سید محمد خاتمی در جمع کثیری از شخصیت های مذهبی، سیاسی و جوانان اصلاح طلب که برای تبریک جشن هفتاد سالگی و گردآمده بودند، بر تقدم اخلاق و ادب بر سیاست تأکید کرد و گفت:سیاست جدی ترین واقعیت در زندگی جمعی است که نمی توان به آن نیاندیشید، ولی حتی نمی توان دامن اندیشه و رفتار را از تأثیر آن بازکشید. ولی آنچه دل ربا است و زندگی را معنی دار می کند اخلاق و ادب است که خداوند نیز ما را به آن فرا خوانده است و پیامبران خود را برای بخشیدن زندگی توأم با اخلاق، معنویت و عدالت فرستاده است و امروز زندگی انسان مظلوم در چنگال بی رحم سیاست که مبتنی بر دروغ و زور و سلطه است و جز به تسخیر جان و جهان آدمی در مسیر منافع خاص اصحاب قدرت نمی اندیشد گرفتار است.
و ی در بخش دیگری از سخنانش گفت:آن چه امروز بیش از همیشه رنج آور است کشتار بی امان انسان ها و بی ارزش شدن جان آن ها است.
اگر آن روز که صدای گرم گفت و گوی تمدن ها در گنبد گیتی پیچید گوش سنگین سیاست بازان آن را می شنید و اصحاب فرهنگ و دانش و دین آن را جدی تر می گرفتند و اگر هنگامی که صدای دردمندانه ائتلاف برای صلح برخاست و متأسفانه در برابر غریو دیوانه کننده ائتلاف برای جنگ منادیان خشونت و ویرانگری گم نمی شد، امروز وضع و حالی بهتر از این داشتیم.
به گزارش روابط عمومی دفنر حجت الاسلام والمسلمین سید محمد خاتمی متن کامل سخنان ابشان در این جمع در پی می آید:
با سپاس فراوان از همه شما عزیزان و بخصوص برادر عزیزم جناب آقای دعایی و عرض تبریک عید سعید قربان و آرزوی سرافرازی ملت شریف ایران و موفقیت دولت برآمده از رأی آنان برای گشودن گره ها و پیشبرد کشور در مسیر آرمان های اصیل انقلاب و برخورداری معنوی و مادی از مزایای زندگی و تأمین حقوق و نگاهداشت حرمت همه شهروندان عزیز.
هفتاد سال در تاریخ لحظه ای بیش نیست ولی برای یک انسان عمر درازی است و مهم این است که این عمر و این سرمایه بی بدیل الهی در چه مسیری صرف شده است و چه دست آوردی برای خود او و جامعه اش داشته است.
گرچه بشر در طول تاریخ شاهد هتک حرمت و پایمال شدن حقوق خود و ستم و ناامنی بوده است، ولی بی حرمتی نسبت به انسان و بی ارزش شدن جان او و ناامنی برای همه اگر بیشتر از گذشته نباشد بی پرده تر و در نتیجه برای آنان که هنوز نور وجدان در درونشان خاموش نشده است رنج آورتر است، هرچند که از سوی دیگر میل به رهایی و آزاد زیستن و درک و آگاهی بشر در شرق وغرب عالم افزون شده است.
سیاست جدی ترین واقعیت در زندگی جمعی است که نمی توان به آن نیاندیشید، ولی حتی نمی توان دامن اندیشه و رفتار را از تأثیر آن بازکشید. ولی آنچه دل ربا است و زندگی را معنی دار می کند اخلاق و ادب است که خداوند نیز ما را به آن فرا خوانده است و پیامبران خود را برای بخشیدن زندگی توأم با اخلاق، معنویت و عدالت فرستاده است و امروز زندگی انسان مظلوم در چنگال بی رحم سیاست که مبتنی بر دروغ و زور و سلطه است و جز به تسخیر جان و جهان آدمی در مسیر منافع خاص اصحاب قدرت نمی اندیشد گرفتار است.
به تعبیر قرآن کریم که جان حتی یک انسان به اندازه جان همه جهانیان ارزش دارد امروز این جان ارزشمند در معرض تعرض خشن جنگ افروزان و خشونت گران و متعصبان متوهم گرفتار آمده است.
امروز در عراق، سوریه، مصر، افغانستان، پاکستان، میانمار و بسیاری از نقاط دیگر عالم حتی در اروپا و آمریکا همه جا غوغای کشتار و ترور ویرانگر برپا است و دریغ و درد که بسیاری از آنان که باید نگاهبان فضیلت و مبلغ زیبایی و عدالت باشند نیز آتش بیار معرکه اند یا لااقل در برابر فجایعی که رخ می دهد ساکت اند و در واقع باید آنان را شریک جنایت تنگ نظران متعصبی دانست که به سادگی ابزار دست قدرتمندانی می شوند که برایشان جان انسان ها بی ارزش ترین متاع است.
