هم اكنون خبر رسيد كه عراق، مذاكره ژنو را پذيرفته است ...
hashemirafsanjani - در بخش هایی از خاطرات سال 69 آیت الله هاشمی رفسنجانی به روند و نتایج شکست مذاکرات ژنو در حمله آمریکا به عراق اشاره شده است.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی آیت الله هاشمی رفسنجانی، گزیده این خاطرات بدین شرح است:
14 دی 1369
در حالي كه مشغول نوشتن اين صفحه بودم و به [بخش فارسي]راديو صدايآمريكا گوش مىدادم، گفت هم اكنون خبر رسيد كه عراق، مذاكره با آمريكا در ژنو را ، براى روز چهارشنبه پذيرفته است.
18 دی 1369
صبح زود به دفترم رفتم. قبل از ساعت نُه صبح، دكتر [حسن]حبيبى، [معاون اول رييسجمهور]، براى مشورت در مورد مذاكره با عزت ابراهيم، [معاون صدام حسين و] نايب رييس شوراى انقلاب عراق آمد؛ قرار است امروز به تهران بيايد. معمولاً قبل از ساعت نُه صبح، ملاقاتى نمىپذيرم.
19 دی 1369
دكتر [حسن] حبيبى، ظهر آمد و نتيجه مذاكره با عزت ابراهيم، [معاون رييسجمهور عراق] را گفت. صريحاً گفته است كه از كويت بيرون نخواهند رفت و در ژنو امتيازى نمىدهند و آماده دفاع در مقابل حمله آمريكا هستند و از ما هم كمك غذايى و دارويى مىخواهند.
از تلويزيون سيان ان، فيلم مذاكرات وزيران امورخارجه آمريكا و عراق در ژنو را گرفتم؛ هر دو بعد از ختم مذاكرات، مضطرب و هيجانى به نظر مىرسندكه قابل حدس بود. اگر اين حدس درست باشد، انتظار آنها اين بوده كه عراقىها در مذاكرات، عقبنشينى كنندكه نكردهاند. ساعت دوازده شب خوابيدم.
20 دی 1369
وقت اذان صبح بيدار شدم و ديگر نخوابيدم. به اخبار راديو بىبىسى و صدايآمريكا گوش دادم؛ شكست مذاكرات ژنو، خطر جنگ [در منطقه خليج فارس]را بالا برده است. قيمت سهام در بورسها پايين آمده و قيمت نفت و طلا بالا رفته است. تا ساعت نُه صبح، كارهاى عقب مانده انجام شد.
هيأت عراقى به رياست آقاي عزت ابراهيم آمدند. در جلسه رسمى، مذاكرات كوتاه و تشريفاتى بود . تقاضاى مذاكره خصوصىشان را با حضور دكتر [حسن]حبيبى، مترجم و رييسدفترم پذيرفتم. او از موضع ضعف و خضوع برخورد مىكرد و هيأت ، تلاش داشت ثابت كند كه در امر همكارى و صلح با ما، خلوص نيت دارند.
عزت ابراهيم ، جواب سئوالات من را صريح داد. گفت بنا ندارند از كويت بيرون بروند؛ كويت را جزو خاك خود مىدانند. حتى پس از حل مسأله فلسطين - در فرض قبول آمريكا - فقط حاضرند كه دربارة كويت به مذاكره بنشينند و قبل از آن، حاضر به مذاكره نيستند. احتمال جنگ را جدى گرفتهاند و آماده دفاع هستند و خيال مىكنند شكست نمىخورند؛ قول داد مسأله اسرا را حل كنند. او تقاضاى صريحى نكرد، جز اعتماد و حركت سريع در جهت صلح و همكارى. او بيان خواستهها را به عهده همراهانش گذاشته بود.
21 دی 1369
عصر شورايعالى امنيت ملى جلسه داشت. دربارة تقاضاهاى عراقىها بحث كرديم. قرار شد در حد پذيرش هواپيماهاى مسافربرى آنها و عدم سختگيرى درخصوص رفتن غذا و دارو به صورت غير رسمى به عراق، در مقابل تحويل منافقين موافقت شود.
24 دی 1369
ساعت هشت و نيم صبح به دفترم رسيدم. در اخبار، شكست مذاكرات آقاي دكوئيار، [دبيركل سازمان ملل] با صدام[حسين، رييسجمهور عراق] در بغداد، جلب توجه مىكند و جنگ را در افق نشان مىدهد.
25 دی ماه 1369
تلفنى با رهبرى صحبت كردم. قرارشد بپذيريم كه هواپيماهاى غيرنظامى عراقى به ايران بيايند.
