زمان : 16 Mehr 1392 - 20:49
شناسه : 78063
بازدید : 12756
غزلی از وحشی بافقی:چـه کـم می گـردد از حـشـمت بـلاگردان نازم کـن/	نـگــاهـی چــنــد نــاز آلــوده در کــار نـیـازم کــن مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی غزلی از وحشی بافقی:چـه کـم می گـردد از حـشـمت بـلاگردان نازم کـن/ نـگــاهـی چــنــد نــاز آلــوده در کــار نـیـازم کــن

سرویس فرهنگی یزدفردا :در جهت همراهی با کنگره مولانا کمال الدینی (شمس الدین)  محمد وحشی بافقی بزرگمرد ادبیات ایران که از سرزمین آهن و فولاد شهر بافق واقع در استان یزد  به دنیا معرفی شده است

یزدفردا در جشنواره فرهنگی این بزرگمرد خطه کویر اقدام به برپایی جشنواره فرهنگی اشعار و مطالب مرتبط با وحشی بافقی نموده است و در این راستا غزل " 

.چـه کـم می گـردد از حـشـمت بـلاگردان نازم کـن/نـگــاهـی چــنــد نــاز آلــوده در کــار نـیـازم کــن

   " را در ادامه می خوانید:      روحش شاد

چـه کـم می گـردد از حـشـمت بـلاگردان نازم کـن نـگــاهـی چــنــد نــاز آلــوده در کــار نـیـازم کــن
درخــت مــیـوه ای داری صــلــای مـیـوه ای مـیـزن ولـی انـدیشـه از گـسـتـاخـی دسـت درازم کـن
بـه دیـوانـش مـرا کـاری فـتـاد ای لـطـف پـنـهـانـی یکی زان شیوه های پیش خدمت کار سازم کن
بــرون آور ز جـیـبــت آن عـنـایـتــهـا کـه مـی دانـی کـلـیـدی وز در زنـدان غــم ایـن قـفــل بــازم کـن
بـه هیچـم می تـوان کردن تـسلی گر دلت خواهد نمی گویم که خـاص از شـیوه های دلنوازم کـن
حـجـابـسـت اینکه خـالی می کند پـهلوی ما از تـو بـه یک جـانب فکن این شرم، و رفع احتـرازم کن
ز من برخاست تکلیف از جنون عشق بت وحشی بــبــر دیـوانـگـی از طـبـع و تـکـلـیـف نـمـازم کـن




و یادش گرامی باد