زمان : 16 Mehr 1392 - 21:18
شناسه : 78076
بازدید : 12631
غزلی از وحشی بافقی:تـو پـاک دامـن نـوگـلـی مـن بــلـبـل نـالـان تـو/	پـاک از همه آلایشـی عـشـق من و دامان تـو مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی غزلی از وحشی بافقی:تـو پـاک دامـن نـوگـلـی مـن بــلـبـل نـالـان تـو/ پـاک از همه آلایشـی عـشـق من و دامان تـو

سرویس فرهنگی یزدفردا :در جهت همراهی با کنگره مولانا کمال الدینی (شمس الدین)  محمد وحشی بافقی بزرگمرد ادبیات ایران که از سرزمین آهن و فولاد شهر بافق واقع در استان یزد  به دنیا معرفی شده است

یزدفردا در جشنواره فرهنگی این بزرگمرد خطه کویر اقدام به برپایی جشنواره فرهنگی اشعار و مطالب مرتبط با وحشی بافقی نموده است و در این راستا غزل " 

.تـو پـاک دامـن نـوگـلـی مـن بــلـبـل نـالـان تـو/پـاک از همه آلایشـی عـشـق من و دامان تـو

   " را در ادامه می خوانید:      روحش شاد

تـو پـاک دامـن نـوگـلـی مـن بــلـبـل نـالـان تـو پـاک از همه آلایشـی عـشـق من و دامان تـو
زینسان متاز ای سنگدل ترسم بلغزد توسنت کز خون ناحق کشتـگان گل شد سر میدان تو
از جـا بـجـنبـد لشـکری کز فتـنه عالم پـرشود گـر غـمـزه را فـرمـان دهد جـنبـیدن مژگـان تـو
تـو خوش بـیا جولان کنان گو جان ما بـر بـاد رو ای خـاک جـان عـالـمی در عـرصـه جـولـان تـو
سهلست قتـل عالمی بـنشین تو و نظاره کن کـز عـهـد مـی آیـد بـرون یک دیدن پـنـهـان تـو
بـردل اگر خـنجـر خورد بـر دیده گر نشتـر خـلد آگه نگردم بـسکه شد چـشم و دلم حیران تـو
وحشی چه پرهیزی بـرو خود را بـزن بـر تیغ او آخر تو را چون می کشد این درد بی درمان تو

و یادش گرامی باد