زمان : 14 Bahman 1392 - 23:42
شناسه : 82844
بازدید : 5831
فرهنگ نامگذاری و تاثیر آن بر روح و روان فرد و جامعه فرهنگ نامگذاری و تاثیر آن بر روح و روان فرد و جامعه سخنرانی آیت الله سید محمد کاظم مدرسی در سومین همایش مهندسی فرهنگ نام و نام خانوادگی در سالن نخبگان شهر یزد

 

 بسم الله الرحمن الرحیم

سخنرانی آیت الله سید محمد کاظم مدرسی  در سومین همایش مهندسی  فرهنگ نام و نام خانوادگی در سالن نخبگان شهر یزد  

سخنانم را در دو فصل مستقل که عمده کار ثبت احوال است خدمت حضار محترم عرضه می دارم.

اهمیت ثبت انساب

فصل اول: ثبت انساب

گر چه در فرهنگ اسلامی و حتی در فرهنگ ایرانی ما نسب و ثبت آن از جایگاه رفیع و بلندی برخوردار است؛ لکن این امر اختصاص به ما مسلمانان و ایرانیان ندارد؛ بلکه عموم ملتها نسبت به ثبت اسناد خود و حفظ آن حساس بوده و تلاش های فراوانی را انجام م دادند.

"امیر شکیب ارسلان" نقل می کند:

»ملت بزرگ چین بیش از همه ملت ها در حفظ نسب ها می کوشیدند؛ تا آن جا که نام پدران و نیاکان خود را بر بدن خویش می نویسند؛ به این ترتیب یک نفر، بستگان اصلی خود را تا هزار سا و بیشتر می شناسد؛ همچنین فرانسوی ها در قرون وسطی و قرون اخیر توجه خاصی به فامیل داشته اند؛ و اداره های ویژه ای، کار ثبت و ضبط و ارتباط اول و آخر آنان با یکدیگر بر عهده دارند.«[1]

ابن طَقطَقی(660-709 ق) در کتاب خود "نَسَبِ اَصیلی" می نویسد:

»شنیده ام که نصرانی های بغداد، شجره نامه ای داشته اند که مشتمل بر خانواده ها و فامیل های نصرانی بوده است.«[2]

اسلام نیز به این موضوع توجه ویژه ای نموده است و در این رابطه نکته های برجسته ایی در روایات و متون کهن اسلامی دیده می شود.

از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل است که فرمودند:

وَ قَالَ ص تَعَلَّمُوا مِنْ أَنْسَابِكُمْ مَا تَصِلُونَ بِهِ أَرْحَامَكُمْ[3]

[نسب های خود را فرا گیرید تا بتوانید صله احام کنید.]

و از امیرالمومنین علی علیه السلام نقل است که فرمودند:

»خداوند به من هدایای نُه گانه ای را عنایت فرموده است؛ که به جز پیامبر صلی الله علیه و آله احدی قبل از من آن ها را نداشته است... دومین موهبت الهی به من علم و آگاهی به انساب است.«[4]

اهمیت علم انساب آنجا بیشتر روشن می شودکه در فقه و حقوق اسلامی ده ها مساله و فرع بر آن مترتب می شود؛ مسائل و فروعی چون:

1-   لزوم پرداخت سهم سادات به فرزندان مستمند پیامبر صلی الله علیه و آله.

2-   حرمت پرداخت اموالی چون زکات به فرزندان پیامبر صلی الله علیه و آله.

3-   سن یائسگی بانوان بر اساس تقسیم زنان قریشی و غیر قریشی.

4-   تعلق منافع و تقسیم درآمد موقوفه های خاص اولادی.

5-   تولیت و سرپرستی بسیاری از موقوفاتی که بر اساس نظر واقفین باید در یک نسل باقی بماند.

6-   تقسیم میراث.

7-   گزینش همسر در هنگام ازدواج.

8-   لزوم پرداخت دیه خطایی از طرف عاقله.

9-   مصرف نذورات و اموالی چون حقوق ایتام.

10-           صله رحم.

11-           لزوم شناخت خویشاوندان و فرزندان پیامبرصلی الله علیه و آله به سبب ضرورت دوستی با آنان.

12-           حرمت ازدواج با برخی از بانوان به سبب مصاهرت.

اینک شما تلاشگران،کاری را در ثبت و احوال انجام می دهید که مورد رضایت خدا و محبت پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام است؛ و آثار حقوقی فراوانی بر آن مترتب می شود.

