مبنای حرمت موسیقی، فتوای فقهاست.
مبنای حضرت امام، مقام معظم رهبری(مدظله) و اکثر فقها به این صورت است: موسیقی چه صدای افراد باشد چه صدای آلات کلاً سه حالت دارد: 1 - مطمئن هستیم یا ظن نزدیک به یقین داریم که لهوی و حرام است 2-مطمئن هستیم که مناسب مجالس لهو و لعب نیست مثل سرودهایی که بعد از انقلاب خوانده میشد و حرام نیست 3-گاهی تردید داریم که موسیقی حرام است یا نه. در این جا میفرمایند حرمت شرعی ندارد.
الان فهم کثیری جامعه این است که موسیقی اشکالی ندارد و گاهی بعضی از مؤسسات خصوصی اقدام به تولید یک سری آثار به اصطلاح هنری میکنند و وزارت ارشاد هم یک مهر تائید به آن آثار میزند یا کنسرتهای موسیقی برگزار میشود که زنان آرایش کرده در کنار مردان نامحرم نوازندگی میکنند و میگویند هیچ اشکالی ندارد و به پیشانی مرجعیت می چسبانند. آیا واقعاً حضرت امام و مقام معظم رهبری این مبنا را پذیرفتهاند؟ چه کسی به کلاسهای آموزش موسیقی اجازه کار داده؟ آیا آموزش موسیقی حلال است؟ کثیری از فقها بر حرمت آموزش موسیقی فتوا دادهاند. فتوای صریح مقام معظم رهبری(مدظله) و جمعی از فقها این گونه است که ترویج و آموزش موسیقی جایز نیست. اکثر فقها میگویند: اگر کسی آلات موسیقی را شکست، ضِمان ندارد. باید فکر کنیم چرا ضِمان ندارد؟ باید فکر کنیم و دقت داشته باشیم!
موسیقی اکثر مجالس عروسی و جشنوارهها، جُنگها و برنامههای کودک اشکال دارد.
این که بچههایی که در برنامههای کودک میبینید که پا به زمین میزنند؛ به چه معنا است؟ واقعاً جای گله از بعضی مسئولین شبکههای صدا و سیما وجود دارد. امروز در یکی از برنامههای مربوط به کودکان آقایی را دیدم که کاملاً رقاصی میکرد. دست و پا و سرش را به جای رقص تکان میداد! گفته اند فردی از حمامی داروی نظافت خواست. به او گفت امروز شنبه است و کراهت دارد؛ باعث دیوانگی میشود. گفت این ها خرافات است و کار خود را کرد و بعد از نیم ساعت لخت و عور آمده بود وسط حمام و داد میزد دیدی دیوانه نشدم! مگر دیوانگی چیست؟ شاخ و دم که ندارد! مگر رقاصی چیست؟ تکان دادن دست و پا و سر وکمر هم ضرب با آهنگ، بعد میگویند حرکات موزون. اسمش را هرچه میخواهید بگذارید.
وظیفه ما چیست
بخشی از این قضیه مطالبات مردمی است. خیلی از این برنامهها پیامک دارد، عدهای پیام میدهند آهنگ را شادتر کنید. یکی از متشرعین پیام نمیدهد که آقا این چیست که پخش میکنید؟ با کدام مبنای شرعی؟ اگر 10 نفر هم اعتراض داشته باشند حداقل میدانند عدهای هم هستند که خوششان نمیآید. ما هیچ نمیگوییم آنها هم آهنگ را شادتر میکنند و نتیجهاش میشود این چیزی که الان میبینیم.
آنچه طبع انسان میپسندد ملاک نیست
حریم شرع را باید رعایت کنیم. آنچه طبع ما میپسندد که ملاک نیست. من از خیلی چیزها خوشم میآید این ملاک نیست. آیا هرچه انسان خوشش آمد، هرچه طبع انسان پسندید و لذت برد این دلیل خوبی آن است؟ خیلی چیزها را طبع ما میپسندد اما وقتی به عقل عرضه میکنیم عقل آن را رد میکند.
