قلیان تنها یک مصداق از پدیدهای است که آن را محدودیتهای غیرضروری میدانم و در جامعه ما بسیار است و تجربه چندین ساله همه ما نشان میدهد که تا چه اندازه به زیان منافع ملی کشور است.
هم چنان که پیش بینی میکردم، سخنانم در برنامه پایش شبکه اول سیما بازتاب گستردهای یافت و مخالفان و موافقان دربارهاش به بحث پرداختند. مثل هر موضوع دیگری، گروهی هم، این موضوع را بهانهای کردند تا دعواهای سیاسی را زنده کنند و نسبتهای ناروا بدهند، اما بیشتر، هم مخالفان و هم موافقان، کمک کردند تا زوایای تازهای بر این بحث گشوده شود و امیدوارم این بحث در قالبی کلیتر و درباره محدودیتهای غیرضرور ادامه پیدا کند و کارشناسان و متخصصان آسیبهای اجتماعی، روانی و حتی اقتصادی این محدودیتها را بررسی و ارزیابی کنند.
قلیان تنها یک مصداق از پدیدهای است که آن را محدودیتهای غیرضروری میدانم و در جامعه ما بسیار است و تجربه چندین ساله همه ما نشان میدهد که تا چه اندازه به زیان منافع ملی کشور است. طبیعی است که همه ما دوست داشته باشیم، جامعه ما، جامعهای عاری از هر نوع عمل ناپسند و غیراخلاقی باشد، اما آیا با منع و محدودیت موفق خواهیم شد؟ تجربه ما و کشورهای دیگر نشان داده است که منع و محدودیت کارایی چندانی ندارند و جز در مواقع ضروری کاربرد آن زیانهایی به بار میآورد که به نقض غرض اصلی منجر میشود.
از این گذشته مخالفت با یک محدودیت غیرضروری و غیرقانونی، لزوما به معنی طرفداری گسترشِ آن نیست. مثلا اگر کسی، مخالف برخورد با سیگاریها باشد، طرفدار گسترش سیگار نیست، من هم طرفدار گسترش قلیان کشیدن نیستم، بلکه ممنوعیت آن را محدودیت غیرضرور میدانم که عوارض نامناسبی دارد.
پر واضح است که هر عمل مجرمانهای ناپسند است، اما هر عمل ناپسندی جرم نیست. بسیاری از رفتارها در خانه و خیابان ناپسند و گاهی حتی از نظر اخلاقی نیز مردود است، اما جرم نیست و برای از بین بردن آن به ممنوعیت و محدودیت متوسل نمیشوند.
قلیان کشیدن هم ممکن است از نگاه ما ناپسند باشد و نباید آن را ترویج و گسترش داد، اما نمیتوان آن را در ردیف جرایم تعریف کرد و با مردمی که قلیان میکشند یا با مراکزی که قلیان ارائه میکنند، چنان برخورد کرد که گویی مجرم هستند. هر قاعدهای که گذاشته میشود و محدودیتی ایجاد میکند، باید پشتوانهای حقوقی یا اخلاقی داشته باشد. آنچه اتفاق افتاده است، از جنس محدودیتهای غیرضروری و بدون پشتوانه قانونی و شرعی و حتی عرفی است. در عین حال اعمال آن بدون انجام کار فرهنگی و روشنگری زیانهای روانی، اجتماعی و حتی اقتصادی فراوانی در پی خواهد داشت.
انتخاب بین بد و بدتر برای ما موضوع آشنایی است و درباره آن بسیار گفته شده است. ما همیشه بین انتخاب خوب و خوبتر مخیر نیستیم. گاهی ناگزیریم بین دو گزینه «بد» و «بدتر» یکی را انتخاب کنیم. ما دوست داریم که همه خوبیهای ممکن، در کشور گسترش یابد و با هیچ نکته بدی در جامعه روبرو نشویم، اما آیا چنین چیزی ممکن است؟
بحث درباره قلیان کشیدن نیز بحث بین بد و بدتر است. عدهای خیال میکنند با منع و ایجاد محدودیت برای پدیدهای مثل قلیان یا پدیدههای دیگری از این سنخ، همه چیز درست میشود. اما تجربه نشان داده است که چنین نیست. در ظاهر ممکن است بتوانیم قلیان را از اماکن عمومی تحت نظارت جمع کنیم، اما در واقع آن را به جای دیگری بردهایم، به جایی غیر قابل کنترلتر و پنهانتر که ممکن است با چیزهای دیگری هم گره بخوردکه متاسفانه گره خورده است. احتمالا متخصصانی که به آمارهای شفاف تری در زمینه اعتیاد دسترسی دارند، راحتتر بتوانند مسئله را توضیح دهند و از عمق فاجعهای که امروز به واسطه مصرف مواد مخدر و بخصوص مواد مخدر شیمیایی جامعه را تهدید میکند سخن برانند.
