خواستم بگم به هر سراشیبی که برف روشو پوشونده باشه که نمیگن پیست، دیدم همکار محترم داره با آب و تاب از پیست و برف و فضای رویایی و تلاشهای دست اندرکاران برای استفاده بهینه از این امکان طبیعی برای فعالیتهای تفریحی ، فرهنگی ورزشی برای همکاران غیر بومی تعریف می کنه که بیا و ببین ، ناگفته نمونه که تعجب این عزیزان هم نه بخاطر اینکه پیست ندیده باشند نه! ، اینکه در دل کویر برف هم وجود داره و جایگاهی داره ، بیشتر متعجبشون کرده بود منم علیرغم خبر داشتن از اوضاع و احوال به دلیل اینکه پای شهرمون در میون بود، یک جورایی بحث رو پیچوندم و شروع کردم از جغرافیا و چهار فصل بودن شهر یزد و قدیما و یخچال خشتی، مناطق ییلاقی گفتن، ولی انگار دوستان بیشتر طالب دونستن در مورد پیست بودن،
یکی گفت: چرا در مورد این پیست اطلاع رسانی بیشتری نمیکنید؟
یکی دیگه گفت برای ورزشهای زمستونی محل مناسبیه ؟
اون یکی گفت: برای خانواده چطور ؟
سعید آقا گفت : امکاناتش در چه سطحیه، امنیت، بهداشت، اورژانس؟
چیزی پیدا میشه بخوریم؟
اگه ماشینمون خراب شد چیکار کنیم ؟
وسیله عمومی هست ؟
داشتن با هم هنوز صحبت میکردند که وسایل اسکی از کجا بخریم از اتاق خارج شدم و توی این فکر بودم از حسن آقا همسایه که کامیون داره یک تیوپ قرض کنم تا جمعه تو جایی که بعضی بهش میگن پیست و بعضی هم اعتقادی به پیست بودنش ندارن یه سرسره بازی حسابی بکنیم ، هر چند هر سال این نحوه برف بازی حوادثی هم به همراه داشته ، ولی خب چه کنیم نیاز به تفریح آدمو تشویق می کنه به همین یک ذره امکان هم حتی بدون توجه به امکانات لازم توجه نشون بده ، تپل با مزه
مطلب این صفحه را به زبان دلخواه خود ترجمه کنید