در پی انتشار یادداشت ""«قدر نمک"به قلم ابوالقاسم شعشعی در یزدفردا و روزتامه آفتاب یزد واکنش های مختلفی صورت گرفت، افرادو گروههای مختلفی به مطالب این یادداشت واکنش نشان دادند و در تازه ترین واکنش " شهاب الدین "یکی از مخاطبان فردایی طی یادداشتی با عنوان "قدری سلیقه" مطلب قدرنمک را نقد نموده که در ادامه عینا منتشر می شود :
قدری سلیقه:
نقل شده که در فراخوان مسابقه شعر، رندی که از شعر هیچ بهره ای نبرده بود قطعه شعری از حافظ را عیناً و با نام خودش برای مسئولین برگزارکننده مسابقه ارسال نمود. دست اندرکاران مسابقه پس از بررسی، پاسخ بسیار روشنی را به این مضمون برای ارسال کننده اعلام نمودند« شما که بحمدالله درسرودن شعر اینقدر تبحر دارید و شعر شما حاکی از قدمت و اصالت ادبیاتی شما می باشد چه لزومی دارد که شعر حافظ را با نام خود به مسابقه بفرستید شما خودتان شعر می سرودید.»
در روزگار کنونی دلسوزانی پیدا می شوند که قصدشان بیان حقایق بوده و چه بسا دورانی را در نگارش و امور فرهنگی تجربه نمودند اما با ذکر خط مشی دیگران، خواسته های خود را بعضاً با قلمی تخریب گونه ارائه می نمایند که در جامعه رو به رشد امروزی برای چنین روندی امتیازی حاصل نشده بلکه اذهان عمومی را نسبت به خود بی اعتماد می کنند. مقاله « قدر نمک» که در روزنامه آفتاب یزد مورخ 12/8/92 و یزدفردا منتشر گردیده بود دارای نکاتی بود که به آن می پردازیم:
1- نویسنده مقاله که داعیه روزنامه نگاری را نیز در سابقه عملکرد خود دارد از یک طرف نکات بدیهی مدیریت کلان در نظام ارزشی جمهوری اسلامی، انتظارات از مجریان و تصمیم گیرندگان را که سرآمد در قوه مجریه و ریاست محترم جمهوری است معتقد بوده و از طرفی تصمیم نهایی دولت مبنی بر انتخاب مسئول یک استان را به زیر سوال می برد در حالیکه با استناد به فرمایشات مقام معظم رهبری بعد از تشکیل دولت وظیفه آحاد ملت کمک و حمایت در پیشبرد امور است از یک سو به تدبیر و امید که ویژگی و شاخصه اصلی دولت یازدهم است اذعان داریم و از سویی تعامل و گفتگو و نتیجه گیری ریاست محترم قوه مجریه را زیر سوال می بریم.
2- نکته ای که بیش از هرچیزی مخاطبین و خوانندگان دور اندیش را به تأمل وا می دارد و در پی این تأمل نگاهشان به نویسنده محترم و مدعی امور فرهنگی متمرکز می نماید سپر نابجا و ناصوابی است که در نگارش نقدگونه مورد نظر،خود را در پس آن مخفی می دارد غافل اینکه تناقض بین خواسته و نتیجه و بکاربردن لفظ و یا کلمه ای دور از اخلاق و ادب راهگشای مشکل نبوده بلکه گره های تنفس و عرض اندام مدعیان غیر واقعی حمایت از دولت تدبیر و امید را تنگتر خواهد نمود.
3- شکی نیست که افتخار این استان بهره مندی از وجود چهره های ولایتمدار و متعبد و علماء بزرگی چون شهید صدوقی و مرحوم آیت الله خاتمی است که نویسنده مقاله به آن اشاره نموده و موجب خرسندی است اما سوال اصلی اینجاست چرا عدم اجرای کامل خواستهای فردی یا احتمالا حزبی دوستان خود را نفی تدبیر دانسته و در مقابل سوز دل خود را به حقیقت تشبیه و قدردانی از سلیقه دولت محترم و تصمیم اتخاذ شده را با نوعی بی سلیقگی و بیان بعضی کلمات زیر سوال می بریم؟
معتقد هستید و هستیم که در مقطع کنونی حمایت از نظام مقدس جمهوری اسلامی و پشتیبانی از دولت ؛ نیازمند یک عزم جدی و انسجام بوده و برای تحقق آن ایجاد شائبه و نگارش مطالب بعضاً دور از تدبیر نه تنها خواسته هایمان را عملی بلکه درصورت لزوم حق قانونی برای افکار عمومی و مسئولین محترم در رسیدگی به آن محفوظ خواهد بود.
والسلام