زمان : 16 Bahman 1392 - 00:41
شناسه : 82896
بازدید : 6846
دل اهل طبس از غصه بیزار است با شاعران دل اهل طبس از غصه بیزار است سید عنایت الله قریشی

به گزارش خبرنگار یزدفردا از طبس، امروز این باغشهر زیبای استان خراسان جنوبی، پس از 6 سال بار دیگر بارش برف را تجربه کرد و این رحمت سپید آسمانی روحیه نشاط و امید به مردم وسیعترین شهرستان خاورمیانه باز گرداند.

"سید عنایت الله قریشی"  شاعر برجسته طبس نیز این وصف را در شعر زیبای خود بیان داشته که در ذیل می آید:




هوالجمیل

که باور می کند؛ امروز برف آمد

طبس رخت سپیدی بر تنش کرده

هوا سرد است

کویری شهرما؛ هرجا که می بینی

سپید است و به مانند نمکزار است

دل اهل طبس از غصه بیزار است

پدر فرزند کوچک را

ز بستر کرده بیدارش و می گوید:

پسرجان، میوه قلبم، عزیز بهتر از جانم

عزیزم چشم را واکن

زپشت پنجره صحن حیاط خانه را بنگر تماشا کن

تماشا کن ببین برفی که در عمرت ندیدی هیچ!

نگردی گیج !

این برف است

نمک یا شوره زاران نیست

زمین شهر، مانند بیابان نیست

اگر دیگر عزیزان وطن از شهرمان

خشکی، بیابان، سوز سرمای زمستان و کویر داغ

و یا از خاک و خشت و گل و آب تلخ و بدمزه

از آن تیزی تیغ بوته های خار

و یا از بد قواره میوه اش

اسمش فراموشم شده این بار...

به ذهن خویشتن بسپرده این سان

خاطراتی ناخوش و ناجور و دل آزار...

توی فرزند خوبم

با دو چشمان قشنگ و نرگس و شهلای خود بنگر بصیرت وار

به پشت پنجره بنگر تماشا کن

تماشا کن چگونه برف می بارد

نگه کن برف را مستانه می بارد

به دل شوق و به لبها خنده می کارد

ببین از آسمان، آن دانه های ریز یا دردانه می بارد

درون کاله ی صحن حیاط خانه را بنگر

ببین شادی گلها را

ببین گلبوته های سبز از دیشب

لباس جشن و شادی را به تن کردند

به تن رخت سپیدی پیرهن کردند

درختان انار و سیب و زردآلو

کنار سرو نارنج و گلابی، همره زیتون و خرمالو

نخیلات تنومند کشیده سر به سوی آسمان

شادند و تسبیح خدا دارند

به دل ذکر دعا دارند

به سان حاجیان سرزمین وحی

احرامی به تن کردند و لبیک خدا دارند

بلی شاداب و شادانند

از اینکه خدا با برف و بارانش

بخشکاند؛ بشوید، هرچه آفت روی شان بوده

توهم فرزند خوبم، ذاکر حق باش

خدا را چون درختانش بکن تسبیح

به لطفش چون به تکلیفت رسیدی، پاک و مثمر باش

ثمر ده چون درختان، میوه ات خدمت به مخلوق خدا باشد

هر آنچه طاقتت باشد

گره ها را زکار خلق او واکن

و اکنون هم کنار پنجره تا می توانی این سپیدی؛

« برف » زیبا را تماشا کن.