تأسِي در لغت به معني پيروي کردن، اقتداکردن، تقليدکردن مي باشد.
تأسِي به پيامبر اکرم (ص)، کمترين وظيفه در حوزه سياسي و اجتماعي است. اين سخن يكي از مسئولين استان در مراسم توديع و معارفه بود اعتقاد مسئولين نظام به پيروي از حضرت رسول به ويژه در مسائل سياسي و اداره جامعه مايه اميد و نشاط است زيرا اقتداي مسئولين به حضرت محمد(ص) باعث از بين رفتن كدورتها، اختلافها، سوء استفاده نكردن از موقعيت اجتماعي، برخورد با متجاوزين به حقوق مردم و مشورت با صاحبنظران مي شود كه نتيجه آن رشد و بالندگي جامعه است. حال مي خواهيم بدانيم دعوت پيامبر اكرم و بطوركلي زندگي سياسي ايشان چه ويژگيهايي داشت كه مسئولين بايد به آن حضرت اقتدا كنند.
رسول خدا هنگامي كه به رسالت مبعوث شدند و مردم را به اسلام دعوت كردند عده اي بر سر راهش خار و خاشاك مي ريختند به سويش سنگ پرتاب مي كردند و حتي بر سرش خاكستر مي ريختند. سوال اينجاست كه عملكرد ايشان چگونه بود كه همان مردم پس از چند سال شيفته و دلباخته آن حضرت شدند و حاضر بودند جان خود را براي حفظ جان ايشان فدا كنند و تمام هستي خود را در راه اسلام نثار كنند از جمله اين افراد پسر يتيمي بود به نام عبدالعزّي (عزّي نام بتي بوده است) كه تحت تكفل عمويش زندگي ميكرد بعد از جنگ حنين نزد عموي خود رفت و گفت من ميخواهم مسلمان شوم عمويش گفت اگر چنين كني هرچه داري از تو ميگيرم حتي لباست را. عبدالعزّي' گفت اسلام آوردن را بر تمام ثروت دنيا ترجيح ميدهم عمويش ثروتش را گرفت و او را نيمه عريان بيرون نمود عبدالعزي نزد مادرش رفت و از او لباس خواست مادرش چون لباسي نداشت، گليم خود را به او داد. عبدالعزّي' گليم را دو قسمت كرد و با نيمي از آن بالاتنه و با نيم ديگر پائين تنه خودرا پوشاند و روانه مدينه شد. هنگام سحر به مدينه رسيد. داخل مسجد شد و نزد رسول خدا(ص) رفت. حضرت فرمود تو كيستي؟ گفت من عبدالعزّي' هستم و از فلان قبيلهام. حضرت فرمود من تورا عبدالله ذوالبجادتين (صاحب دو تكه گليم) نام ميگذارم مهمان من باش. عبدالله مهمان حضرت شد و به تعليم قرآن مشغول شد. در ذيل بطور خلاصه ويژگيهاي دعوت رسول اكرم را بيان مي كنيم:
1- اخلاق
اولين ويژگي دعوت رسول خدا اخلاق بود خدايش او را چنين مى ستايد: «إِنّك لَعَلى خُلُق عُظيم»; «اى پيامبر تو داراى بهترين اخلاق هستى.» «ولَوْ كُنْتَ فَظّاً غَليظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حوْلِك»; «اگر تندخو و سخت دل مى بودى مردم از اطرافت پراكنده مى شدند.» از اين رو، يكى از مهمترين عوامل پيشرفت اسلام، اخلاق نيكو و برخورد متين و ملايم آن حضرت با مردم بود.
2- صداقت
رسول خدا براي رسيدن به هدفش هرگز اهل خدعه و اغواء مردم نبود حتي در آن روز كه ابراهيم فرزندش از دنيا رفت، عده اي نزد ايشان آمدند و عرض كردند ما آمده ايم به تو ايمان بياوريم حضرت فرمودند دليل اين كار چيست؟ شما كه تا چند روز قبل دعوت مرا نمي پذيرفتيد آنها عرض كردند ما نمي دانستيم شما بر حق هستيد امروز كه خورشيد به خاطر مرگ فرزند شما گرفته و غمگين است ما به حقانيت شما پي برديم رسول خدا(ص) براى رفع اين اشتباه و مبارزه با اين موهومات و خرافات به منبر رفت و مردم را مخاطب ساخته فرمود: اى مردم همانا خورشيد و ماه دو نشانه از نشانههاى قدرت حق تعالى هستند كه تحت اراده و فرمان او هستند و براى مرگ و حيات كسى نمىگيرند و هر زمان ديديد يكى از آنها گرفت نماز بگزاريد. و بدين ترتيب اين موهوم و خرافه را از ذهن آنها بيرون برد با اينكه در ظاهر، اين سخن به نفع آن حضرت بود و اگر يك مرد سياسى به معناى روز و دنيا طلبى بود، مىتوانست از اين انديشه موهوم به نفع خود بهرهبردارى كند و آيندگان نيز هر گونه مىخواهند قضاوت كنند! امِا پيامبر اين گونه عمل نكرد.