در باب آنچه درنقاط بحرانی جهان – که پربحران ترین آن منطقه ای است که ما در آن به سر می بریم- می گذرد سخن از همه چیز هست جز جان انسان های بی گناه و بدن های پاره پاره شده زنان و مردان و معصومیت کودکانی که قربانی خشونت و انفجار و ترور اند.
وقتی رئیس قدرتمندترین دولت عالم می گوید خط قرمز ما در فلان نقطه و کشور به کارگیری سلاح شیمیایی است یعنی برای او جان ده ها هزار نفر که قربانی جنگ بی فرجام خشونت و افراط و ترور از یک سو و بی رحمی، دیکتاتوری و استبداد از سوی دیگر شده اند هیچ ارزشی ندارد؛ وگرنه چرا آدم کشان را مسلح می کنند و در برابر بیداد بسیاری از دولت های هم سو و غاصبان و آدم کشی آنان سکوت و حتی از آنها حمایت می کنند.
و چرا آنان که شعار حقوق بشر که ابزار تأمین منافع خاص سیاسی شده است سرلوحه اقدام خود معرفی می کنند نسبت به این همه جنایت که در سراسر جهان بخصوص خاورمیانه مظلوم رخ می دهد ساکت اند و عاملان و آمران آن را محکوم نمی کنند.
امروز تلاش برای صلح و مبارزه برای آزادی و رهایی و استقلال به جنگ های شرم آوری بدل شده است که در آن مذهب علیه مذهب و اقوام علیه اقوام هم سرنوشت خود می جنگند و آن چه در عرصه خود نمایی می کند تروریسم کوری است که پشت دین که برای احیاء فضیلت آمده است و قومیت هایی که مایه تعارف باید باشند پنهان شده است و کسانی که امروز داعیه مبارزه با آنان را دارند آفریننده یا پروراننده آنها هستند!
و دردآورتر این که بسیاری از عالمان دین و متفکران و اندیشمندان جوامع از کنار این خون ریزی ها و جنایات و به خاک و خون کشیده شدن صدها هزار انسان و نابودی نسل و حرث ساکت اند.
چه تفاوت فاحشی است میان دیدگاه و اقدام عالی ترین مرجع ها در عالم شیعه و سنی آیت الله بروجردی و علامه شلتوت در بیش از نیم قرن پیش که شاید این روزهای تلخ را پیش بینی می کردند و با شهامت و خیرخواهی ندای همسویی و همدلی میان همه طوائف اسلامی را سردادند و «خانه نزدیکی مذاهب اسلامی» را بنا نهادند با آنان که در برابر رفتارهای تحریک آمیز و حتی جنایات هم مذهبان خود بی تفاوت اند و حتی آتش کینه منجر به کشتار را در آنان تیز تر می کنند و سزاوار است که در این جا از مرجع بزرگوار آیت الله سیستانی که دردمندانه هرگونه رفتار تحریک آمیز از جمله اهانت به اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را حرام اعلام می کند و نیز از پاپ که برای کشته شدگان خشونت روزه می گیرد و به خاطر از بین رفتن و غرق شدن پناه جویان گریخته از ستم و ناامنی می گرید تشکر کنم.
آن چه امروز بیش از همیشه رنج آور است کشتار بی امان انسان ها و بی ارزش شدن جان آن ها است.
اگر آن روز که صدای گرم گفت و گوی تمدن ها در گنبد گیتی پیچید گوش سنگین سیاست بازان آن را می شنید و اصحاب فرهنگ و دانش و دین آن را جدی تر می گرفتند و اگر هنگامی که صدای دردمندانه ائتلاف برای صلح برخاست و متأسفانه در برابر غریو دیوانه کننده ائتلاف برای جنگ منادیان خشونت و ویرانگری گم نمی شد، امروز وضع و حالی بهتر از این داشتیم.
ما پیرو آیینی هستیم که انسان را به صلح، همزیستی و عدالت و حفظ کرامت انسانی فرا می خواند و هر کس جز این بیاندیشد به بیراهه می رود.
من همه بزرگان دین و فرهنگ و هنر و سیاستمدارانی را که هنوز از وجدان زنده انسانی بهره ای دارند به تلاش برای نجات انسان از خشونت و مرگ و نجات سیاست از دست های ناپاک جنگ افروزان فرا می خوانم.
