ازكتاب مهارتهاي ضروری برای مدیران/حسین فلاح:نگرش مثبت به شما قدرت میدهد:
بسیاری از نظرات و ایدههایی را که برای حل مشکلات بدست میآوریم حاصل برقراری ارتباط با یکدیگر در محل کار میباشد. گاهی افراد میتوانند با یکدیگر خیلی سختگیر باشند و روابطشان میتواند تیره و تار و حتی در بدترین حالت مخرّب و ویرانگر هم باشد.
کارکنان میخواهند که شما به عنوان مدیر به پرسشهایشان پاسخ دهید و وظایف خاصی را برایشان مشخص کنید؛ آنها میخواهند بدانند که چه موقع برخی از کارها را انجام دهند، هر کسی انتظارات، درخواستها و سؤالاتی این چنین دارد و دوست دارد که در کارهای روزمره به آنها بپردازد.
بخش عمدهای از مدیریت شما تحقق این انتظارات است و اینکه چگونه میتوانید با دیگران ارتباطی سازنده بر قرار کنید. ارتباطات از طریق درک چگونگی استفاده از زبان به شکل گویا، مثبت و قدرتمند است.
به خاطر داشته باشید که هر آنچه میگویید بر روی دیگران اثر میگذارد شما میتوانید انتخاب کنید که مثبت و یا منفی باشید. بطور طبیعی استفاده از زبان مثبت نسبت به زبان منفی تأثیر و نفوذ بیشتری بر جای خواهد گذاشت.
مثبت بودن شامل سه جزء اصلی است: صداقت، صراحت، سازندگی
1- صداقت (روراستی): به معنی راستی و درستی است. به طوریکه احساس ایمنی در انجام کارها داشته باشید. صداقت همیشه بهترین سیاست است.
امام على عليه السلام :خَيرُ اِخوانِكَ مَن دَعاكَ اِلى صِدقِ المَقالِ بِصِدقِ مَقالِهِ وَ نَدَبَكَ اِلى اَفضَلِ العمالِ بِحُسنِ اَعمالِهِ؛ بهترين برادرانت (دوستانت)، كسى است كه با راستگويىاش تو را به راستگويى دعوت كند و با اعمال نيك خود، تو را به بهترين اعمال برانگيزد. (غررالحكم، ح 5022).
2- صراحت : یعنی با درایت و با احترام، و بدون لفافه سخن بگویید. رک بودن و صراحت را با تندخویی اشتباه نگیرید. صراحت یعنی با جرأت سخن گفتن است در حالیکه تند خویی یعنی برخورد تهاجمی داشتن. و بسیاری از مردم این دو را با هم اشتباه میگیرند. در تند خویی احساسات افراد در نظر گرفته نمیشود و اغلب میتواند زیانبار باشد. تندگویی و تندخویی در مقایسه با صراحت لهجه، کارساز نیست و نمیتواند منظور و مقصودتان را به افراد برساند و حتّی موجب میشود که افراد در لاک دفاعی فرو روند.
مثالی از صراحت گفتار: گزارشی که ارائه دادید چندین غلط گرامری دارد بیا با هم، سریع یک نگاهی به آن بیندازیم، مثالی از تندگویی و تندخویی: این گزارش شما اصلاً به درد نمیخورد، اصلاً تو دبیرستان رفتهای؟
3- سازنده بودن: سازنده بودن همان مقصودی است که در کلام شما آمده است، به شرط اینکه آن را دوستانه بگویید و مستقیماً و دقیق اشاره کنید. امّا اگر شما این پیغام را با جملات، غیرسازنده بیان کنید، فرد ممکن است که بطور کامل تمرکزش را از دست بدهد.
این بدان معنی نیست که همیشه مثبت صحبت کنید، گاهی با موضوعاتی روبرو میشوید که باید با آن برخورد کنید، اما باید سازنده باشد و مطمئن شوید که پیامتان را بطور روشن و آشکارا و محترمانه بیان کردهاید.
مثالی از سخنان مخرّب میتواند این باشد، این طرح بازاریابی شما اصلاً خوب نیست و بسادگی جواب نمیدهد، مگر اینکه شما بتوانید بهتر از این تولید کنید، در غیر این صورت ما با مشکل روبرو میشویم. این گفته شما ممکن است که درست باشد امّا ممکن است باعث بیانگیزگی، تضعیف روحیه و ایجاد حالت دفاعی در طرف مقابل گردد.
یک روش سازندهتر برای رویارویی با این موضوع چنین است: من فرصت مطالعه این گزارش بازاریابی را داشتم و البته ایدههایی هم درباره اینکه چگونه میتوانیم عملکرد بهتری داشته باشیم دارم، بیا با هم بررسی کنیم که چه چیزهایی لازم داریم.
در روش قبلی افراد فرصت اصلاح ایدهها یشان را ندارند و هنوز اعتماد به نفس کافی را بدست نیاوردهاند، در حالیکه میدانیم که این گزارش چگونه میتوانست بهبود حاصل کند.
پس سه عنصر اصلی برای اینکه قدرت مثبت داشته باشیم وجود دارد، صادق بودن یا روراستی، رک و صریح بودن، و سازنده بودن که میتواند در تدوین و ارائه یک پیام، تأثیر و اقتدار داشته باشد بدون اینکه هر گونه پیش داوری و یا رفتار ضدّ انگیزشی داشته باشیم.
مطلب این صفحه را به زبان دلخواه خود ترجمه کنید