26 دی 1369
نزديك ساعت شش صبح بيدار شدم. به خاطر نزديك شدن به زمان سرآمدن مهلت عراق، به گزارشها و اخبار بخش فارسى راديو [بي بي سي]انگليس و صداي آمريكا گوش دادم. با اينكه التهاب بالاست، پس از رسيدن موعد، اعلان جنگ نشد و اظهاراتى هم كه احتمال سازش بدهد، مطرح گرديد.
با هيأت ليبى، به سرپرستى آقاى [عبدالسلام]جلّود، [نخستوزير ليبي]، ملاقات داشتم.بعد از مذاكرات رسمى، وقت خصوصى خواست؛ مدتى هم خصوصى صحبت شد.
او از مذاكراتش با صدام گفت. معتقد است صدام كوتاه نمىآيد و جنگ درمىگيرد و اسرائيل هم وارد كارزار مىشود و حكومتهاى سوريه و مصر، به خاطر همكارى با آمريكا، با كودتا سقوط مىكنند. گفت صدام از او خواسته، براى اصلاح روابط عراق و ايران اقدام كند و گفته است كه حمله به ايران، از اشتباهات مهم زندگياش است. گفتم اگر صادق است، بقيه اُسراى ما را آزاد كند و منافقين را تحويل بدهد.
در اخبار شب، با اينكه التهاب خطر جنگ بالا است، اما بروز جنگ را به صورت قطعى نمىگويند. آثار و شرايط درگيرى از جمله بالا رفتن بيمهها، قطع پروازها به منطقه و رفتن خارجىها از منطقه، دارد بروز مىكند. شب به خانه آمدم. از مصاحبه تورگوت اوزال، [رييسجمهور تركيه]، احتمال حمله آمريكا به عراق، در آينده نزديك برمىآيد.
27 دی ماه 1369
ساعت سه و نيم بامداد، با زنگ تلفن بيدارم كردند. آقاى [سيدكمال]خرازى، [نماينده دايم ايران در سازمان ملل]، از نيويورك، خبر شروع حمله نيروهاى متحدين به عراق، در ساعت دو و نيم بامداد به وقت بغداد را داد؛ ديگر نخوابيدم. عفت هم بيدار شد. مرتب از دفتر و دبيرخانه شوراى عالى امنيت ملي، اطلاعات از اوضاع جنگ مىرسيد.
اخبار بخش فارسى راديو [بي بي سي] انگليس و صداي آمريكا را هم گرفتم. خبر از موفقيت كامل و بيش از حد انتظار مىدادند. ساعت هفت و نيم صبح، به دفترم رسيدم. براى پيگيرى مسايل جنگ و كنترل اوضاع داخلى، بعضى از ملاقاتها را لغو كردم. در مجلس جلسهاى براى بررسى اوضاع بود؛ فشار زيادى براى شركت من داشتند كه قبول نكردم؛ هم به خاطركار زياد و هم براى ابراز ناخشنودى از اقدام اخير مجلس.
جمعى از اعضاي سازمان فدائيان اسلام آمدند. برايشان صحبت كردم. [آقاي مبارك عليالخاطر]، وزير امورخارجه قطر آمد و نامه امير قطر را آورد؛ بر توسعه روابط و همكارى با شوراى همكارى خليج فارس تأكيد داشت. در هر دو ملاقات، با استفاده از فرصت، موضعمان را دربارة جنگِ جارى گفتم.
تا ساعت دو بعد از ظهر،كارها را انجام دادم. تصاوير تلويزيون سي ان ان آمريكا از جنگ در عراق را مشاهده كردم. صداوسيما هم به فاصله نيم ساعت، آخرين اخبار را پخش ميكند؛ خوب است. مجموعاً فعاليت چشمگيرى از نيروهاى عراقى نقل نمىشود؛ به نظر مىرسد، تعادل را از دست دادهاند.
عصر شورايعالى امنيت ملى جلسه داشت. اوضاع بررسى شد. در مورد سياست خبرى، آوارگان عراقى، قاچاق اجناس به عراق و همه مسايل مربوطه بحث و تصميمگيرى شد.
آقای هاشمی با نقل این خاطره و سرّ بزرگی که بر آن مترتب است هم راه نتیجه بخشی مذاکرات ژنو را هموار کرد و هم به آمریکا اعلام کرد که وقتش رسیده تا از سه دهه تهدید بی نتیجه دست کشیده و بیش از این از رقبای خود در "رابطه با ایران" عقب نماند...