هدف و فلسفه وجودی موسیقی چیست؟
هدف موسیقی برای این است که فرد لذت ببرد. آیا غیر این است؟ در هر چیز فلسفهای وجود دارد. تفنگ برای چیست؟ برای اینکه موجود زندهای را از پا درآورد. خوب اگر نتواند این کار را انجام دهدکه تفنگ نیست. شمشیر آن است که بِبُرد. اگر نَبُرد که شمشیر نیست. آتش آنست که بسوزاند اگر نسوزاند که آتش نیست. موسیقی برای چه درست شده؟ برای لذت بردن. بعد میگوید من لذت نمیبرم. مگر میشود؟ اگر کسی در نزدیکی شما بر آهن پاره ای بکوبد آیا ناراحت نمیشوید؟ چطور ممکن است؟! صدای آهنگ را در ماشین آنقدر بلند کرده که تا خیابان بعدی هم صدایش میآید، آن وقت میگوید برای من مشکلی ندارد. مطمئن باش مشکلی داری که این سر و صدای بلند را تحمل میکنی. حالا یا خودت را به غفلت زدهای یا آنقدر بر تو اثر گذاشته و غرق شدهای که متوجه نیستی و حواست را از دست دادهای.
ذات موسیقی طرب است
ما مبنای امام و مقام معظم رهبری (مدظله) را بر چشم میگذاریم. باید توجه داشته باشیم که این دو بزرگوار نگفتهاند موسیقی مطلقاً حلال است، باید تأمل و توجه داشته باشیم. ما چطور در غذایمان تأمل میکنیم!؟ من متعجب هستم، بعضیها به دین و مسائل دین که میرسند میگویند: دیگر هیچ حرجی نیست. حداقل یک مقدار فکر کنیم!؟ ذات موسیقی طرب است. همانطور که ذات آتش سوزاندن است. آتش اگر سوزنده و داغ بود از آن پرهیز میکنید. آتش اگر سوزنده و داغ نباشد که آتش نیست! موسیقی اگر طرب انگیز نباشد که موسیقی نیست. حداقل یک مرزی قائل شویم و وقتی معلوم شد که آهنگی طرب انگیز یا لهوی است از آن بپرهیزیم.
تلویزیون ملاک مشروعیت هر آهنگی نیست.
از امام سؤال شد آنچه از تلویزیون پخش میشود؛ مباح است؟ فرمودند: نه ملاک تلویزیون نیست. از مقام معظم رهبری (مدظله) پرسیدند: موسیقی سنتی چگونه است؟ ایشان فرمودند: سنتی بودن یا غیرسنتی بودن موسیقی، ملاک حلال یا حرام بودن آن نیست. ببینید ما به دنبال چه میگردیم. ما که از خدا و رسول نمیخواهیم جلو بزنیم. خودمان باید دقت کنیم به عنوان یک مُقَلد باید حواسمان جمع باشد که در چه مسیری در حال حرکت هستیم. نکته دیگر این است که امام فرمودند: موسیقی که نمیدانی لهوی است یا غیرلهوی، اشکالی ندارد. سؤال اینجاست اگر ندانیم، ولی واقعاً لهوی باشد و به ملاک اینکه شرعاً اشکالی ندارد گوش دهیم آیا تاثیری هم بر ما ندارد؟ آیا آثار مخرب روحی و فکری که برای شنیدن موسیقی در روایات بیان شده، آن را هم ندارد؟ بله، مواخذه نمیشویم. اما تأثیر خود را دارد. مثل فردی که از روی عدم آگاهی مقداری شراب را به جای آب بخورد آیا بر او تاثیر نمیگذارد و باعث مستی او نمیشود؟ مؤاخذه ندارد اما تأثیر میگذارد و مست میکند!
اما "وُقُوف عِندالشُبهه" چیست؟
وَرَع آن روح پرهیزکاری است که باعث میشود انسان در برابر شبهه توقف کند. یکی از موارد "وقوف عندالشبهه"در بحث موسیقی است. اینکه بگوییم هرجا مطمئن هستیم حرام است میایستیم و هرجا مطمئن نباشیم میگوییم حلال است؛ اینگونه نمیشود انسان به ورع برسد. بعضی از چیزها مرز مشخصی ندارد. در این گونه موارد یا باید تأمل شدید یا حذر کنیم. مثلاً قرآن علت حرام بودن شراب را اینگونه بیان میکند: «شیطان میخواهد بین شما دشمنی و عداوت بیندازد و شما را از نماز باز دارد و از ذکر خدا منع کند.» چون عقل که گرفته شد این کارها اتفاق میافتد. آیا پنج قطره شراب یا نوشابهای که دو درصد الکل دارد هم این تأثیر را میگذارد؟ یک قاشق شراب نه عقل را میگیرد نه مست میکند فقط کمی نشاط میدهد. پس چرا اسلام منع کرده؟! حتی یک قطرهی آن هم حرام است. حالا اگر گفته بود تا حدی که مست نکند اشکالی ندارد. به نظرشما چه اتفاقی میافتاد؟ آیا میشد جلوی آن را بگیری، چیزهایی که مرز روشن و مشخص ندارد باید از آنها حذرکرد."وقوف عندالشبهه" یکی از بارزترین مصادیقش اینجاست. متأسفانه اگر در جامعه چنین حرفی بزنی میگویند با هنر مخالفت میکند، اُمُل است. ما باید تکلیف خودمان را با دین بدانیم یا نه؟!
