محمد رضا شوق الشعرا"قابل توجه مدیران و مسئولان شهر و استان و وجدانهای بیدار/چه کسی فریاد کمک خواهی این دختر را برای بابایش می شنود؟/چند روز پیش این یادداشت کوچک در یکی از خانه های این شهر افتاده بود:
«به نام خدا
من ...... ...... کلاس چهارم دبستان هستم، ما سه تا خواهریم به هر کسی که این نامه من را می خواند و صدای من را می شنود. از او خواهش می کنم یک کار برای بابام پیدا کنید تا دیگر این قدر غصه نخورد که بیکار است و به خدا خیلی پول ندارد. تلفن بابام ......0913»
با شماره تلفن اعلام شده تماس گرفتیم و با پدر خانواده صحبت کردیم و حال در این دیار، برای یک برادر شهید بیکار و ورشکسته چهل ساله ای که مادر پیرش نیز با او زندگی می کند، دنبال یک کار آبرومند می گردیم.
هیچ کلمه و جمله ای نمی توان به نامه کوتاه دختر دبستانی اضافه کرد. دختری که بیکاری و بی پولی پدر را می بیند، و بخاطر غصه خوردن پدر غصه می خورد...
تبصره اول: واکنش استاندار و استانداری یزد به یک خبر
سابق، در رابطه با چنین موضوعاتی، اولین شخصی که تماس می گرفت و پیگیر می شد، مرحوم شیخ محمد علی صدوقی بود، و اما صبح امروز رئیس دفتر استاندار تماس گرفت و از توجه و پیگیری میرمحمدی، استاندار یزد گفت و شماره تلفن شخص مورد اشاره را خواست و به او دادیم و وقتی چند لحظه بعد با آن شخص تماس گرفتیم، از تماس و قول رئیس دفتر استاندار گفت، بسیار امیدواریم که خنده شادی را با سر کار رفتن این پدر بر لبان دختر کوچک او ببینیم. بهرحال از توجه و پیگیری استاندار محترم و حیدری، رئیس دفتر استاندار تشکر می کنیم
مطلب این صفحه را به زبان دلخواه خود ترجمه کنید