زمان : 16 Mehr 1392 - 22:37
شناسه : 78090
بازدید : 12223
غزلی از وحشی بافقی:آتــشـی خـواهـم دل افـسـرده را بــریـان در او/	در کـمـین خـرمـن جـان شـعـلـه ها پـنهان در او مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی غزلی از وحشی بافقی:آتــشـی خـواهـم دل افـسـرده را بــریـان در او/ در کـمـین خـرمـن جـان شـعـلـه ها پـنهان در او

سرویس فرهنگی یزدفردا :در جهت همراهی با کنگره مولانا کمال الدینی (شمس الدین)  محمد وحشی بافقی بزرگمرد ادبیات ایران که از سرزمین آهن و فولاد شهر بافق واقع در استان یزد  به دنیا معرفی شده است

یزدفردا در جشنواره فرهنگی این بزرگمرد خطه کویر اقدام به برپایی جشنواره فرهنگی اشعار و مطالب مرتبط با وحشی بافقی نموده است و در این راستا غزل " 

.آتــشـی خـواهـم دل افـسـرده را بــریـان در او/در کـمـین خـرمـن جـان شـعـلـه ها پـنهان در او

   " را در ادامه می خوانید:      روحش شاد

آتــشـی خـواهـم دل افـسـرده را بــریـان در او در کـمـین خـرمـن جـان شـعـلـه ها پـنهان در او
شعله ای می بـایدم سوزان که ننشیند ز تاب گـر بــجـوش آیـد ز خـون گـرم سـد تــوفـان در او
خـانه دل را بـه دست شحـنه ای خواهم کلید چـنـد بـر بــالـای هـم اسـبـاب سـد زنـدان در او
آرزو دارم طـلـسـمی رخـنه او بـسـتـه عـشـق عـقـل سـرگردان در آن بـیرون و من حـیران در او
سود دریای محـبـت بـس همین کز موجـه اش بـشـکند کشـتـی و سـرگردان بـماند جـان در او
شهسواری بر سرم تاز ای عنان جنبان حسن وانگـهم چـشـمی بـده سـد عـرصـه جـولان دراو
چشم وحشی عرصه ای بـاید که در جولان ناز شوخی ار خواهد تواند ساخت سد میدان در او

و یادش گرامی باد