زمان : 16 Mehr 1392 - 20:47
شناسه : 78061
بازدید : 12791
غزلی از وحشی بافقی:شـد صـرف عـمـرم در وفـا بـیداد جـانـان هـمـچـنـان/	جـان بـاختـم در دوستـی او دشمن جـان همچـنان مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی غزلی از وحشی بافقی:شـد صـرف عـمـرم در وفـا بـیداد جـانـان هـمـچـنـان/ جـان بـاختـم در دوستـی او دشمن جـان همچـنان

سرویس فرهنگی یزدفردا :در جهت همراهی با کنگره مولانا کمال الدینی (شمس الدین)  محمد وحشی بافقی بزرگمرد ادبیات ایران که از سرزمین آهن و فولاد شهر بافق واقع در استان یزد  به دنیا معرفی شده است

یزدفردا در جشنواره فرهنگی این بزرگمرد خطه کویر اقدام به برپایی جشنواره فرهنگی اشعار و مطالب مرتبط با وحشی بافقی نموده است و در این راستا غزل " 

.شـد صـرف عـمـرم در وفـا بـیداد جـانـان هـمـچـنـان/جـان بـاختـم در دوستـی او دشمن جـان همچـنان

   " را در ادامه می خوانید:      روحش شاد

شـد صـرف عـمـرم در وفـا بـیداد جـانـان هـمـچـنـان جـان بـاختـم در دوستـی او دشمن جـان همچـنان
هر کـس کـه آمد غـیر ما در بـزم وصـلـش یافـت جـا مـا بـر سـر راه فـنـا بــا خـاک یـکـسـان هـمـچـنـان
عـمـریسـت کـز پـیش نـظـر بـگـذشـت آن بـیـدادگـر مـا بــر سـر آن رهـگـذر افـتـاده حـیـران هـمـچـنـان
حـالـم مـپـرس ای همـنـشـین بـی طـره آن نـازنـین آشفته بـودم پـیش ازین هستـم پـریشان همچنان
وحشی بسی شب تا سحر بودم پریشان، دیده تر باقی ست آن سوز جگر وان چشم گریان همچنان




و یادش گرامی باد