ذکر دو نکته ضروری است:

نکته اول:

پیشنهاد می گردد تا ارتباط خانوادگی با پیوند رضاعی هم در ردیف کار شما-البته با ساز و کار قانونی و دقیق- قرار گیرد و در این رابطه مناسب است تا مراکز قانون گذاری ما اندیشه ای در خور موضوع را داشته باشند.

نکته وم:

دقت در ثبت و ضبط فرزند خواندگان که در دوران حاضر با همه ی خوبی هایی که دارد؛ ممکن است عواقب نامناسبی را در برخی از انساب به وجود آورد؛ این کار نیز ساز و کار خاص خود را دارد و ثبت احوال باید در این مسیر با دقت هر چه تمام، رعایت محدوده ی آن را داشته باشند تا حقوق و انساب مورد توجه شریعت، مخدوش نگردد.

به هر حال شما در مسئولیتی هستید که اندک خطایی سبب رنجش خاطر پیامبر صلی الله علیه و آله را فراهم می کند.

سخن معروفی است که گر چه  روایت به حساب نمی آید و نمی توان آن را به معصوم نسبت داد اما مفاد آن برگرفته از چندین روایت و حدیث از پیامبر صلی الله علیه و آله و حضرت علی و امام صادق علیهما السلام است و آن این که:»لَعَنَ اللَّهُ الدَّاخِلَ فِينَا بِغَيْرِ نَسَبٍ ، وَالْخَارِجَ مِنَّا بِغَيْرِ سَبَبٍ«

[نفرین خدا بر کسی که خود را بدون نسبت صحیح از ما بخواند و یا بدون دلیل خود را از نسبت ما خارج بداند.]

اما از سوی دیگر مسئولیت شما همان کاری است که بزرگان دین و عالمان برجسته ی روشن ضمیر در طول قرن ها با تمام دقت و رنج انجام می دادند؛ و آن نسبت انساب و احفاد و فرزندان مردم و به ویژه سادات و علویانی که از دیر باز مورد توجه مردم متدین و فرهنگ اسلامی قرار داشته اند.

شما با دقت نظر و ثبت اسناد هویتی یک چیز برای مردم به ارمغان آورده اید و آن چیز بسیار پر بهایی است؛ که از آن تعبیر به »صحیح النسب« می شود و دیگر سخنی از »مشکوک النسب« و »مردود النسب« و »مقبول النسب« و »مشهور النسب« نیست.

کاری که در گذشته باید برای آن به دنبال شجره نامه های معتبر و یا وقف نامه های قابل اعتماد و یا گواهی بزرگان محل می بود؛ امروز در ثبت احوال با دقت و فراست، تنظیم می شود و این مایه شکر و سپاس از درگاه خداوند است.

فرهنگ نامگذاری و تاثیر آن بر روح و روان فرد و جامعه

فصل دوم: فرهنگ نامگذاری و تاثیر آن بر روح و روان فرد و جامعه

تا آن جا که بشر کشف کرده است؛ فرهنگ نامگذاری اختصاص به انسان ها دارد و موجودات دیگر اعم از اجتماعی و فردی، این فرهنگ را در بین خود ندارند.

قرآن در ارتباط با نام و خواندن نام ها دو نکته زیبا را مطرح می کند؛ در یک آیه شریفه می فرماید: »وَ لِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا وَ ذَرُوا الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي أَسْمَائِهِ سَيُجْزَوْنَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ «[5]

[برای خدا نام های نیک است؛ خداوند را به آن نام ها بخوانید؛ و کسانی که در اسماء خدا تحریف کنند(و بر غیر او می نهند و شریک برایش قائل می شوند) را رها سازید؛ آنان به زودی جزای اعمالی را که انجام می داده اند می بینند.]

این آیه شریفه دربردارنده مسائل حقوقی و تربیتی متعددی است.

اولا: روشن می شود که اسلام به نام توجه اساسی دارد.

ثانیا: کسی حق ندارد نام های اختصاصی خدا را بر دیگران بگذارد؛ مثلا نام "رازق" را نمی توان بر دیگران نهاد؛ چنان که نام افراد را نمی توان بر خداوند نهاد.

ثالثا: نامگذاری و توجه به فرهنگ آن رمز و نشانه ی ایمان است.

رابعا: خواندن و صدا زدن در قالب نام و صفات باید به نیکی و شایستگی آراسته شود.