برای رسیدن به کمال و معنویت در دین، باید بیشتر احتیاط کنیم
درکشور چین که نزدیک به یک و نیم میلیارد جمعیت دارد. ببینید چقدر مرغ در این کشور وجود دارد. در یک قطعه مرغ ویروس سارس مشاهده شد تمام مرغهای کشور را معدوم کردند چقدر هزینه دارد؟ چه خسارتی دارد؟ ما در خورد و خوراکمان دقت میکنیم اما به دین که میرسیم میگوییم معلوم نیست حرام باشد پس اشکالی ندارد. خداوند برای یک لقمه غذا که وارد بدن ما میشود پنج مرحله گزینش قرار داده است. مرحله اول: چشم است. اگر رنگ غذا عوض شده یا کپک زده نمیخوریم؛ میگوییم فاسد شده است. مرحله دوم: بینی. اگر بوی بدی داد نمیخوریم که احتمالاً فاسد شده است. مرحله سوم: دندان. اگرسفت بود میگوییم خام است و نمیخوریم. مرحله چهارم: اگر مزه بدی داد نمیخوریم که فاسد است. مرحله پنجم: معده است. اگر لقمهای از این چهار مرحله گذشت و وارد معده شد معده قی میکند و انگار میگوید این لقمه به درد بدن نمیخورد.
گوش مهمتر است یا چشم
خیلی از بدبختیهای ما به خاطر گوش ما است گوش خیلی مهم است. درب کاروانسرا باز است قافله با بارش وارد میشود کسی جلویشان را نمیگیرد. اما برای ورود به یک ساختمان با ارزش و مهم باید کارت ورود و دعوتنامه داشته باشیم. بعضیها گوششان مثل کاروانسرا است هرچه رسید راه پیدا میکند. چرا قرآن فرموده: «ا نَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْؤُولاً»؛ چرا گوش را جلوتر از چشم آورده؟ چون تأثیرگوش در شناخت عالم هستی به مراتب از چشم بیشتر است. اثبات آن بسیار ساده است. بسیاری از نوادر و نخبگان عالم کور مادر زاد بودهاند. اما شما یک نفر که کر مادرزاد به دنیا آمده را پیدا کنید که بتواند حرف بزند یا حرف دیگران را بفهمد و بتواند با عالم هستی ارتباط برقرار کند.چون کر است ارتباطش با عالم بیرون قطع است. کلمات را نمیفهمد که یاد بگیرد. گوش مهمتر است. پس خداوند اول سمع و بعد بصر را آورده است. در جای دیگر خداوند میفرماید: «وَفِي آذَانِهِمْ وَقْرًا»؛ گویی در گوششان سنگینی است که نمیفهمند. چرا انسان باید دروازه گوشش را برای شیطان باز کند دقت کنیم گوشمان را مهمان چه صدایی میکنیم. امام معصوم میفرمایند: هرکس به سخنی گوش کند، گوینده سخن را عبادت کرده است. بعد در ادامه میفرمایند: اگر سخنگو از حق بگوید خدا را عبادت کرده و اگر از شیطان بگوید شیطان را عبادت کرده است. گوش را دست کم نگیریم که در روز قیامت از گوش و چشم و دل سؤال میشود. «انَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْؤُولاً»؛
آرام آرام درحال رفتن به سوی موسیقی لهوی هستیم که به شدت مهیج است.
وقتی زیاد غنا شنیده شود انسان احساس میکند دیگر با این سطح راضی نمیشود؛ میخواهدکمی مطربتر باشد باز دوباره به آن عادت میکند و همین طور ادامه پیدا میکند و روز به روز به موسیقی مهیجتر رو میآورد. یکی از مسئولین صدا و سیما میگفت: تا چند وقت پیش موسیقیهایی که برای مردم پخش میکردیم راضی بودند اما الان اثری ندارد و باید مهیجتر باشد. میخواستم آنجا باشم و بگویم آقای محترم پس طبق فرمایش شما موسیقی الان برای 10سال دیگر فایدهای ندارد و موسیقی 10سال دیگر برای 20سال دیگر فایده ندارد وهمینطور الی آخر. ببینید 30 سال دیگر چه خبر است! یعنی آرام آرام درحال رفتن به سوی موسیقی لهوی و حلال شدن مطلق آن هستیم که به شدت مهیج است.
