زمان : 16 Mehr 1392 - 23:17
شناسه : 78112
بازدید : 12002
غزلی از وحشی بافقی:چـه شـود گـرم نـوازی بــه عـنـایـت خـطـابــی/	نـه اگـر بـرای لـطـفـی بـه بـهـانـه عـتـابـی مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی غزلی از وحشی بافقی:چـه شـود گـرم نـوازی بــه عـنـایـت خـطـابــی/ نـه اگـر بـرای لـطـفـی بـه بـهـانـه عـتـابـی

سرویس فرهنگی یزدفردا :در جهت همراهی با کنگره مولانا کمال الدینی (شمس الدین)  محمد وحشی بافقی بزرگمرد ادبیات ایران که از سرزمین آهن و فولاد شهر بافق واقع در استان یزد  به دنیا معرفی شده است

یزدفردا در جشنواره فرهنگی این بزرگمرد خطه کویر اقدام به برپایی جشنواره فرهنگی اشعار و مطالب مرتبط با وحشی بافقی نموده است و در این راستا غزل " 

.چـه شـود گـرم نـوازی بــه عـنـایـت خـطـابــی/نـه اگـر بـرای لـطـفـی بـه بـهـانـه عـتـابـی

   " را در ادامه می خوانید:      روحش شاد

چـه شـود گـرم نـوازی بــه عـنـایـت خـطـابــی نـه اگـر بـرای لـطـفـی بـه بـهـانـه عـتـابـی
تـه پـای جـان شکاری دل من بـه خـون زند پـر چـو کبـوتـری که افـتـد بـه تـصـرف عـقابـی
چو منش رکاب بوسم چه سبک عنان سواری چو به غیر همعنان شد چو بـلا گران رکابی
همه خـرقـه صـلاحـم شـده خـارخـار و گل گل ز میی کـه داغ آن می نرود بـه هیچ بـابـی
بــگــذار درس دانــش کــه نــهــایــتــی نــدارد ز کتاب عشق وحشی بنویس یک دو بابی

و یادش گرامی باد