت را به حكومت يزيد تشبيه و متذكر شده ميخواهم چهرهها را نشان دهم كه حكومت فعلي بر چه پايهاي ميباشد و سپس آقاي قلم سياه ضمن سخنراني اظهار داشته رهبر ايرانيها خميني است و معلمين بايد از كار دست بكشند و به دنبال دين و رهبر خود بروند و اعلاميه آيت ا... خميني را قرائت كرده و از معلمين خواستار اتحاد و قيام عليه رژيم سلطنتي ايران شده ضمناً اين دو نفر را آقاي محمدحسين خيرانديش دبير از يزد به بافق برده و جلسه ساعت19:30 خاتمه يافته است و چون آقاي سهرابي سرپرست آموزش و پرورش بافق از موافقين سرسخت رژيم ميباشد مخالفت خود را به آنان نشان ميدهد و قبل از تشكيل مجلس با چند نفر از موافقين نسبي بويژه آقاي[...] مذاكره كرده كه اگر در جلسه مطالب خلاف بيان گردد جلسه را برهم زده و به عنوان اعتراض محل را ترك كنند و حتي آقاي سهرابي بين سخنراني آقاي سلطان زاده از جا برخاسته و دنبال وي آقاي[...] وعدهاي از معلمين جلسه را ترك مينمايند كه آقاي سلطان زاده ناراحت شده و اظهار ميدارد اگر ميخواستيد برويد چرا آمديد و پس از پايان جلسه باتفاق قلم سياه بافق را به قصد يزد ترك ميكنند. محرمانه -رييس شهرباني استان يزد – سرهنگ جهانگير هاشمي
گيرندگان
-رياست سازمان اطلاعات و امنيت استان يزد جهت آگاهي و هر گونه اقدام مقتضي.
-فرماندهي هنگ ژاندارمري يزد.
به راستي چه زيباست كه خاطراتي از اين دست توسط كساني كه بسياري از آنان در بسيج ميليوني تودههاي مردم و پيروي از رهبر كبير انقلاب حضرت امام خميني(ره) و آن مجاهدات و تلاشهاي شبانه روزي و زندانها و شكنجهها و مقاومتها و در بدريها نقش عمده و اساسي داشتند و هنوز در گوشه وكنار حيات دارند و دوران كهولت و پيري را در انزوا سپري ميكنند. با دعوتي برنامه ريزي شده توسط ارگانهاي فرهنگي اعلام شود و صدا و سيماي يزد اين چهرهها را به جوانان و نوجوانان كه آن دوران را به چشم نديدهاند بنماياند تا بدانند اين انقلاب و تحول عظيم اجتماعي به سهولت و سادگي ميسر نشده است و افراد و اشخاص بسياري براي احياي دين خدا و نجات مردم از شر ديو سيرتان جانفشانيها و از خود گذشتگيها كردند و عدهاي از آنان امروز منزوي و گوشه نشيناند و در عوض بعضي ميداندار حركتهاي سياسي واجتماعي و فرهنگي هستند كه در گذشته نه تنها نقشي نداشتهاند بلكه در آن حوادث و اتفاقات سر خود ميگرفتند و زحمت خود نميداشتند و آبرومندانه از صحنههاي خطر دور ميشدند.
مدير مسئول
پي نوشت:
1- اكبر قلم سياه معاون اداره كل آموزش و پرورش استان يزد در سال 1358، فرهنگي بازنشسته، نويسنده، شاعر، يكي از اعضاي جامعه معلمان كه قبل از انقلاب براي ساماندهي تظاهرات و اعتصابات معلمان و دانشآموزان با تاييد و پشتيباني سومين شهيد محراب حضرت آيت ا... صدوقي در يزد تشكيل گرديد.
مطلب این صفحه را به زبان دلخواه خود ترجمه کنید