حبیب فیاض تحلیلگر عربی در یادداشتی پیرامون تاثیر خاطره نقل شده آیت الله هاشمی از امام خمینی(ره) بر "مذاکرات جاری ژنو" نوشت: آیت الله هاشمی همچون اکثر لحظات تاریخی سی سال گذشته جمهوری اسلامی، اینبار نیز توانست با اقدامی بموقع و با اهمیت راه نتیجه بخشی مذاکرات ژنو را هموار کند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی آیت الله هاشمی رفسنجانی به نقل از السفیر لبنان گزیده این تحلیل سیاسی بدین شرح است:
سیاست امروز جمهوری اسلامی ایران اگر اغراق نباشد سیاستی رو به جلو و برای فرداست.سیاستی که گویی نگاه به صد سال آینده دارد، سیاستی که علاوه بر نگاه فردا به خودگردانی و استقلالی دیدنی دست یافته که می تواند با تکیه بر بزرگان خود، بدون هیچ نگرانی از دشمنانش، راه آینده کشور خود را بخوبی ترسیم نماید.
سیاست داخلی ایران در سی سال گذشته برای عبور از مقاطع سخت و گردنه های پرپیچ و خم نیازمند رویکردی منعطف و عملگرا بوده که انتخابات اخیر جمهوری اسلامی نشاندهنده عمق این راهبرد است که حکایت از آن دارد که مردم ایران هیچ وقت از انقلابی که بپا کرده اند پشیمان نیستند و هنوزهم می توانند با امید خود به ترس و اضطراب از آینده فائق شوند .
هاشمی رفسنجانی یکی از بزرگان کم نظیر این سیاست راهبردی سی ساله در جمهوری اسلامی است که امروز نیز توانسته علاوه بر ایفای نقش بسیار تاثیرگزار در انتخابات و روی کار آمدن چهره ای اعتدال گرا نظیر آقای روحانی، در ادامه هم از حمایت دولت وی دست برندارد و با نقل بسیار مهم و فوری خاطره ای از امام خمینی(ره) درباره "شعار مرگ بر آمریکا" به روند مذاکرات دولت ایران و گروه 1+5 سرعت بیشتری برای کسب نتیجه لازم ببخشد.
آقای هاشمی رفسنجانی با نقل این خاطره و سرّ بزرگی که بر آن مترتب است در واقع به آمریکا اعلام کرد که وقت آن رسیده که از سه دهه تهدید بی نتیجه و بی حاصل علیه جمهوری اسلامی ایران دست بکشند چرا که ایران بخوبی در این سی سال نشان داده که تهدیدات وتحریم غربی ها هیچ تاثیری بر سیاست آنها ندارد و این فقط غربی ها هستند که از رقبای خود در رابطه با ایران عقب مانده اند.
مترجم: اخلاص عباسیان راد
آقای هاشمی از زحمات آقای ظریف هم تجلیل می کند. از هنر دیپلماسی و مذاکره ایشان. از فهم درست انقلابی گری ایشان. از زحماتی که می شد بجایش دوتا شعار دهان پرکن داد و رفت، مثل قبلی ها!. ولی راه اعتدال درست از همین جاست که از افراط جدا می شود. راه اعتدال سخت است و پرچالش ولی در راستای مصلحت نظام و مردم . راه افراط ساده است و بی چالش. خرجش هم نهایتاً مقداری شعار است و چند تا بیلبورد. حالا سودش به جیب چه کسی می رود خدا عالم است...
خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در حاشیه نگاری دیدار ایشان با روسای واحدهای علوم پزشکی دانشگاه آزاد اسلامی با رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام نوشت:
امروز دانشگاه آزادی ها به دیدار آقای هاشمی آمده اند. دانشگاهی که از روز آغاز، امام کلیدش را به هاشمی سپرده بود، دوباره کلیدش نزد او آمده تا هم امانت به امانت دارش برگردد و هم دوباره دانشگاه آزاد اسلامی راه اعتدال و پویایی در پیش بگیرد. تلخی افراط سالهای اخیر، آرام آرام از کام ایرانی ها می رود. چه در دیپلماسی، چه در دانشگاه و چه در اقتصاد!
در صندلی خودم تازه نشستم که دیدم یک استاد با تجربه با دوستش حرف می زند. تحلیل جالبی دارد. می گوید: «برخی آدمها هیچ وقت کهنه نمی شوند چون افکارشان تازه است. انقلابی واقعی یعنی همین. یعنی همیشه در حال تحّول. در حال پویایی. بدور از دگم اندیشی و تحجر. "آقای هاشمی انقلابی همیشه تازه است". مثل امام که هیچ وقت برای مردم کهنه نشدند. روحانی انقلابی، روحانی کله شق نیست. روحانی انقلابی، آزاداندیش و حق پذیر است. حتی اگر حرف حق خلاف نظرش باشد. مصلحت مردمش را بفهمد به آن عمل کند و بس!.»
