هیأت زنجیرزنی :
هیأت زنجیرزنی بافق توسط مرحوم غلامحسین قاسمزاده ایجاد گردید . او زنجیرزنی را در سفر کربلا دیده بود . پس از بازگشت به بافق عدهای از عزاداران را به منزل خود دعوت کرد و به آنها تمرین داد . در آغاز با زنجیرهای طولی زنجیر میزدند و عزاداری میکردند . در نخستین سال تشکیل این هیأت در اربعین حسینی از محله لرد به خانه مرحوم شریفی، جنب حسینیه «حوض بازو» رفتند و در آنجا به عزاداری پرداختند . کم کم زنجیرهای افشان، جایگزین زنجیرهای طولی شد .
هیأت اجغه زنی :
امام حسین (ع) در جنگ با سپاه دشمن در آغاز برای اینکه حجت را بر لشکریان عمر سعد تمام کرده باشد ، خود را معرفی نمود از نسب پدری و مادر خود گفت و به بیان اهداف قیام و دلیل بیعت نکردن با یزید پرداخت . در این بین ولولهای در سپاه شام به وجود آمد. عمر سعد دید اگر چارهای نیندیشد سپاه شام علیه او شورش می کند به همین دلیل به اطرافیانش دستور داد هر کدام دو قطعه سنگ بردارند و برهم بزنند تا سر و صدا ایجاد شود و صدای امام به سپاهیان نرسد .
اجغه زنی مردم بافق ریشه در این ماجرا دارد . در گذشته دستههای اجغه زن روز عاشورا حرکت میکردند ولی امروزه این سنت در اربعین حسینی و دهه پایانی ماه صفر و در حسینیه خواجه های بافق انجام می گیرد . اجغه دو قطعه چوب تراشیده است به اندازه کف دست و گِرد . در قدیم کولیها این چوب را به خوبی میتراشیدند . این دو قطعه چوب دارای دو فرو رفتگی است که برای در دست گرفتن ایجاد شده و در مراسم عزاداری به هم زده میشود و صدایی شبیه به هم خوردن سنگ ایجاد میکند . به هم زدن چوبها (اجغه) به شیوه خاصی انجام میشود . قدیمیترها در حالتی مانند بالا و پایین پریدن آنها را به هم میزنند ، در حالی که یکبار دست راست را از بالا به پایین میآورند و دست چپ ثابت میماند و دفعه بعد عکس این حالت را انجام می دادند . این شیوه برای تماشاگران مراسم، حزن و اندوه به دنبال ندارد و در واقع آنها تماشاگر هستند تا عزادار. از اجغه زنان مشهور بافق مرحوم اصغر عابد ، مرحوم حاج خلیل کارگران ، مرحوم سید احمد سلیمانی ، سید محمد بافقی زاده و…. بودند . امروزه این کار توسط حبیب مرشد زاده انجام می گیرد .
عزاداران این اشعار را می خوانند :
«ای مهر به پیش مه روی تو ستاره
زخم تن مجروح تو افزون ز شماره
وای زون ز شماره
ای قافله سالار ز جا خیز که بردند
از کوی تو ما را به دف و چنگ و نقاره
وای چنگ و نقاره
برخیز که بردند زسر معجر زینب
او با سر عریان و گروهی به نظاره
وای گروهی به نظاره »
جوش دوره :
جوش دوره نیز سبکی دیگر از عزاداری مردم بافق بوده و هست . در گذشته عزاداران به دو دسته تقسیم میشدند و به ترتیب قد کنار هم قرار میگرفتند . نوحه خوان با اشعاری مانند: «یا مظلوم حسینم یا محروم حسینم، یا عطشان حسینم، یا عریان حسینم» . یک بار همراه یک گروه و بار دیگر همراه دسته دیگر حرکت می کردند و به دور علم که وسط حسینیه قرار داشت می چرخیدند . دستههای جوش زنی بعد از خواندن اشعار توسط نوحه سرا آن را تکرار میکردند و در هنگام چرخیدن به دور علم در حالی که با دست چپ لباس یکدیگر را گرفته بودند با دست راست به سینه میزدند و پاها را جلو و به عقب میبردند . آنها پای راست خود را از جا بلند کرده و محکم به زمین میکوبیدند و مراسم را اجرا می نمودند .
نمونهای از اشعار :
«این علم از کیست که بیصاحب است
این علم از ماه بنی هاشم است
آفتاب گرم کربلا
تابیده بر امام ما
امروز حسین جان میدهد
جان را به جانان میدهد
عباس و اصغر میدهد
هم عون و جعفر میدهد»
امروزه جوش زنی که با هدایت حاج سید علی طباطبائی انجام می گیرد ، به نحوه ای دیگر نیز صورت می پذیرد . تابوت بزرگی را به یاد امام حسین سیاه پوش می کنند عزاداران آن را بلند کرده و در پایان عزاداری ظهر عاشورا به حرکت در می آورند . مردم به دنبال محافه حرکت می کنند جوش می زنند و بر سر و سینه می کوبند . بیشتر جوانان این هیأت با پای برهنه هستند و بر سر و لباس خود خاک و گل می مالند .
گویند فلسفه جوش زدن به این دلیل است : طایفه بنیاسد برای دفن پیکر شهدا با پای برهنه وارد صحرای سوزان کربلا شد چون ریگها بر اثر تابش آفتاب داغ شده بود آنها تحمل راه رفتن نداشتند . به همین دلیل پشت سر هم یک پا را از زمین بلند کرده و پای دیگر را روی ریگهای داغ می گذاشتند و به این شیوه راه میرفتند و نوحه می خواندند .
ادامه دارد….
مطلب این صفحه را به زبان دلخواه خود ترجمه کنید