سید محمود دعایی در آغاز این مراسم با قرائت متنی تولد سید محمد خاتمی را تبریک گفت:
به نام خداوند جان و خرد
مهـربان شو که مهـرگان آمد مهـرگان شـاد و مهربان آمد
شادمـان باش و مهربـانی کن شـادی و مهـر تـوأمـان آمد
مهرگان جشن شادمانیهاست شـاد از آن باغ و بوستان آمد
بار دیگر به شیـوهای دلخـواه بـاغ و گلـزار، دلستــان آمد
جشن فرخنـدة نیـاکـان است زیـن سبـب راحتِ روان آمد
گـل که پژمرد از حرارت تیر از نعیــم خــزان، جـوان آمد
اعتـدال هـوا بـه رقـص آورد ســرو را کـز طرب روان آمد
مهـر مـا را بـه مهربانی خواند کـایـن پیــامآور از جنـان آمد
نیاکان یکتاپرست ما به مناسبتهای گوناگون به ستایش و نیایش برمیخاستند که آن را «یزِشن» یا «جشن» میخواندند و یکی از آنها جشنِ شش روزة مهرگان است که از روز شانزدهم مهر آغاز میشود و در روز 21مهر به پایان میرسد؛ روزی که به باور ایرانیان، کاوة آهنگر بر ضحاک شورید و به یاری مردم، فریدون را برگزید و به فرمانروایی نشاند. همچنین جشن شکرگزاری به پاس برداشت محصولات کشاورزی نیز هست که ایرانیان آن را با شادی و شعف برپا میداشتند.
روزِ مهر و ماهِ مهر و جشن فرخمهرگان
مهـر افـزای ای نگـار مـاهچهـرِ مـهربان
مهربانی کن به جشن مهرگان و روزِ مهر
مهربانی بهْ، به روز مهـر و جشن مهرگان
این روز خجسته برای ما خوشتر و مبارکتر نیز هست؛ زیرا زادروز مردی است که مهربانی را با خردورزی درآمیخت، و شادی را با شرف، نیکوکاری را با نیکاندیشی، اخلاق را با عمل، آزادی را با آزادگی، خداپرستی را با مردمباوری، میهندوستی را با نوعپروری، نرمخویی را با عزت، دوراندیشی را با شجاعت و سیاست را با ادب.
مردی که در دینداری نیرومند است، و بر مسند قدرت فروتن، در سختیها بردبار، در راه هدایت شادمان، و از آزمندی به دور.
مردی که روح خدا او را «فرزند بافضیلت و باتقوای خود» خواند و در دامان کسی پرورش یافت که «از پرفروغترین چهرههای تقوا و خلوص و ایمان» بود؛ آن «روشنفکر متدین و مجتهد بزرگوار و از خوبان امینی که یک عمر با تحجر و واپسگرایی جنگید و یکی از طرفداران بیبدیل اسلام ناب محمدی(ص) در عصر فریب و خودپرستی بود.»
شما خاتمی عزیز،
به پیروی از اجداد طاهرینت کوشیدی چهرة رحمانی اسلام را پیراسته از تیرگیها و تزویرها، نمایان کنی. کوشیدی آبادی جهان و آزادی جان و شکوفایی ایمان را توأمان کنی. جامة دین را مایة سوداگری دنیا نکردی و مردم را نردبان صعود خویش نساختی، بلکه برای آسایش ایشان خود را به زحمت افکندی، با شادیشان شاد شدی و با غمشان گریستی.
در تاریکی، شمع افروختی و در ناامیدی، از امید گفتی. آزار دیدی و نیازردی؛ رنجور شدی و نرنجاندی؛ ستم دیدی و ستم نورزیدی. دروغ و تلخی و درشتی شنیدی، اما چنین نگفتی. از لغزش رقیبان به وجد نیامدی و بر خطایشان نخندیدی و با سیل دشنامها نرفتی و با طوفان بدگوییها از جا نجنبیدی.
بزرگداشت شما گرامیداشت فضیلتهاست که جد بزرگوارت(ص) فرمود «انّ الله لَیکرمُ ابناء السبعین: خداوند هفتادسالهها را گرامی میدارد.» و فرمود: «من عاش فی الاسلام سبعین سنه، آمنه الله من الفَزَعِ الاکبر: هرکه هفتاد سال به مسلمانی سر کند، خداوند او را از هراسِ سترگ رستاخیز در امان میدارد.»
هفتادمین سال تولدت را به دوستداران خوبیها، به مردمان هموطنتان، به مقام معظم رهبری که از روزگار دیرین به مقام و مرتبة روحانی پدربزرگوارتان واقف بودهاند و برای سعادت دنیا و آخرت شما دلسوزانه دعا میکنند، و سرانجام به خانواده ارجمندتان و به همسر فداکار و بردبار و در همه احوال یار و غمگسارتان شادباش میگوییم.
برای دل پر امید شما شادی میکنیم و همراه با خوبان دوستتان میداریم که سرسلسله خوبان فرمود: «...اذا بلغ السبعین، اَحَبَّهُ اللهَ وَ اَهلُ السَّماءِ. چون کسی به هفتاد سالگی برسد، خدا و اهل آسمانها او را دوست میدارند.»
ای دوست، شاد باش که شادی سزای توست
این گنج، مـــزدِ طـاقتِ رنـجآزمـای تـوست
صبـح امیـد و پــرتـو دیـدار و بــزمِ مهــر
ای دل، بیـا کـه این همـه اجرِ وفای توست