اینقدرغرق شنیدن حرف این استاد دانشگاه بودم که متوجه آمدن آقای هاشمی نشدم. صدای صلوات که بلند شد، مثل خواب زده ها از جا پریدم. یاد آخرین سخن آیت الله درباره آینده اعتدال افتادم. «مردم آگاه شده اند و راهی جز اعتدال را برنمی تابند. چراغ عمر افراطی ها روبه افول است.امروز برای همراهی مردم باید قانعشان کرد. نه با زور که با گفتگو».
میهمانان که آغاز سخن می کنند. جملگی به هاشمی خدا قوتی 30 ساله می گویند. خدا قوت به مردی که از چپ و راست حرف شنید تا دانشگاه آزاد را راه انداخت. آن هم در بحبوحه جنگ که کمتر کسی به فکر فردای کشور بود. ولی امام به دوراندیشی شاگردش ایمان داشت و در معدود دفعاتی که شخصاً پولی پرداخت کردند، یک میلیون تومان به او دادند تا توشۀ راه پر مخاطره اش باشد. راهی که هاشمی خوب می دانست ثمره اش آگاهی مردم است و آینده نظام هم در گرو همین آگاهی. هاشمی باغبانی بود که ثمره زحمات سی ساله اش را در لبخند آگاهی مردم در انتخابات 92 چید.
از آمارها و اطلاعات میهمانان که بگذرم از شوخی جالب آقای هاشمی با یکی از آنان نمی توان گذشت. یکی از آقایان که القضاء از اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی در دهه 60 بوده وقتی از آقای هاشمی بخاطر تحمل موانع تشکر کرد. پاسخ جالبی شنید. آقای هاشمی گفتند: "البته شما هم در آن سالها کمکی به ما نکردید!". حضار از حاضر جوابی آقای هاشمی خندیدند و دست زدند. منم به قدرت حافظه آقای هاشمی فکر کردم که گویی خیال پیر شدن ندارد.
آغاز سخن آیت الله غافلگیر کننده است. صاف و پوست کنده می روند سراغ اصل مطلب. از شهامت دیپلماسی دولت منتخب مردم و از مانع تراشی افراطی ها. از دریچه امیدی که مردم در انتخابات باز کردند و از تلاش مستمر عده ای برای بستن آن!. آقای هاشمی امّا مثل همیشه امیدوارند. مثل سالهای 88 تا 92 که خیلی ها ناامید بودند و ایشان امیدوار. امید هاشمی هرگز به قدرت خودش نبوده که امروز باشد و فردا نباشد. امید هاشمی به آگاهی مردم است که روز به روز بیشتر می شود. قدرت نرم یعنی همین. تمام امکانات افراطی ها که جمع شود، یک لشگر رسانه هم که بیاورند. آگاهی مردم که باشد، اعتدال پیروز است. نتیجه انتخابات از نتایج سحرش بود.
آقای هاشمی کنایه ای تلخ هم به اقدامات افراطی ها علیه دیپلماسی دولت می زنند. از هنر خاص افراطی ها برای کشیدن ترمز انقلاب!. مثل کاری که در 8 سال گذشته کردند. آقای هاشمی از زحمات آقای ظریف هم تجلیل می کند. از هنر دیپلماسی و مذاکره ایشان. از فهم درست انقلابی گری ایشان. از زحماتی که می شد بجایش دوتا شعار دهان پرکن داد و رفت، مثل قبلی ها!. ولی راه اعتدال درست از همین جاست که از افراط جدا می شود. راه اعتدال سخت است و پرچالش ولی در راستای مصلحت نظام . راه افراط ساده است و بی چالش. خرجش نهایتاً مقداری شعار است و چند تا بیلبورد. حالا سودش به جیب چه کسی می رود خدا عالم است. چه درد بزرگی است که برخی قربتاً الی الله به اسلام و انقلاب ضربه می زنند. تاریخ تکرار می شود.
آقای هاشمی در ادامه خاطره ای هم از امام تعریف می کند. از پولی که امام برای کار حزب جمهوری اسلامی به ایشان دادند و از یک میلیون تومان دانشگاه آزاد که اجازه پخش خبرش را هم دادند. نام امام و خامنه ای و هاشمی به شکل جداناپذیری بهم پیوند خورده. حرف آخر را هم رهبری در سال 69 زدند که فرمودند: "هاشمی از امام نگوید که بگوید؟. مگر کسی نزدیکتر و معتمدتر از هاشمی به امام هم بوده؟. برخی دوستان نادان به عقل ناقص خود حرف می زنند و فقط ذهن مردم را خراب می کنند!."
