نفس ها در سینه سنگینی می کند،بیماران قلبی به زور قلب نیم سوز خود را در این هوا نگه می دارند کودکان به جای هوای پاک ، دود ودم تنفس می کنند.ماشین ها هر روز بیشتر از دیروز در خیابان جولان می دهند،کارخانجات آلوده هر سال دودکششان را بالا تر برده، به خیال خود شهر را از آسیب گازهای سمی مصون داشته اند،درختان شهر، بی رنگ و سبزیشان به سیاهی می رود و بسیاری از این تصفیه خانه های طبیعی یکی پس از دیگری به کاغذ تبدیل می شوند دفتر و کاغذی که بر آن کودکان شهرمان می نگارند هوای سالم حق ماست.
آسمان شهرمان انگار دلش بدجور گرفته و دیگر آبی نیست و خورشید به زور صبح ها دیده می شود،بر همه شهر گرد سیاهی و آلودگی پاشیده اند اما من و تو هر روز در کنار دود و آلودگی شهر زندگی می کنیم،نفس می کشیم،خس خس سینهایمان را حس می کنیم،اما حتی حاضر نیستیم یک روز بی ماشین به خیابان بیاییم و حل این مشکل را به دیگری می سپاریم .طرح های کلان و کوچک برای این درد بزرگ بیان می شود،ساعت ها بحث و جدل در رسانه انجام می شود،اما صبح انگار هنوز میهمانان ناخوانده بر روی شهر سایه افکنده اند.
می گویند برخی کارخانجات فیلترهای تصفیه هوایشان را به دلیل گرانی یا بر می دارند و یا دیر به دیر عوض می کنند،می گویند برخی از مراجع مرتبط برای بازدید از کارخانجات و بررسی رعایت اصول زیست محیطی اول با آنها هماهنگ کرده ، بعد اقدام به بازدید می کنند،می گویند برخی مراکز معاینه فنی برای مشتری بیشتر،معاینه فنی را جدی نمی گیرند و براحتی کارت معاینه فنی صادر می کنند،می گویند بنزین های موجود در کشور گاهی یورویشان بالا و پایین می شود و ما با تعطیل کردن مدارس و زوج و فرد کردن خودرو ها می خواهیم به جنگ معضل بزرگ ایران امروز برویم،تا زمانی که فرهنگ هوای پاک و نفس سالم در جامعه جای خود را باز نکند،تا زمانی که صاحبان خودروهای فرسوده، خود برای ریه فرسوده شهر دل نسوزانند،باطل کردن کارت سوخت نیز حتی نمی تواند راهکاری برای همیشه باشد.تا زمانی که برخی کارخانجات درک نکنند که خود،زن و فرزندانشان نیز در این هوا نفس می کشند، این درد بزرگ مانند غده سرطانی هر روز بزرگ تر شده و هر روز همچون ویروس، شهرهای دیگری از ایران را نیز در بر می گیرد و ما با این روش های سطحی تنها مسکنی برای دردی که درمانش جراحی است می زنیم،چند روزی تابلوهای نشان دهنده آلودگی هوا سبز می شوند و باز بیمارستان ها مملو از افرادی است که بیماریشان همه از آلودگی هوا نشات می گیرد، نفس هایی که بدون اسپری بالا نخواهند آمد و کودکانی که باز در خانه ها زندانی می شوند.
کاش اگر قرار نیست برای فردای کودکانمان منابع خدادای به میراث بگذاریم لااقل بیماری و هوای آلوده نیز برایشان به ارمغان نیاوریم و خود برای درد خویش چاره ای بیاندیشیم،حتی یک ماشین کمتر،حتی یک کارخانه سالمتر،حتی یک درخت بیشتر.