گر چه این آیه شریفه مربوط به خداوند است؛ اما انسان ها از آن جهت که خلیفة الله روی زمین هستند و خداوند آنان را خلیفه ی خود بر روی طمین قرار داده است.»وَ إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلاَئِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً ...«[6]

باید فرهنگ نام گذاری و خواندن نام یکدیگر را با نام، هماهنگ با خداوند قرار دهند و به تعبیر دیگر رنگ و بوی الهی دهند.

از این رو در جای دیگر می فرماید:

»يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ... وَ لاَ تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَ لاَ تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِيمَانِ وَ مَنْ لَمْ يَتُبْ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ«[7]

[ای کسانی که ایمان آورده اید نباید گروهی از شما گروه دیگر را مسخره کنند؛... و با القاب زشت و ناپسند یکدیگر را یاد نکنید؛ بسیار بد است که بر کسی پس از ایمان نام کفر آمیز بگذارید و آنان که توبه نکنند ظالم و ستمگرند.]

انسان ها حق ندارند نام ها و صفات غیر پسندیده را بر روی خود و دیگران بگذارند؛ که در این صورت، این کار گناه است و به توبه نیاز دارد.

در سنت نیز روایات فراوانی وجود دارد که اهمیت و کیفیت نامگذاری را به خوبی روشن می کند.

در تاریخ پیامبر صلی الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام مواردی دیده می شود که آن بزرگواران، نام های نامناسب و زشت افراد و یا مکان ها را تغییر می دادند.

در این باره می توان با نام های "عاصیه"، "مُیسم"، "غُراب" و "شیطان" اشاره کرد که حضرت به ترتیب به نام های "جمیله"، "مُسلم"، "مُسلم" و "عبدالله" عوض فرمودند.[8]

حسین بن علوان از امام صادق علیه السلام نقل می کند: عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ فِي قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ ظَرِيفٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عُلْوَانَ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ آبَائِهِ ع »أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص كَانَ يُغَيِّرُ الْأَسْمَاءَ الْقَبِيحَةَ- فِي الرِّجَالِ وَ الْبُلْدَانِ.«[9]

[پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله پیوسته نام های زشتی که بر مردان یا بر شهرها بود عوض می کردند.]

حضرت برای احیای ارزش ها، از جمله شهادت نام شهیدان را در جامعه زنده می فرمود. ابن قداح از امام صادق علیه السلام روایت می کند:

عَنِ ابْنِ الْقَدَّاحِ »عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِيِّ ص فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وُلِدَ لِي غُلَامٌ فَمَا ذَا أُسَمِّيهِ قَالَ سَمِّهِ بِأَحَبِّ الْأَسْمَاءِ إِلَيَّ حَمْزَةَ.«

[مردی خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله رسید و عرض کرد ای رسول خدا: صاحب پسر شده ام؛ نام او را چه بگذارم؟ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: محبوب ترین نام ها نزد من حمزه است.]

همین سفارش را امیرمؤمنان از پیامبر صلی الله علیه و آله روایت می کند:

«ما مِنْ قَوْمٍ يَكُونُ فيهِمْ رَجُلٌ صالِحٌ فَيَمُوتُ فَیُخلَف مَولُودٌ فَیُسمُّون بِاسمِهِ اِلاّ اَخلَفَهُمُ الله تَعالی بِالحُسنی»

هیچ قومی نیست که در بین آنان مرد صالحی باشد و در گذرد و از خود فرزندی در میان آنها باقی بگذارد و نام مرد صالح را بر کودک بنهند جز آن که خداوند آنچه را که از دستشان رفته به نیکویی به آنها باز گرداند.«

 

در روانشناسی سر فصلی با عنوان "خودپنداره" یا "حرمت نفس" دیده می شود. در ذیل این عنوان مباحث مربوط به شخصیت و هویت انسان ها در پرتوی داشته های قابل رؤیت مطرح می شود.

به تعبیر دیگر، افراد وقتی خود را در مقابل آئینه نفس می نگرند؛ به مولفه های شخصیتی خود توجه می کنند؛ و یکی از این مولفه ها نامی است که بر روی انسان ها نهاده شده است.

این مؤلفه ها می تواند هویتی را برای فرد ایجاد کند که اعتماد او را به خود افزایش دهد و یا چهره ای بی اعتماد از او نشان دهد.

وقتی نامی برای کسی انتخاب می شود؛ نوعی رابطه عاطفی بین صاحب نام و شخصیت مورد نظر که بدان نام می باشد برقرار می گردد.