در سالهای اخیر اهمیت همّت بی بدیل آقای هاشمی در ثبت خاطرات خود خیلی بیشتر از گذشته به چشم می آید. آیت الله به ذکاوت و دوراندیشی خود از ثبت خاطرات خود درختی تناور ساخت تا تاریخ انقلاب را نااهلان طور دیگری ننویسند. شاید خشم آنها که در جرگه یاران امام نبودند، از هاشمی و خاطراتش خیلی هم بیراه نباشد!.
جلسه که تمام می شود، من هم آرام آرام آماده رفتن می شوم. بحث استاد مجاورم با همراهش دوباره از سر گرفته شده. دنبالشان می روم. دارد از خاطره ی آقای هاشمی می گوید که سپر دیپلماسی دولت اعتدال شد. قول همراهی هاشمی با مردم و دولت منتخب پابرجاست. به قول معروف «باید که سپر باشد پیش همه پیکانها» .
روایت مصلحت همچنان باقی است
غائله ای که در همین دو هفته در پی نقل خاطره ای از او درباره شعار «مرگ بر آمریکا» شکل گرفت، نشان داد حریف نیز به بازی خود علیه هاشمی پایان نداده است. با این حال، در همین مواجهه نیز هاشمی به هدف خویش رسید. او دولت و دستگاه سیاست خارجی را که در پی سفر نیویورک و دیپلماسی تلفن به نقطه «کمردرد» رسیده بود؛ از فشار مخالفان نجات داد
محمّد جواد روح* - هاشمی هر چند نقش بسیار تاثیرگزاری را در انتخابات ریاست جمهوری اخیر ایفاء کرد اما 24 خرداد نقطه پایان بازی وی نبود، هاشمی رفسنجانی بازی جدیدی را پس از تشکیل دولت جدید آغاز کرد. بازی جدید هاشمی رنگ و بویی از ایده قدیم او دارد: «آرامش برای کابینه کار و پیش آهنگی سیاسی برای سیاستمدار».
هاشمی گرچه رییس دولت نیست، اما بسیاری این دولت را ادامه دولت او می پندارند؛ همچنان که حسن روحانی را تداوم بخش کابینه سازندگی. ترکیب کابینه روحانی که بیش از سیاستمداران اصلاح طلب دوران خاتمی تکنوکرات های دو جناح را در خود گرد آورده؛ شباهت این کابینه به کابینه کار دولت هاشمی را بیشتر ساخته است.
بنابراین، گرچه 24خرداد را می توان از منظر تاثیرگذاری برفضای سرد و ناامید سیاسی و اجتماعی، دوم خردادی دیگر دانست؛ اما رویکرد و ترکیب دولت بیش از دوران اصلاحات به عصر سازندگی گرایش دارد. از این منظر، هاشمی رفسنجانی نیز می کوشد نقش مشابه آن دوران را ایفا کند. از این روست که از زمان تشکیل کابینه روحانی، این هاشمی است که دست به خط شکنی می زند و گاه مباحثی را مطرح می کند که مواجه های سیاسی را نه بین مخالفان و دولت که بین مخالفان اعتدال و هاشمی رفسنجانی شکل می دهد.
درواقع، هاشمی با حضور فعالانه خود در میدان سیاست از یک سو نقشی فراتر از دولت را ایفا می کند و از سوی دیگر،جدال سیاسی مخالفان را از سطح کابینه و مجادلات چالش برانگیز و تنش آفرین علیه دولتمردان به جدالی گفتمانی (و گاه تاریخی) ارتقا می دهد.
به این ترتیب، هم فشارها به جای آنکه مستقیماً متوجه دولت شود مجموعه ای از بزرگان، نیروهای سیاسی خارج از دولت و بدنه اجتماعی حامی آن را به خود مشغول می دارد و به نوعی دامنه مقاومت و کنشگری را توأمان گسترش می دهدو هم فضایی نسبتاً آرام و کم تنش را برای فعالیت دولتمردان و مجموعه کابینه فراهم می کند.
کابینه ای که به روایت هاشمی؛در پی تخریب بنیان های اجتماعی و اقتصادی و روابط بین المللی در هشت سال گذشته، کشور را به شرایطی بازگردانده که مشابه آغاز فعالیت دولت پس از جنگ در سال 68 است. این شرتیط دشوار، دولت یازدهم را به کابینه ای نیازمند حمایت و هدایت تبدیل کرده است. دو نقشی که بیش و پیش از همه، این هاشمی رفسنجانی است که مسئولیت آن را بر دوش خویش احساس می کند.
