زمان : 17 Mehr 1392 - 17:20
شناسه : 78234
بازدید : 16248
قطعه ای از وحشی بافقی:  سرتاس مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی قطعه ای از وحشی بافقی: سرتاس

سرویس فرهنگی یزدفردا :در جهت همراهی با کنگره مولانا کمال الدینی (شمس الدین)  محمد وحشی بافقی بزرگمرد ادبیات ایران که از سرزمین آهن و فولاد شهر بافق واقع در استان یزد  به دنیا معرفی شده است

یزدفردا در جشنواره فرهنگی این بزرگمرد خطه کویر اقدام به برپایی جشنواره فرهنگی اشعار و مطالب مرتبط با وحشی بافقی نموده است و در این راستا سروده (  قطعه           ) " 

.سرتاس

   " را در ادامه می خوانید:  
سرتاس

ای که هر خلعتی که در بـر توست زیــنــت دوش آســمــان بــاشــد
جسمش از جامه تو پـوشیده ست هـر کـه در حــیـز مـکـان بــاشــد
خــلـعـت خــاصــه کـز شــرافـت آن شـرفـم بـرهـمـه جـهـان بــاشـد
گشـتـه شـاعر، بـلی شـود شـاعر هر که همدوش شـاعران بـاشـد
آنـچـه او گـفـتـه بـنـده مـی خـوانـد زانکه خود سخت بی زبان باشد
گفـتـه : ای درفشـان گوهر بـخـش که کفت رشک بحر و کان بـاشد
بــر درت اطــلــس فــلــک پــوشــد آنـکـه او خــاک آســتــان بــاشـد
خــلـعـت خــاصــه کـز شــرافـت آن دعـویـم بـر هـمـه عـیـان بــاشـد
می پـسـندی کـه جـامه چـون مـن در بــر مـردکــی چــنـان بــاشــد
کش نه کفـش و نه چـاقـشـور بـود نـه کــمـربــنـد در مـیـان بــاشــد
بــاشـد او را هـمـیـن ســرتــاسـی نه سری هم که مو بـر آن بـاشد
فـوطـه ای چـون فـتــیـلـه مـشـعـل آن سـر کـل در آن نـهـان بــاشـد
مصلحت چیست من به او چه کنم هـر چــه امـر خــدایـگـان بــاشـد

روحش شادو یادش گرامی باد