امید حسین مرشدی
این روزها، فوتبال ایران دوران پرالتهابی را سپری می کند. در حالی که کمتر از شش ماه به آغاز مهمترین رویداد دنیای فوتبال، جام جهانی 2014 برزیل، باقی مانده از عدم آماده سازی مطلوب تیم ملی فوتبال کشورمان که بگذریم؛ موضوعی که این روزها نقل رسانه ها و اهالی این رشته پرطرفدار شده، نگرانی از سکوهای خالی ورزشگاه های کشور است. بحثی که اگر تیم ملی به جام جهانی صعود نکرده بود هر کارشناسی اظهار می کرد طبیعی است و این نشانه دلزدگی هواداران از صعود نکردن تیم ملی به جام جهانی است، حال چگونه می شود این معضل را توجیه کرد؟ گرچه مدتهاست به مرور زمان، ریزش تماشاگر را در ورزشگاه های کشورمان شاهد هستیم، اما سکوهای خالی زودتر از پیش بینی ها خودنمایی کرده، تا جایی که خیلی از طرفداران دو آتیشه سرخابی های پایتخت هم، روی خوشی برای تماشای دیدارهای این دو تیم نشان نمی دهند و شاید به تازگی تماشای تلویزیونی را ترجیح داده اند.
در حالی که رسانه های ورزشی، این روزها به عواملی چون کیفیت پایین بازی ها، قیمت بالای بلیت ها، نبود ستاره ها در فوتبال امروز ایران، امکانات ضعیف ورزشگاه ها، زمان نامناسب برگزاری بازی ها و ... اشاره می کنند، شاید موضوعی که کمتر به آن پرداخته شده است، خستگی فوتبالی ها از وضعیت نابسامان این رشته پرطرفدار است. حاشیه ها گرچه همیشه جذابند و گاهی از متن فوتبال زیباتر، اما پرداختن به آن هم حدی دارد. علیرغم آن که، این روزها رسانه های ورزشی که الا ماشاالله بر تعدادشان افزوده می شود شامل برنامه های متعدد رادیویی و تلویزیونی، مطبوعات، وب سایت ها و خبرگزاری ها، هر روز از بداخلاقی های فوتبال ما پرده بر می دارند، اما نه تنها دردی از فوتبال بیمار ما دوا نکرده، بلکه هر دم از این باغ بری می رسد تازه تر از تازه تری می رسد.
این موضوع، طرفداران دوآتیشه مستطیل سبز را هم فوتبالزده کرده و مطرح می کنند: آخر تا کی؟! تا چه میزان؟! بحث و جدل های پوچ و حاشیه ای بعضی مدیران فوتبال، بازیکنان، مربیان و داوران که از متن فوتبال پررنگتر جلوه داده می شود را شاهد باشیم؛ آفتابه لگن هفت دست، شام و ناهار هیچی. شاید بتوان گفت دیگر قبح برخی از ناهنجاری ها در فوتبال ما شکسته شده است.
خیلی از دلسوزان و کارشناسان فوتبال این مملکت بر این عقیده اند که لیگ ما گرچه در دهه های 60 و 70 و حتی قبل از آن حرفه ای نبود اما بازی های به مراتب جذاب تر و با کیفیت تری را تماشاگر و دوستدار فوتبال شاهد بود. بله، شاید دیگر برای تماشاگران و اهالی حرفه ای فوتبال هم خسته کننده و ملال آور شده که از ناپاکی های فوتبال بشنوند در حالی که در فوتبال به اصطلاح حرفه ای ما، دریافتی بازیکنان، کادرفنی و ... حرفه ای است، اما خبری از فوتبال جذاب، درگیرانه با دوندگی بالا، پرگل و حرفه ای که تماشاگر از شبکه های مختلف به صورت زنده می بیند نیست. گرچه اقدامات دلسوزان فوتبال، برای ایجاد مشوق هایی نظیر کاهش بهای بلیت و ... ستودنی است اما باید گفت آقایان مشکل جای دیگری است؛ تماشاگر از تیم محبوبش بازی زیبا و نتیجه می خواهد، اینکه بازیکن محبوبش به جای پرداختن به متن فوتبال، اسیر حواشی شود، مدیر عامل، مدام از مشکلات مالی تیم سخن بگوید، برای هم صنفی هایش خط و نشان بکشد، مکرر از حربه نخ نمای استعفا استفاده کند؛ اختلافات کادرفنی، بازیکن، مدیرعامل، مشکل داوری، ضعف مدیریت کلان فوتبال ایران، اینکه هر کسی، دیگری را مقصر می داند و صدها سوژه تکراری دیگر به قول معروف قلیه را از مزه برده است. گرچه بازار رسانه های ورزشی خوب داغ شده و آنها انصافاً در بسیاری از اوقات آسیب شناسی می کنند، اما تا به امروز از خود پرسیده ایم طرح این مسائل چه خروجی برای رونق و احیا فوتبال پاک و زیبا داشته است؟! با این حال، این سوال هم در ذهن برخی ها نقش بسته است که با وجود شفاف سازی رسانه ها در مورد مشکلات امروز فوتبال کشور، وضع ما این گونه است، در صورتی که این مسائل افشا نمی شد فوتبال ما چه حال و روزی داشت؟!
هوادار و تماشاگر فوتبال فارغ از خستگی کار روزانه، هیاهوی زندگی ماشینی، مشکلات اقتصادی و اجتماعی و ...، به ورزشگاه آمده تا بازی خوب ببیند، او با این مسائل کاری ندارد. در باب فوتبال ما، سخن بسیار، اما تو خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل...
یادمان نرفته سال ها در قاره کهن، دیدارهای پرتماشاگر لیگ ما برگ برنده فوتبال ایرانی بود، که شاید سر پوشی بر ضعف فوتبال ما و مدیریت معمولاً پر سر و صدایش بود. حال دیگر یار دوازدهم ما کم کم با استادیوم ها قهر کرده، چه باید کرد؟ این را مسئولان فدراسیون و لیگ با خرد جمعی و بهره گیری از بزرگان و دلسوزان باید حواب بدهند، که جلوی ضرر را هر وقت بگیری منفعت است. در آستانه برگزاری دربی 78 پایتخت، سوال مهمی در ذهن فوتبالی ها نقش بسته است که حداقل برای آشتی آن ها با ورزشگاه آزادی اهمیت زیادی دارد:
با توجه به رقابت نزدیک این دو رقیب دیرینه در این فصل، تقابل اندیشه های شهریار و ژنرال برنده ای خواهد داشت؟ یا تیم های میلیاردی پایتخت بازهم سناریوی تساوی های مکرر تماشاگر گریز را رقم می زنند؟
باید به انتظار نشست و نظاره کرد مصاف تیم های سردار و شوالیه می تواند گرمابخش سکوهای سرد ورزشگاه آزادی در این برهه حساس باشد؟؟!!
اما در پایان درد و دلی با سرمایه های اصلی این رشته پرطرفدار، در آستانه حضور در بزرگترین آوردگاه مستطیل سبز، فوتبال ما بیش از هر زمان دیگری به حضور و حمایت شما نیازمند است، امید که روزهای اوج فوتبال ایرانی را شاهد باشیم که آرزوی قلبی همه مردمان ایران زمین جز این نیست.