پیرمرد 80 ساله اما نه تنها حاضر به پا پس کشیدن نیست؛ بلکه می خواهد همه تجربه 24 ساله سه دولت پیشین رت به کار بندد و بای نخستین بار در کابینه های پس از امام، موقعیت دولت را از «اپوزیسیون ناخواسته و تحت فشار» به پیشران و محور توسعه در میان مجموعه نهادهای نظام سیاسی ارتقا دهد. این رویکرد هاشمی البته کاری بی هزینه و جاده ای بی دست انداز نیست.
غائله ای که در همین دو هفته در پی نقل خاطره ای از او درباره شعار «مرگ بر آمریکا» شکل گرفت، نشان داد حریف نیز به بازی خود علیه هاشمی پایان نداده است. با این حال، در همین مواجهه نیز هاشمی به هدف خویش رسید. او دولت و دستگاه سیاست خارجی را که در پی سفر نیویورک و دیپلماسی تلفن به نقطه «کمردرد» رسیده بود؛ از فشار مخالفان نجات داد تا شعارها و پرچم آتش زدن های احتمالی 13 آبان نه به اقدامی به معنای مخالفت با دولت که حداکثر تاکیدی بر ارزش ها و گفتمان بخشی از نیروهای اجتماعی تلقی شود که به هر دلیل مادی یا معنوی، حاضر به پایان خصومت ها در رابطه با آمریکا نیستند.
درواقع، بازی هاشمی ادامه همان بازی قدیم است. با این تفاوت که او نتیجه منفی مصلحت اندیشی ها و ملاحظات بیش از حد پشت پرده را در ذهن دارد و از این رو، می کوشد برخلاف دوران ریاست جمهوری اش هنگام سخن گفتن بیشتر رو به جامعه داشته باشد و به نخبگان ارج نهد و بر آزادی رسانه ها و احزاب و تشکل ها پای فشارد. بازی جدید هاشمی ترکیبی است از یک راهبرد قدیمی و اندیشه ای نو.
منبع: هم میهن
امام در تمام طول دوران انقلاب و قبل از آن و بيشتر از همه بعد از انقلاب تا لحظهى وفاتشان، نهايت اعتماد و اطمينان را به آقای هاشمی داشتند. ايشان شخصیتی است كه اينقدر مورد اعتماد امام بود، اينقدر به امام نزديك بود، حرفهاى امام را بيشتر از آنها شنيده، درد دلهاى امام را بيشتر از ديگران خبر دارد. حالا عدهيى همينطور حرف مىزنند و اصلاً نمىدانند كه حرف دل امام چه بود!
حضرت آيت الله خامنهاى، رهبر معظم انقلاب در تاريخ 15 خرداد 1369 در ديدار جمع كثيرى از علما، روحانيون، مسئولان و اقشار مختلف مردم استان خراسان به بیان نکاتی درباره جایگاه و شخصیت آیت الله هاشمی پرداختند و در بخشی از آن به کنایه تلخی درباره تخریبگران ایشان فرمودند: "مؤذن بانگ بىهنگام برداشت، نمىداند كه چند از شب گذشته است".
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی آیت الله هاشمی رفسنجانی ، گزیده این سخنرانی بدین شرح است:
«دشمن تبليغ مىكند كه با رفتن امام، دوران امام تمام شد! دشمن غلط مىكند. ما هم گفتيم، اعلاميه داديم، حرف زديم، همهى مردم هم اثبات كردند كه نخير، دوران امام، با رفتن جسمانى و ظاهرى ايشان تمام نشد و نخواهد شد. اين ثابت شد؛ اما اين دشمن است كه مىگويد. مبادا يك عده دوست نادان در داخل كشور، به عنوان دلسوزى، به عقل ناقص خودشان چيزى را در گوشهيى نشان كنند كه خيال نمايند اين با خط امام و انقلاب نمىسازد و شيون سر بدهند كه دوران امام تمام شد. اگر چنين سخنى - ولو با اشاره - از زبان كسى صادر بشود، دشمن شاد خواهد شد؛ مواظب باشيد.
امروز بحمدالله در رأس دستگاههاى اجرايى كشور، كسى است كه امام در تمام طول دوران انقلاب و قبل از آن و بيشتر از همه بعد از انقلاب تا لحظهى وفاتشان، نهايت اعتماد و اطمينان را به او داشتند؛ رئيسجمهور ما. ايشان كسى است كه اينقدر مورد اعتماد امام بود، اينقدر به امام نزديك بود، حرفهاى امام را بيشتر از آنها شنيده، درد دلهاى امام را بيشتر از ديگران شنيده و خبر دارد. حالا عدهيى همينطور حرف مىزنند و اصلاً نمىدانند كه حرف دل امام چه بود!
