زمان : 16 Mehr 1392 - 22:24
شناسه : 78080
بازدید : 9988
غزلی از وحشی بافقی:آمــده نـو بــه شــحــنـگــی در دلــم آرزوی تــو/	مـنـصـب پـاسـبـانـیم داده بـه گـرد کـوی تـو مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی غزلی از وحشی بافقی:آمــده نـو بــه شــحــنـگــی در دلــم آرزوی تــو/ مـنـصـب پـاسـبـانـیم داده بـه گـرد کـوی تـو

سرویس فرهنگی یزدفردا :در جهت همراهی با کنگره مولانا کمال الدینی (شمس الدین)  محمد وحشی بافقی بزرگمرد ادبیات ایران که از سرزمین آهن و فولاد شهر بافق واقع در استان یزد  به دنیا معرفی شده است

یزدفردا در جشنواره فرهنگی این بزرگمرد خطه کویر اقدام به برپایی جشنواره فرهنگی اشعار و مطالب مرتبط با وحشی بافقی نموده است و در این راستا غزل " 

.آمــده نـو بــه شــحــنـگــی در دلــم آرزوی تــو/مـنـصـب پـاسـبـانـیم داده بـه گـرد کـوی تـو

   " را در ادامه می خوانید:      روحش شاد

آمــده نـو بــه شــحــنـگــی در دلــم آرزوی تــو مـنـصـب پـاسـبـانـیم داده بـه گـرد کـوی تـو
چیست اشاره چون زیم حکم چه می کند بگو در بـد و نیک عشق من رد و قبـول خوی تـو
پـای فرشـتـه چـون مگس بـرده فرو در انگبـین خنده که شهد ریخـتـه در ره گفت وگوی تـو
زان خـم زلـف مـی کـشـد مـنـت بـنـد جـادوان گردن جان من که شد طوق پرست موی تو
مـی گـذری و داشـتــه دســت نـیـاز پــیـش رو چـشـم گدا نگـاه من فـاتـحـه خـوان روی تـو
صاف سـر خـم تـرا نیسـت قرابـه کش بـسـی راضـیـم ار بـه مـن رسـد درد تـه سـبـوی تـو
وحـشی اگر نه رشک زد دست نگار خویشتـن گـریه کـه مـی کـنـد گـره در گـذر گـلـوی تـو

و یادش گرامی باد