هر آوازی دو جنبه دارد: 1- وزن وآهنگ آن 2-محتوا، معانی وکلمات آن. و در مجموع به چهار صورت ممکن است تحقق پیدا کند.
حالت اول: هم وزن و آهنگ آن فاسد است و هم معانی وکلماتش. حالت دوم: وزن و آهنگ فاسد است اما محتوا و معانیش خوب است. مثل بعضی از نوحههایی که بر وزن ترانه است ولی معانی و کلمات خوبی دارد. حالت سوم: وزن و آهنگ خوب دارد اما معنا و کلماتش فاسد است. مثل ترانهای که با وزن یک نوحه خوانده شود. حالت چهارم: هم وزن وآهنگ آن و هم معنای آن سالم است. مورد چهارم که تکلیفش مشخص است و فقها هم تأیید میکنند. مثل آهنگی که اخیراً درباره امام زمان (عج) خوانده شده که بسیار دل انگیز و زیبا است. در شناخت و انتخاب اینها باید دقت کرد. تشخیص هم مقداری مشکل است.
تو که میدانی هنر است چرا با هنر مخالفت میکنی؟
عدهای ادعا دارندکه موسیقی هنر است و میگویند چرا با هنر مخالفت میکنید؟ شما اگر هنر داشتید با هنر مخالفت نمیکردید. این اولین مارکی است که به پیشانی ما میخورد. میپرسیم هنر چیست؟ شما هنر را تعریف کنید. من یک تعریف میکنم که مطمئن هستم همه حتی مخالفین ما هم آن را قبول دارند. هنر انجام یک کار ظریف است که عادتاً از عهدهی افراد عادی برنمیآید. این تعریف هنر است و آن فرد انجام دهنده، هنرمند است. آیا این ذاتاً ارزش است؟ یعنی اگر فردی کاری انجام دهد که دیگران نمیتوانند انجام دهند ارزش است؟ ما میدانیم و قبول داریم که نواختن بعضی از آلات موسیقی واقعاً هنراست هنر بالایی هم هست. میگویند تو که میدانی هنر است چرا با هنر مخالفت میکنی ای آدم بیهنر؟ به صرف اینکه انجام یک کاری سخت باشد که ارزش ذاتی پیدا نمی کند. خیلی از کارها هنرمندانه اند و انجام آنها دشوار است. یک میمون میتواند جست و خیزهای عجیبی انجام دهد و از یک درخت با یک جست به درختی دورتر میپرد. کدام انسان میتواند این کار را بکند؟ برای یک میمون عادی است ما او را هنرمند نمیدانیم. اما یک انسان اگر بتواند این کار را انجام دهد همه میگویند چه هنری دارد! حتی کسی که اسکناس و اسناد دولتی را جعل میکند هنر است. یا دزدی که به راحتی قفل مدرنترین اتومبیلها را با تکهای سیم باز میکند هنر دارد. فرد تروریستی که مگس را در هوا میزند هم هنر دارد. بله اینها همه هنر است. حالا بگویید این هنرها چه ارزشی دارد؟ ارزش ذاتی هنر ملاک نیست بلکه جهتی که هنر دارد ملاک و مبناست. بسیاری از این شعرای هجوگو هنر داشتند اما هنرشان را به پای سلاطین جور ریختند و باعث تثبیت آنها شدند. ما مخالف هنر نیستیم. ما میگوییم مهم این است که هنر در چه جهتی به کار میرود.