مؤذن بانگ بىهنگام برداشت / نمىداند كه چند از شب گذشته است
چنين آدمى حالا در رأس امور ماست. من هم به امور واقفم و مىبينم كه در مملكت چه كار مىشود. من آدم بىخبرى نيستم. همهى اين اوضاع اجرايى كشور را از نزديك، هشت سال تجربه و لمس كردهام. قبل از آن هم، از اول انقلاب در شوراى انقلاب و ديگر جاها بودهام. مگر ممكن است امروز كسى حتّى به خاطرش بگذرد - چه برسد به عمل - كه از آن جهتگيرى و چارچوبِ ترسيمشدهى انقلاب تخطى كند، كه حالا يك عده دايههاى مهربانتر از مادر، مرتب در اينجا و آنجا مىنشينند و ذهن مردم را خراب مىكنند؟!»
آیت الله العظمی وحید خراسانی ازسکوت علی(ع) گفتند.ازاعتدال در عین اقتدار.از تکلّف بیوقفه امیرمومنان به مراعات حق النّاس. قلب مرجعیت شیعه پر از دردهای نگفته است. مالامال از رنج زخمهایی که در این 8 سال به نام روحانیت برحق مردم روا شد.آکنده از درد معیشتی که در غنیترین سالهای درآمدی به سوءتدبیرها وسوءحمایتها بر جان مردم نشست.درتلخی کلام معظم له بخوبی رنج این سالها مشهود بود.اثررنجش این مرجع عالیقدردر چهره آقای هاشمی هم نشست، درست مثل حالت 4 سال قبل ایشان در هنگام اقامه نماز جمعه که با بغضی در گلو گفت : مراجع معظم پشتیبان بیمنت و توقع نظامند،چرا بایدبرنجند،چرا باید گله کنند و ما نشنویم. چرا ...؟
خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در حاشیه نگاری خود از دیدار رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با مرجع عالیقدر جهان تشیع،حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی در مشهد مقدس نوشت:
جمعه روزی در میانۀ تیرماه گرم سال 92 ، بیت مرجع عالیقدر جهان تشيّع در یکی از محلههاي متوسط مشهد مقدس آماده استقبال از میهمان عزیزی بود. عقربههاي ساعت 9 و نیم صبح را نشان میداد که كه آيتالله هاشمي رفسنجاني و تني چند از همراهان وارد خياباني شدند كه در اواسط آن بيت آيتالله العظمي وحيدخراساني قرار داشت. فرزند ارشد ايشان حجتالاسلام والمسلمين شيخ محسن وحيدخراساني با تبسمي كه به چهره داشت، به آيتالله خوشآمد گفت.
آيتالله هاشمي با سرعت و چهرهاي بشاش، پلهها را يكي پس از ديگري بالا رفت. اشتیاق این دیدار از نحوه حرکت ایشان بخوبی عیان بود. به اتاق آيتالله وحيد كه رسيديم، بوي معطري فضا را پر كرده بود، اتاقي تميز، منظم و ساده كه هفت صندلي در آن قرار داشت. آيتاللهالعظمي وحيدخراساني از راهرو وارد اتاق شدند كه پس از آن، فضاي آرام اتاق با ذكر صلوات بر محمد و آل محمد(ص) عطرآگين شد. فرزند ديگر ايشان، حجتالاسلام والمسلمين محمداسماعيل وحيدخراساني، آيتالله را همراهي ميكرد. آقای هاشمی به رسم ادب و احترام به نزدیکی درب آمدند و هردو آیتالله با گرمی و اشتیاق فراوان مصافحه نمودند.
پس از مصافحه و احوالپرسي دو آيتالله، جلسه شاهد لحظات نابی شد. دقایقی که صحنههایی را رقم زد با بغض و لبخند توامان برای حضارجلسه. هنگام نشستن میهمانان بر صندلیها که رسید، آيتالله هاشمي به رسم احترام از محضر مرجع عالیقدر تشیّع درخواست کردند كه درصدر مجلس بنشينند، ولي معظمله با کرامت و بزرگواری خاصی، با اصرار از آقاي هاشمي خواستند كه درصدر اتاق بنشيند كه ایشان علیرغم امتناع مکرر به دليل اصرار آيتاللهالعظمي وحيدخراساني، بر صندلی ايشان نشست. گرچه به حق گفتهاند شرف المکان بالمکین. ولی این مرجع عالیقدر جای خویش را متواضعانه و از باب تکریم و مهماننوازی به شخصیتی دادند که هر چه داشت از آبرو و توان بر صحنه آورد تا روحانیت دوباره یاور مردم ایران و نظام اسلامی در گردنهای تاریخی باشند.
