زمان : 26 Aban 1392 - 10:08
شناسه : 79802
بازدید : 8085
آش گندم (آش امام حسینی دریزد) آش گندم (آش امام حسینی دریزد) محمد رضا قانع عزآبادی

 یکی ازانواع نذوراتی که از گذشته دور تاکنون مورد توجه مردم این دیار قرارگرفته "آش گندم " است که آن را  "آش امام حسین " نیز می نامند . این آش یکی از کاملترین غذاهایی است که نیاکان ما آن را برگزیده اند .شایددسترسی به مواد اولیه و تعامل جمعی درپخت را بتوان ازدلایل این انتخاب دانست  .

دراین مقوله برآنیم مراسم و نحوه پخت این آش را در گذشته ای نه چندان دور مرور کنیم البته بیشتر این آداب و رسوم هم اکنون نیز جاری و ساری است و مردم دیار دارالعباده سعی دارند با حفظ این آداب و رسوم به پخت این آش بپردازند

قطعا آش گندم یک آش صدرصد ایرانی است که پخت آن دریزد ویژگیهای خاص خود را دارد یکی ازدوستانی که دوران نوجوانی خود را درهند گذرانده می گفت من آش امام حسینی را دربمبئی هند تناول کرده ام البته این آش توسط ایرانیان مقیم بمبئی پخت شده بود

هرچند ماه محرم و صفر پخت این آش بیشتر مورد توجه قرارمی گیرد ولی پخت آش گندم  منحصر به زمان یا فصل خاصی نیست و درتمام ایام سال با توجه به مناسبت های مختلف مذهبی پخت می شود و از آن به عنوان غذای اصلی درعزاداری ها ، مجالس روضه خوانی و اجتماعات بزرگ استفاده می گردد.

گاهی یک نفر برای پخت آش بانی می شد و بعضی ایام پخت آش با مشارکت مالی همگان رقم می خورد مردم محل درهنگام شیوع بیماری و برای شفای بیماران ، ایمنی ازشر دشمن ،‌ دفع آفات ، واقع نشدن سرمای بی موقع و سرمازدگی درختان و محصولات و سایر خواسته های جمعی خود به صورت دسته جمعی پخت آش را عهده دارمی شدند و به عبارتی یک نذر جمعی را ادا می کردند

تعداد دیگ ها درگذشته بستگی به آمار محل و بزرگی وکوچکی دیگ ها داشت . قطعا محلاتی که جمعیت بیشتری داشتند شمار دیگ های آش آنان نیز درهرنوبت بیشتر بود .

برای ارزش غذائی آش گندم نیز ذکر این نکته خالی ازلطف نیست که دوستی می گفت :آش گندم به مثابه آبگوشتی است که نان را درآن تریت کرده باشند چرا که درپخت این آش ، ابتداگوشت برّه و حبوبات که همان آبگوشت است را می پزند و بعد گندم  نیمکوب شده که درحکم نان است را به آن اضافه می کنند و پس از پخته شدن به راحتی سرو می شود .

پخت این آش درنقاط مختلف استان با آداب و رسوم خاصی همراه بود ولی همراهی و همکاری عمومی نمود مشترک آن درتمام نقاط استان است

از چند روز قبل اجاق آش در مسیر اصلی محله یا درکنار مسجد و حسینیه برپا می شد تا مردم درجریان آش پزی قراربگیرند.هیزم ، اصلی ترین ماده سوختنی برای پخت آش توسط اهالی تامین می شد و هرکسی برای کسب ثواب خرده هیزمی را به محل آشپزی می آورد .

زنان برای پاک کردن حبوبات به مشارکت می نشستند و نخود و لوبیا و عدس وگندم را قبل از پخت آب می کردند تا راحتر پخت شود و مردان دیگ ها را یکی پس از دیگری براجاق ها سوار می کردند  و آبگیری دیگ ها آغاز می شد. درقدیم که شبکه آب شهری وجود نداشت جوانان به کمک سقاها ، آب را از آب انبارها بردوش           می کشیدند و دیگ های مسی را یکی ، یکی از آب پر می ساختند.

کار پخت عملا از بعد ازظهر آغاز می شد همیشه عده ای که حاجت داشتند و بیشتر از میان جماعت نسوان بودند خود را برای روشن کردن آتش داوطلب می کردند و مترصد آن بودند که آشپز فرمان روشن کردن زیر دیگ ها را صادرکند

وقتی آب جوش می آمد نخود و لوبیا وگوشت و پیاز را درون دیگ ها می ریختند تا پخته شود با گذشتن پاسی از شب گندم های نیمکوب را که درآب خیس شده بود به آن اضافه می کردند وآن زمان وقت هم زدن آش فرا     می رسید که به آن "کمچه زدن" می گویند  

مشارکت های گروههای مختلف مردم دراین مرحله دیدنی و پرشور بود .ذکرصلوات ، چاووشی خوانی و عزاداری برسر دیگ آش مرسوم بود و صد البته کودکان و نوجوانان دیروز خاطرات بیاد ماندنی از شب های آشپزی محل دارند که به نوبه خود شنیدنی است .

وقتی گندم پخته می شد ،‌عدس را درآخرین نوبت به آن اضافه می کردند و رفته رفته آتش زیر دیگ ها راکم     می کردند ودیگ ها را دم می گذاشتند که درمحله ما آن را "بوچون کردن " می گفتند .آش تا صبح درهمین حالت دم می کشید و جا می افتاد

میزان مواد هردیگ بسته به بزرگی وکوچکی آن  درنظر گرفته می شود درمحل ما ازانواع حبوبات برای هردیگ یک تا یک من و نیم برمی داشتند و سه تا چهار من گندم نیمکوب را مهیا می ساختند و گوشت هردیک را حداقل 2من درنظر می گرفتند ( من =6 کیلو )

توزیع آش نیز درمحلات یزد زمان های مختلفی داشت بعضی محلات قبل ازنمازصبح ، بعضی جاها بعد ازنماز صبح ، درفلان روستا همزمان با طلوع آفتاب کار توزیع آغاز می شد درقدیم آشپز ها اغلب به خانواده های محله آشنائی داشتند وآش را با توجه به تعداد آمارجمعیت هرخانواده تقسیم می کردند و به قول خودشان خانه شماری             می کردند که چه خانواده هائی برای گرفتن آش مراجعه کرده اند و چه کسانی نیامده اند و مواظب بودند کسی از قلم نیفتد

خوردن آش به ویژه درصبح های زمستان نیز به نوبه خود خاطره انگیزبود آش داغ را در حالی که بخار از آن متصاعد  می شد درسینی های گرد و بزرگی می ریختند و همه اعضای خانواده دورتادور آن حلقه می زدند و پدر خانواده با یاد حسین ونام حسین دعا می خواند و حاجت می طلبید و تناول آش آغاز می گشت .

درایام عزای سید وسالار شهیدان یاد پدرومادرهای دیروز را گرامی می داریم و برای شادی روحشان حمد وسوره همراه با صلواتی را نثار می کنیم 

خبر فوق را به زبان مورد نظر ترجمه کنید