ممکن است با حسن نیت و برای کاهش این موضوع تلاش کنیم و تا جایی که بتوانیم محدودیت ایجاد کنیم، اما نتیجهای که میگیریم، درست برعکس باشد و خلاف میلمان آن را گسترش بدهیم. تجربههایی از این دست در کشور ما و کشورهای دیگر کم نیست.
نکته دیگری که در بین سخنانم مورد توجه منتقدان و موافقان قرار گرفت، تفاوت گذاشتن بین زن و مرد در قلیان کشیدن بود. تمام آنچه در این یاداشت نقل شد، در این مورد هم مصداق دارد. این تفاوت گذاشتن نیز از جنس محدودیتهای غیرضروری است که در آن نشانه تبعیض هم وجود دارد. چرا قلیان کشیدن را ناپسند یا جرم میدانند؟ مگر غیر از این است که توجیه اصلی، زیانی است که به استعمال کننده وارد میکند؟ مگر این زیان برای زنان و مردان متفاوت است؟ حتی اگر توجیهها و دلایل دیگری هم وجود داشته باشد، راهش تاکید کردن بر این تبعیض نیست. این تاکید نتیجه عکس میدهد و زنانی را که ممکن است هیچ علاقهای به این کار نداشته باشند را نیز به واکنش وا دارد.
ریشه بسیاری از چنین تصمیمهایی در بیاعتمادی به ساز و کارهای درونی جامعه است. اگر اجازه بدهیم جامعه خود پسند و ناپسندش را در روند زندگی اجتماعی تعریف کند و با دخالتهای غیرضروری در آن اخلال ایجاد نکنیم، بسیاری از این نگرانیها از بین خواهد رفت. چنین اخلالهایی نه تنها کاری از پیش نمیبرد که در نگاهی کلان به زیان منافع ملی و حتی به زیان سلامت روانی، اجتماعی و اخلاقی جامعه است. برای مبارزه با اشاعه و مصرف سیگار و قلیان بهتر است جامعه و بخصوص جوانان را با مضرات آنها و زیانهای ناشی از این مصرف آگاه سازیم و تفریحات سالمی را جانشین لذت( کاذب یا واقعی) دور هم نشستن و گپ زدن و قلیان کشیدن کنیم.
عدم منع و محدودیت برای قلیان لزوما به معنی استفاده از آن در همه جا نیست. چنان که امروز هم در بسیاری از مراکز تفریحی قلیان مصرف نمیشود. هنوز میتوانیم قهوه خانههایی قدیمی در تهران و بسیاری از نقاط کشور بیابیم که صاحبان آنها به دلیل همین زیانهایی که ممکن است قلیان داشته باشد، قلیان سرو نمیکنند. اگر چنین منع و محدودیتهایی وجود نداشته باشد، حق انتخاب افزایش پیدا میکند و هر کس بنا به درک و علایق خود دست به انتخاب میزند.
به نظرم تجربهای که در مراکز عمومی برخی از کشورها درباره سیگار وجود دارد، برای ما هم مفید است. همه میدانند که سیگار برای فرد استعمال کننده مضر و برای افراد حاضر در محیط بسیار مضرتر است. از سوی دیگر تعداد کسانی که در همه جای دنیا سیگار استعمال میکنند، بسیار زیاد است، اما از آنجا که تجربه نشان داده است که منع و محدودیتش عملا ناممکن است، با اختصاص فضاهایی برای سیگاریها در بسیاری از مراکز عمومی مانند فرودگاهها، رستورانها و... از زیانهای آن کاسته و مصرف آن را کنترل کردهاند.
درباره قلیان هم باید به همین ترتیب عمل کرد. رستورانها، کافهها، قهوه خانهها و مراکزی با شرایط و امکانات خاص باید وجود داشته باشند که در آن قلیان ارائه شود و مراکز عاری از قلیان نیز باید وجود داشته باشند و مردم حق دارند که کدام را انتخاب کنند. البته وظیفه دولت و دستگاهها و رسانههای فرهنگی و اجتماعی نیز بر سر جای خود باقی است که باید مردم را نسبت به آسیبها و زیانهای مختلف مصرف مواد دخانی و از جمله قلیان آگاه سازند و راههای جذابتری را برای گذران اوقات فراغت به آنها پیشنهاد کنند.