آيتالله هاشمي ضمن ابراز خرسندي از اين ديدار و احوالپرسيهاي مكرر منتظر فرمايشات آيتاللهالعظمي وحيدخراساني شد كه ايشان با ابراز محبت و لطف زياد از سايرين از جمله فرزند و نوه آيتالله هاشمي كه به علت علاقه وافر به انجام ملاقات با اين مرجع تقليد در اتاق حضور داشتند، احوالپرسی نمودند و سپس سخنان خود را با حديثي از حضرت رسول(ص) و خطبهاي از نهجالبلاغه آغاز كردند و به عادت همیشگی، گوشه مختصری از آخرین شب امیرالمؤمنین(ع) را که حضرت چگونه آن شب را سپری نمودند بیان فرمودند. از سکوت علی(ع) و از مظلومیت امیرالمومنین گفتند. از اعتدال در عین اقتدار . از تکلّف بیوقفه امیرمومنان به مراعات حق النّاس. قلب مرجعیت شیعه پر از دردهای نگفته است. مالامال از رنج زخمهایی که در این سالها به نام روحانیت بر حق مردم روا شد. آکنده از درد معیشتی که در غنیترین سالهای جمهوری اسلامی به سوءتدبیرها و سوءحمایتها بر جان مردم نشست. در تلخی کلام معظم له بخوبی رنج این سالها مشهود بود. در تلخی کلام معظم له بخوبی رنج این سالها مشهود بود. اثر رنجش این مرجع عالیقدر شیعه در چهره آقای هاشمی هم نشست، درست مثل حالت 4 سال قبل ایشان در هنگام اقامه نماز جمعه که با بغضی در گلو گفت :مراجع معظم پشتیبان بیمنت و توقع نظامند،چرا باید مراجع ما برنجند، چرا باید گله کنند و ما نشنویم. چرا ...؟!
حضرت آیتالله وحید خراسانی وقتی فضای جلسه را متاثر از کلامشان دیدند برای تلطیف فضا رو به آقای هاشمی کردند و فرمودند: من شما را در ملاقات با آيتالله خمینی(ره) و اعتماد ایشان به شما شناختم. پس از مراجعت امام به ميهن، به ديدار ايشان رفتم. شما (آيتالله هاشمي) وارد شديد و گفتيد آقاي امامي كاشاني براي توليت مدرسه شهيدمطهري مناسب است. ايشان هم پذيرفتند و سپس فردي را براي استانداري اصفهان مطرح كرديد و باز ايشان بلادرنگ پذيرفت.
آيتالله هاشمی هم متواضعانه پاسخ دادند: ما خیلی قبلتر، آنجا که شما خطابه ماندگار ایراد میکردید و ما مینوشتیم، شناختیم.
نکته جالب لحظاتی بعد اتفاق افتاد. آن هم تعبیر خاص و تاریخی مرجع عالیقدر شیعه درباره آقای هاشمی بود. ماجرا اینگونه اتفاق افتاد که آقای هاشمی گزارشی از وضعیت انتخابات اخیر ارائه کرد و حضرت آیتالله العظمی وحید با نگاهی معنادار در پاسخ فرمودند: همم الرجال تسقطالجبال و جملاتي معنادار ايراد كردند و گفتند: ويژگي كمنظير شما اين است كه: هم درد داريد و هم درك، خيليها فقط يكي از اين دو را دارند و ميهمان جواب داد، اين از حسن ظن شماست.
سپس دو آيتالله ترجيح دادند ملاقات خصوصي اعلام شود و بدون حضور اطرافيان و همراهان، گفتگوهاي دوطرفه حدود يك ساعت به طول انجاميد، در پايان اين ملاقات دو آيتالله بار ديگر با يكديگر مصافحه نموده و در حالي كه هر دو لبخندي از رضايت داشتند، آيتاللهالعظمي وحيدخراساني تا درب خروج آيتالله هاشمي رفسنجاني را همراهي كرد و فرزندان آيتالله كه در حوزه علميه قم درس خارج فقه و اصول تدريس ميكنند نيز تا پاي اتومبيل آقاي هاشمي را بدرقه كردند.
مطلب این صفحه را به زبان دلخواه خود ترجمه کنید