حسن فتحی در وبلاگ خودش تحت عنوان رسانه ملی!،مدیریت سیاست زده وچرایی71درصدایرانیهای که ماهواره راترجیح داده اند، نوشت:
اگربه یک دهه قبل برگردیم ،همگی اذعان خواهیم نمود که درعصرحاضرهم انگیزه استفاده ازماهواره بیشترشده است وهم اینکه واقعا" درصدانبوهی ازمردم ایران بجای دیدن برنامه های رسانه ملی ،ازبرنامه های ماهواره ای استفاده می نمایند.
عطف اظهارات وزیرارشاد دولت یازدهم ،حدود 71 درصدایرانیها ازماهواره استفاده می نمایند واین درحالیست که یک دهه قبل نه انگیزه استفاده ازماهواره درمردم زیادشده بود ونه اینکه ماهواره به عنوان نیازمطرح شده بود.
هرچند روندگرایش به ماهواره ازدودهه قبل روبه تزاید گذاشته وامروز به مرحله انفجاری رسیده است ،ولی این اتفاق را نمی توان نادیده گرفت که درزمان مدیریت آقای ضرغامی بررسانه ملی،هم استفاده ازماهواره حالت جهشی به خودگرفته وهم اینکه انگیزه بکارگیری ماهواره بیشترشده است.
بنده نمی دانم آقای ضرغامی چه پاسخی برای این سوال دارند که چرا علیرغم توسعه روزافزون شبکه های رسانه ملی وهزینه هنگفت دراین مورد،اکثریت مردم به ماهواره روی آورده اند؟ وچه اتفاقی افتاده است که درعصر مدیریت برادرضرغامی ما به سمت انحطاط اخلاقی شتاب گرفتیم وبافرهنگ خودبیگانه شدیم؟
ولی واقعیت بحرانی شرایط اخلاقی وفرهنگی حاکم برجامعه اقتضاء می نماید که آنهاییکه دلشان به نظام اسلامی می سوزد متوجه تاثرعوامل وشرایط زیر در بی اعتمادی مردم به رسانه ملی وروی آوردن به منابع خبری بیگانه شده باشند:
*یکی ازدلایل مهم اقبال مردمی به گرایش به ماهواره واستفاده ازآن تحمیل مدیریت سیاسی معیوب برارگانی فرهنگی بوده است.
مدیریت رسانه ملی نیازمند رویکرد فراجناحی وملی اسلامی کلان می باشد،اینکه به هربهانه ای بیائیم باآوردن شخصیتها وخطبا وسیاسیون غیرمردمی ومشکل مدار نظام را دربرابر مردم قرار دهیم ،این آفت بزرگی بوده است که بالاخص ازسال 88 به این طرف، بسترهای نهادینه شدن نفرت درجامعه را بوجودآورده است،سازندگان وطراحان برنامه یکسویه تحلیل وگفتمان خودشان هم واقف می باشند که به شعورمخاطبان ناخنک میزنند وچندش مردم را درمی آورند ولی متاسفانه عطف به رویکرد رسانه ای ماکیاولی،دوستانی باعلم به نقص کارخود به تکرار دروغ مبادرت می ورزند بلکه حق وباطل را برای مخاطب مشتبه نموده باشند واین درحالیست که گفتمان ورفتارهای فرصت طلبانه وغیراخلاقی همواره با اعتقادات مردمی وفرهنگ ایرانی درتضادبوده است.
رسانه ملی می آید خودش می گوید انف وازدیگران انتظاردارد که همان الف را آموخته باشند واین اوج سوء مدیریت دررسانه ملی را می رساند ،یعنی رسانه ملی درکمند افکارمتحجرنزدیک بین گرفتارشده است.
**تفکر تبلیغی وکسب درآمد بدون توجه به مصالح ومنافع کلان جامعه ،به روشی متداول درسانه ملی تبدیل شده است.
دانش آموختگان عرصه فن آوری وارتباطات ورسانه هرکدام دنبال یک سوژه عوامفریبانه هستند تا بواسطه خوش خدمتی به صاحبان قدرت وسیاست،زندگی خودرا سروسامان داده باشند،مجریان جوان ونپخته ای که باحرارت والبته جهت گیری ناشیانه ،گفتمانی را به جامعه تحمیل می نمایند،تحلیلگران رسمی ومواجب بگیری که چاره ای جز بیان دیدگاه مدنظر رسانه ملی ندارند وبالاخره خطبا و مدعوینی که نماینده قشرقابل توجهی ازمردم نیستند وتنها به تملق ومدح دربارگونه شهره دارند ،همه وهمه آفتهای برای رسانه ملی ماشده اند که مردم راازاین رسانه گریزان نموده اند.
