زمان : 16 Mehr 1392 - 22:55
شناسه : 78102
بازدید : 13064
غزلی از وحشی بافقی:قلب سـپـه ماست بـه یک حـمله شکستـه/	بـا غـمـزه بـگـو تـا نـزنـد تـیغ دو دسـتـه مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی غزلی از وحشی بافقی:قلب سـپـه ماست بـه یک حـمله شکستـه/ بـا غـمـزه بـگـو تـا نـزنـد تـیغ دو دسـتـه

سرویس فرهنگی یزدفردا :در جهت همراهی با کنگره مولانا کمال الدینی (شمس الدین)  محمد وحشی بافقی بزرگمرد ادبیات ایران که از سرزمین آهن و فولاد شهر بافق واقع در استان یزد  به دنیا معرفی شده است

یزدفردا در جشنواره فرهنگی این بزرگمرد خطه کویر اقدام به برپایی جشنواره فرهنگی اشعار و مطالب مرتبط با وحشی بافقی نموده است و در این راستا غزل " 

.قلب سـپـه ماست بـه یک حـمله شکستـه/بـا غـمـزه بـگـو تـا نـزنـد تـیغ دو دسـتـه

   " را در ادامه می خوانید:      روحش شاد

قلب سـپـه ماست بـه یک حـمله شکستـه بـا غـمـزه بـگـو تـا نـزنـد تـیغ دو دسـتـه
پیکان ز جگر جسته و زخمی شده جان هم وین طرفه که تـیرت ز کمانخانه نجستـه
امـیـد مـن از طـایـر وصــل تــو بــریـده ســت نتـوان پـر او بـست بـه این تـار گسسته
از دور مــن و دســـت و دعــایــی اگــرم تـــو بــر خـوان ثــنـائی در دریـوزه نـبــسـتــه
نگـذاشـت کـسـادی کـه غـبـاری بـنـشـانیم زین جنس محبت که بر او گرد نشسته
هـرگــز نــرهـد آنـکــه تــواش بــنــد نـهـادی میرد بـه قفس مرغ پـر و بـال شکسـتـه
وحــشــی نــتــوان خــرمــن امــیـد نــهــادن زین تـخم تـمنا که تـو کشتی و نرستـه

و یادش گرامی باد