انتخاب نام های بزرگان و شخصیت ها بر افراد باعث می شود تا صاحب نام احساس نوعی و بزرگی و وقار در خود نماید؛ و همرنگی خود، با شخصیت مورد نظررا مضاعف کند؛ این احساس-اگر کور نشود- روز به روز بیشترو باعث اثرگذاری بر رفتار و کردار می گردد تا جایی که خود را مسئول حراست از قداست آن نام می شمارد.

روشن است که انسان ها اگر به حرمت نفس و یا کرامت انسانی خود بی اعتماد شوند تبدیل به موجود خطرناک خواهند شد.

امام هادی علیه السلام در این باره می فرماید:

و قال عليه السلام" من هانت عليه نفسه فلا تأمن شره".[10]

[کسی که حرمت نفس او زیر سؤال رود؛ از شر او در امان نباش]

امیر المؤمنین علی علیه السلام نیز می فرماید: »کسی که به کرامت نفس خود ایمان داشته باشد؛ آن را با معصیت نمی شکند؛ و شهوت های دنیا برای او بی ارزش می شود؛ و دنیا در نظر او کوچک و بی ارزش خواهد بود.«[11]

افزون بر آن باید گفت یکی از چیزهایی که پیامبر صلی الله علیه و آله به آن تفال می زدند؛ نام افراد بود.[12]

چرا که از دیدگاه اسلامی "نام" می تواند عامل برکت و خوشی و یا دوری از رحمت و فلاکت می گردد.

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند:

»... وَ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِذَا كَانَ اسْمُ بَعْضِ أَهْلِ الْبَيْتِ اسْمَ نَبِيٍّ لَمْ تَزَلِ الْبَرَكَةُ فِيهِمْ«[13]

[اگر بعضی از اهل خانه، نام پیامبری باشد؛ همچنان در بین آنان برکت خواهد بود.]

ربعی ابن عبد الله می گوید:

الْعَيَّاشِيُّ فِي تَفْسِيرِهِ، عَنْ رِبْعِيِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: »قِيلَ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّا نُسَمِّي بِأَسْمَائِكُمْ وَ أَسْمَاءِ آبَائِكُمْ فَيَنْفَعُنَا ذَلِكَ فَقَالَ إِي وَ اللَّهِ وَ هَلِ الدِّينُ إِلَّا الْحُبُّ وَ الْبُغْضُ قَالَ اللَّهُ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللّهُ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ«[14]

[به امام صادق علیه السلام عرض شد: فدایت شوم ما فرزندان خود را به نام شما و پدران شما می نامیم؛ آیا این عمل به حال ما سودمند است؛ امام علیه السلام فرمود: آری به خدا قسم؛ مگر دین چیزی جز مهرورزیدن و بغض و تنفر است؟!!! خداوند می فرماید: اگر خدا را دوست می دارید از من پیروی کنید تا او نیز شما را دوست بدارد؛ و گناهانتان را بیامرزد.]

حتی نام گذاری فرزندان به نام یکی از عالمان دین موجب نجات او در عالم آخرت خواهد شد.

مرحوم فیض کاشانی در این باره روایتی را گزارش می کند:

»وقتی خداوند اعمال بندگان را در ترازوی سنجش قرار می دهد؛ و کارهای زشت بنده ایی سنگینی دارد؛ امر می کند؛ تا او را به طرف دوزخ ببرند؛ در این بین خداوند به جبرائل می فرماید: بنده ام را دریاب و از او سؤال کن آیا با عالمان دین رفت و آمد داشته است؛ تا او را به برکت آنان شفاعت کنم. او در جواب می گوید: خیر، آن گاه پرسیده می شود آیا اسم او شبیه نام یکی از عالمان دینی هست تا او را به این سبب مورد آمرزش قرار دهم.«[15]

در ر وایتی از امام صادق علیه السلام که نقل از پیامبر صلی الله علیه و آله آمده است که حضرت فرمودند:

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ »قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص اسْتَحْسِنُوا أَسْمَاءَكُمْ فَإِنَّكُمْ تُدْعَوْنَ بِهَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ قُمْ يَا فُلَانَ بْنَ فُلَانٍ إِلَى نُورِكَ وَ قُمْ يَا فُلَانَ بْنَ فُلَانٍ لَا نُورَ لَكَ.«[16]

[نام های شایسته را برای خودتان انتخاب کنید؛ چرا که شما با همی نام ها در روز قیامت فرا خوانده می شوید؛ گفته می شود؛ فلان پسر فلان با نوری که همراه تو هست؛ و بلند شو فلان پسر فلان که نوری برای تو نیست.]