***بالا کشیدن زیادازحد فتیله فتنه ودرعوض سکوت تعمدی دربرابرعوامل تفرقه درتریبونهای نمازجمعه ،رسانه ملی و...
باعث شده است تا مردم به این نتیجه برسند که تئوری فتنه دراصل راهکار جناح مقدس ماب برای تصاحب قدرت ومدیریت درجامعه می باشد ودراصل خود این تئوری سازان فتنه درمظان اتهام افکارعمومی قرارگرفته اند ومتاسفانه هنوزهم که هنوزاست همچنان سناریو فراربه جلو وعدم قبول مسئولیت دررسانه ملی موج می زند.
آقای حداد عادل بزرگواری که یک ملیون رای درکل ایران اسلامی ندارد،می آید در برنامه رسانه ملی ازبایدها ونبایدها سخن میراند واین درحالی است که ضرورت توجه به تدبیر ورویکردهای علمی برسخنرانی الگوهای جاذب ومردمی صحه می گذارد تا مخاطبان رسانه ملی ازاین رسانه نا امیدنشده باشند.
ازطرف دیگر فلان استاد دانشگاه بارویکرد متفاوتی که آنهم درچهارچوب نظام می باشد درفلان شهر توسط عناصری سازمان دهی شده به نام مردم حزب الله..! بایکوت می شود و رسانه ملی که متعلق به همه مردم است براحتی ازکناراین قضیه می گذرد وربع برنامه ای نمی گذارد تا علل خودسریهای بی حدوحصرشکافته بشود واین یعنی تناقض دررویکرد و گفتمان دینی جامعه.
چطورآقایی که یک ملیون رای درکل مملکت ندارد به عنوان شاخص دعوت می شود تا دولت مردمی را نصیحت کند ولی یک شخصیت حداقل دانشگاهی دعوت نمی شود تا از واقعیات هیاهو خودسرهای سازمان دهی شده به مردم گزارش دهد تا بساط قانونگریزی برچیده شده باشد.
آیت اله..هاشمی رفسنجانی که برای اکثریت جامعه شاخص می باشند،یکبار به رسانه ملی دعوت نشده اند یا رسانه ملی به خدمت ایشان نرسیده است تا درمورد خطرات تهدید کننده نظام اسلامی به عنوان یک انقلابی اصیل و به تعبیررهبرفرزانه شهید زنده سخن گفته باشند ولی ازطرف دیگر به بهانه رای نیاوردن کدخدایی درمجلس برای حضور درشورای نگهبان ،رسانه ملی مصاحبه آیت الله جنتی را به نحوی پوشش می دهد که انگار درحق افرادی ظلم شده است!.
مخلص کلام اینکه: رویکرد مدیریت سیاسی دررسانه ملی یکی ازدلایل مهم قهر و رویگردانی مردم از رسانه ملی است و اینکه آقای ضرغامی که در مواقعی از اجتهادخود کارهای عجیبی می نمایند ،شایسته است جوابگوی تهاجم فرهنگی نشاءت گرفته ازماهواره شود که چرا شعور مردمی را ناخن زدند تا اکنون به مرز71 درصد ازماهواره برسیم.
پاورقی قابل توجه برای برادرضرغامی: بنده تاامروز بخاطر اعتقادات وباورهای خودم تمایلی به استفاده ازماهواره نداشتم ولی امیدوارم اجتهاد آقای ضرغامی متوجه این خطرشده باشد که بچه حزب الهی ها وارزشیهای سنت گرا نیز برای دسترسی به منابع اخباروگفتمان متفاوت چاره ای بجز خریدماهواره ندارند تا بامقایسه وتحلیل اخبار موافق ومخالف جوبگوی وجدان خویش شده باشند.
منبع: صداقت درسیاست
مطلب این صفحه را به زبان دلخواه خود ترجمه کنید