یزدفردا: وحید شیخ احمدصفاری(فرهمند)"- کاریکلماتور ترازوی دیجیتال طنز و جدی است که شاهین تساوی ندارد.
- این روزها خیلی از خدمتگزاران از جنس مردمند ولی به جنس مردم خدمت می کنند.
- غلام حلقه به دست، غلام حلقه به گوش ثروت پدرزنش شد.
- تولد، زایش است که آدمی را بالاترین قله سراشیبی زندگی می نشاند.
- خیلی از فریادها بدون ترازوی عدالت کشیده می شوند.
- آن قدر در زندگی جان کندم تا به عزرائیل رسیدم.
- افراد نالایق همیشه مورد پسند مدیران نالایقند.
- حتی دروغ های شاخدارهم در پشت لبخند، دلهای تشنه را سیراب می کنند.
- آرزوی ماهی بود که قلاب ها، قلابی از آب دربیایند.
- دلم که سنگین شد، پاهایم قدرت ایستادن را از دست داد.
- رفاقت همین بس که وقتی تو جا زدی، من جا خوردم.
- آن قدر در فکر خرید ماشین بود که تصادف کرد مرد.
- وقتی نتوانست ماشین بخرد مسافر کشی کند، ترازو خرید تناسب اندامها را وزن کشی کرد.
- از اینکه روی دست می بردنم به خود می بالیدم! ولی خیلی زود زیر خاکم کردند.
- وقتی دچار فراموشی شد، آرزو از رؤیاهایش طلاق گرفت.
- سگ گله هم که هار شود، باید به گرگ گله پناه برد.
- فرمهای درخواست وام یک میلیون تومان را که پر کردم فقط خط خوبی نصیبم شد.
مطلب این صفحه را به زبان دلخواه خود ترجمه کنید