ملاک تشخیص هنر ارزشی از غیر ارزشی
بعضی از اشعار آنقدر مخرب بودند که قرآن در مبارزه با شاعران اینچنینی میفرماید: «دنباله روهای شعرا، انسانهای گمراهی هستند»؛ بعد صلحا را استثنا میکند. همین شعر وقتی در خدمت اسلام قرار گرفت تقدیر شد. حسان بن ثابت در توصیف حضرت علی(ع) در غدیر اشعاری سرود پیامبر درباره او فرمودند: «خداوند تو را با روحالقدس تأیید کند مادامی که در این مسیر هستی.» امام سجاد(ع) به فرزدق 40هزار دینار یا درهم برای آن شعری که جلوی فرزند خلیفه گفت مزد داد؛ چون شعرش جهت درست داشت. همچنین در روایات داریم که اگر شاعر در مسجد خواست شعر بخواند به او بگویید خدا دهانت را خرد کند. چرا؟ چون هنر بیجهت است. همان روایات میگویند اگر مداح در مدح اهلبیت شعر خواند چقدر ثواب دارد. ما باید دقت کنیم عقل هم همین را میگوید. یک فردی مثل سامری در بیابان بدون آلات و ابزار و قالب و کارگاه یک گوساله از طلا درست میکند که صدا از آن خارج میشود و گروهی باور می کنند خداست. این هنر نیست؟ لاجرم حضرت موسی میگفت ای سامری ما تو را مجازات مینماییم اما این گوساله را در میراث فرهنگی حکومتمان به عنوان آثار ارزشمند حفظ میکنیم! شما فکر میکنید حضرت موسی به سامری چه گفت؟ حضرت موسی گفت: « لَّنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنسِفَنَّهُ فِي الْيَمِّ نَسْفًا»؛ این اِله ساختگی تو را آتش میزنیم و در دریا میریزیم. چون طلا که نمیسوزد فقط ذوب میشود اما طلای آن را هم در دریا ریخت. آیا آن 360 بت که در خانه خدا بود در آنها آثار هنری نبود؟ خیلی از آنها قدمت داشت اما پیامبر (ص) دستور نابودی و شکستن بتها را دادند. از نظر اسلام هنر جهتدار ارزش دارد. علت اینکه هیتلر توانست آلمانها را دور خود جمع کند و دنیا را به آشوب بکشد و جنگ جهانی راه بیاندازد. این بود که هنر سخنرانی داشت با سخنرانی همه را به هیجان میآورد. این به چه درد میخورد؟ ای کاش آن هنر را نداشت.
بیشترین بهره موسیقی برای چه کسانی است
ماهم قبول داریم موسیقی هنر است ولی آیا در جهت خود به کار رفته است؟ امروزه بیشترین بهره از موسیقی را حکومتهای ستمگر برای تثبیت قدرت میبرند یا انسانهای خوب برای بیان حقایق؟ چند درصد آن برای اثبات حق به کار رفته است؟ چند درصد برای حکومتهای باطل مصرف شده و استفاده نامشروع میشود؟ همین که ما ثابت کردیم موسیقی هنر است؛ کار تمام نیست. حرمت هنرمدان متعهد به جای خود، اما واقعیت چیست؟ و مگر این بلوا در هنرهای دیگر وجود ندارد؟ مگر کار هالیوود در هنر فیلمسازی در دنیا سرآمد نیست؟ خوب این در خدمت کیست؟ پس به ما اعتراض نکنند که شما با هنر مخالف هستی زیرا ارزش هنر ارزش ذاتی نیست بلکه جهت درست است که آن را بسیار باارزش می کند.
موسیقی لهوی و طربناک آرامش میدهد؟
عدهای میگویند موسیقی آرامش بخش است. ما با موسیقی سراپا آرامش میشویم. اشکال این است که اگر یک دارویی علت درد را برداشت آن دارو، داروی خوبی است. اما اگر فقط درد را برداشت چه؟ این خود دردِ بدتر از درد است. درد علامت است اگر دندان ما درد نمیکرد به دنبال رفع درد بر نمیآمدیم و عفونت وارد خون ما شده و هزاران مشکل پیش میآمد. اگر دست در اثر سوختن درد و سوزش نداشت آیا خوشحال میشدیم؟ یا به دکتر مراجعه میکنیم که علت را پیدا کنیم که چرا بیدرد شدهایم؟ بعضی از ماشینها وقتی موتورشان داغ میکند یک چراغ قرمز روشن میشود به علامت اینکه موتور در خطر است حواست را جمع کن! حال اگر کسی چراغ قرمزکه روشن شد آن را بشکند یا سیم آن را قطع کند و بگوید: راحت شدم. مطمئناً موتور میسوزد. خداوند تب و درد را نعمت قرار داده تا دچار بیماریهای خطرناک و شدید نشویم. تب علامت عفونت است حالا اگر با مسکن، تب و درد را آرام کنیم عفونت وارد خون میشود. درد علت را نشان میدهد لذا عرب به درد علت هم میگوید. آرامشی که موسیقی میآورد آیا ریشه درد را میکند یا علامت درد را میخشکاند؟ بله موسیقی لهوی آرام میکند. هشیش و شیشه هم آرام میکند اما این آرامش چه ارزشی دارد؟! درد علامت فساد است و نعمتی است برای پیدا کردن منشأ درد. احساس درد ما را به جلوگیری و ریشهکن کردن علت وا میدارد.
انشاءالله در جلسات بعد به ادعاهایی که درباره موسیقی شده (موسیقی درمانی، موسیقی طول عمر و نشاط میآورد و ...) را مطرح و غلط بودن آنها اثبات میکنیم.
مطلب این صفحه را به زبان دلخواه خود ترجمه کنید