به هر حال نام گذاری در فرهنگ دینی ما آن قدر اهمیت دارد که حتی سفارش شده است بر جنین های سقط شده نام نیکو بگذاریم؛ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز نام آخرین فرزند فاطمه زهرا سلام الله علیها را قبل از تولد "محسن" گذاشتند؛ که البته در ماجرای هجوم به خانه ی آن حضرت، سقط و به شهادت رسید.[17]

در پایان عرایضم به مطالب قابل توجهی اشاره می کنم.

1-   صدا و سیما و به خصوص سریال ها و فیلم ها، تاثیر بسزایی در مهندسی فرهنگ نام گذاری دارند؛ تا جایی که وقتی آقای حسین رضازاده، وزنه بردار جهانی، پیراهن مهمور شده به نام "ابوالفضل" و نام آن حضرت را بر زبان جاری کردند و در میدان وزنه برداری حاضر شدند؛ چند سال متوالی نام "ابوالفضل" از رشد بسیار بالایی برخوردار می گردد و در ردیف اولین ها قرار می گیرد.

و همین طور وقتی سری اول فیلم "ستایش" به نمایش در می آید؛ نام "ستایش" در ردیف بیشترین ها قرار می گیرد.

2-   پیشنهاد می شود تا در سرشماری های عمومی که معمولا هر ده سال یک بار انجام می گیرد به شاخص های فرهنگی و معنوی مردم متدین ایران توجه شود.

به عنوان نمونه به فرهنگ "سیادت" اشاره می شود؛ با در نظر گرفتن آمار سادات یک شهر و آمار زندانیان همان شهر، روشن می شود که سیادت خود به خود نقش کنترل کننده ایی در انجام بزه ایفا می کند؛ همچنین بسیار محتمل است که اسامی شایسته ای چون نام های اهل بیت علیهم السلام نسبت به سایر اسامی می تواند این نقش را در جامعه ایفا کند.

از حوصله ی حضار محترم بسیار سپاسگذارم.       والسلام علیکم ورحمة الله و برکاته



[1] مهاجران آل ابوطالب؛ صفحه ی 30 و 31

[2] خاندان سادات گوشه؛ صفحه 6

[3]عوالي اللئالي العزيزية؛ جلد‌1، صفحه: 283

[4] بحار الانوار؛ جلد؛ 39؛ صفحه 336

[5] سوره ی اعراف آیه 180

[6] سوره ی بقره آیه 30

[7] سورهی حجرات آیه 11

[8] اسد الغابة فی معرفة الصحابه؛ جلد 3؛ صفحه؛ 76 و جلد 4؛ صفحه 362

[9] وسائل الشيعة؛ جلد‌21، صفحه: 390

[10] الوافي؛ جلد ‌26، صفحه: 284

[11] میزان الحکمة ماده»نفس« - برگرفته از سه حدیث

[12] کنز العمال جلد 16 صفحه 421 حدیث: 45221

[13] دعائم الإسلام؛ جلد‌2، صفحه: 188

[14] مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل؛ جلد ‌15، صفحه: 128

[15] علم الیقین؛ جلد 2؛ صفحه 1194

[16] الكافي (ط - الإسلامية)؛ جلد ‌6، صفحه: 19

[17] عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ جَدِّي قَالَ »قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع سَمُّوا أَوْلَادَكُمْ قَبْلَ أَنْ يُولَدُوا فَإِنْ لَمْ تَدْرُوا أَ ذَكَرٌ أَمْ أُنْثَى فَسَمُّوهُمْ بِالْأَسْمَاءِ الَّتِي تَكُونُ لِلذَّكَرِ وَ الْأُنْثَى فَإِنَّ أَسْقَاطَكُمْ إِذَا لَقُوكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ لَمْ تُسَمُّوهُمْ يَقُولُ السِّقْطُ لِأَبِيهِ أَلَّا سَمَّيْتَنِي وَ قَدْ سَمَّى رَسُولُ اللَّهِ ص مُحَسِّناً قَبْلَ أَنْ يُولَدَ.« الكافي (ط - الإسلامية)؛ جلد ‌6، صفحه: 18

مطلب این صفحه را به زبان دلخواه خود ترجمه کنید

 
value="http://www.macromedia.com/go/getflashplayer" />
مخاطبان آن لاین یزدفردا -فرداییان همیشه همراه یزدفردا در سراسر جهان