3- صبر و استقامت
رسيدن به اهداف بلند و آرمان هاي متعالي تنها در سايه صبر و استقامت و شکيبابي در مقابل شدائد و مشکلات امکان پذير خواهد بود. بر همين اساس، اداره جامعه و در دست گرفتن زمام امور به تبع گستردگي کار و سنگيني مسئوليت با مشکلات و ناملايماتي همراه است، که موفقيت در انجام اين وظيفهي خطير و پيشبرد اهداف، صبر و استقامت مضاعفي را طلب ميکند. از اينرو صبر واستقامت يکي از صفات و شرائط مهم در حاکمان و لازمهي کار و مسئوليت ايشان است.
صبر و استقامت يکي از ابزارهاي مهمِي است که پيامبر گرامي اسلام در تمامي ابعاد زندگيش به کار مي بست. در اين جا مناسب است تا به نمونه اي از شکيبايي آن حضرت در مقابل ناملايمات اشاره داشته باشيم. در جريان جنگ احد، يکي از مشرکان دندانهاي جلوي پيامبر را شکست و صورت آن حضرت شکاف برداشت. اصحاب بسيار ناراحت شدند و از آن حضرت خواستند تا آن شخص را نفرين کند. پيامبر(ص) به آنها فرمود: «انّي لم ابعث لعاناً ولکني بعثت واعياً و رحمة» يعني من براي ناسزاگوي مبعوث نشده ام بلکه دعوت کننده و مايهي رحمتم. لذا پيامبر نه تنها وي را نفرين نکرد بلکه در حق وي دعا نمود.
4- قاطعيت در اجراي عدالت و اقامهي حدود الهي
در هر جامعه افرادي وجود دارند که با سرپيچي از قوانين حاکم بر جامعه و زيرپاگذاشتن حدود الهي قصد اخلال در روند ادارهي جامعه و به خطر انداختن امنيت و رفاه عمومي را دارند. مقابله با تمرد مدني و اخلاگران در نظم عمومي وظيفه ايست که بر عهدهي واليان حکومت و زمامداران جامعه است. در اين ميان تنها افرادي قادر به انجام اين وظيفه هستند که از قاطعيت لازم براي برخورد با متجاوزين به حقوق مردم و آشوبگران برخوردار بوده و توانائي اجراي عدالت حتّي اگر با منافع عدِه اي در تضادِ باشد را داشته باشند.
سيرهي رسول خدا در مسائل شخصي، همواره با عفو و گذشت و نرمخويي همراه بود، امِا زماني که پاي منافع عمومي و نيز تعدِي به حدود الهي به ميان مي آمد، حضرت به هيچ وجه کوتاه نيامده و با صلابت و قاطعيت برخورد مي کردند. اگر کسي به شخص ايشان جسارتي مي کرد، آنرا تحمّل مي نمودند ولي اگر کسي مرزها و حدود اسلام را نقض مي کرد، ديگر نه تنها تحمّل نمي کردند، بلکه مصمم در اجراي حدود الهي و برخورد قاطع با شخص متخلّف بودند.
در روايت است که امّه سلمه، همسر پيامبر، کنيزي داشت که روزي دزدي کرده بود. او را نزد پيامبراکرم(ص) آوردند. در اين هنگام امّ سلمه راجع به کنيز با حضرت صحبت کرد. پيامبر فرمود اي امّ سلمه! اين حدي از حدود خداست که نبايد تعطيل شود و آنگاه حضرت حد را بر وي جاري ساختند.
5- اهل مشورت بودند
مشورت حق مردم و وظيفه حكومت است. پارهاي از مفسِران، با استناد به آيه مبارك "وشاورهم في الأمر" كه به صيغه امر بيان شده مشورت پيامبر با يارانش را واجب شمردهاند. وقتي پيامبر با مقام علم و عصمتش، ملزم به مشورت باشد، حاكمان غير معصوم، به طريق اَوْلي، موظَّف به مشورت خواهند بود. با توجه به اينكه پيامبر گرامي اسلام متصل به منبع وحي بودند ولي هرگز استبداد راي نداشتند نمونه بارز آن هم در جنگ بدر و احد بود كه با زيردستان خود مشورت كردند.