زمان : 30 Aban 1392 - 11:56
شناسه : 79966
بازدید : 3203
طنز: حکایت موتورسواری زیر باران... از احوالات امروز شهر ما طنز: حکایت موتورسواری زیر باران...

یزدفردا؛ آورده اند در یک روز بارانی مریدی سوار بر موتور سیکلت با خشتکی خیس و آب چکان و قامتی همچون موشی آب کشیده نزد شیخ برفتی و از شیخ بپرسید که یا شیخ باریدن باران رحمت است یا زحمت؟ شیخ بفرمود: از برای من که سوار بر ماشینم رحمت و برای تو که بر موتور سیکلت همی سواری زحمت! مریدان چو این سخن از شیخ بشنیدند برای همدردی با مرید موتورسوار نعره ای چون صدای رعد سردادند و خشتکها در آب نهاده و بر سر کشیدند و با موتورسیکلت راهی بیابان شدند تا از داروغه های موتورگیر هم خلاصی یابند.

این سخن ها را حاکم نشنود، چون در قوانین موتور گیری  "موتورسوار خیس را بگیرند" اضافه همی خواهد کرد و داروغه های موتورگیر نیز من بعد به جز سَر؛ به خِشتک موتور سواران نیز گیر خواهند داد.

حال این گفتار بالا را طنز یا هذیان های موتور سوار خیس شده بدانید! با خواننده ایست که هزاران سال بعد این گفتار را خواهد خواند...

این صفحه را به زبان دلخواه خود ترجمه کنید

 


جهان را باید دید (نقشه بالا کمکی برای بهتر دیدن)

<p><param "value="always"" />
فردایی ها