زمان : 16 Mehr 1392 - 20:37
شناسه : 78052
بازدید : 12598
غزلی از وحشی بافقی:بـه اسـتـغـنات میرم سـرو اسـتـغـنا بـلـند مـن	/که خـوش راضیسـت از تـو جـان اسـتـغنا پـسند من مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی غزلی از وحشی بافقی:بـه اسـتـغـنات میرم سـرو اسـتـغـنا بـلـند مـن /که خـوش راضیسـت از تـو جـان اسـتـغنا پـسند من

سرویس فرهنگی یزدفردا :در جهت همراهی با کنگره مولانا کمال الدینی (شمس الدین)  محمد وحشی بافقی بزرگمرد ادبیات ایران که از سرزمین آهن و فولاد شهر بافق واقع در استان یزد  به دنیا معرفی شده است

یزدفردا در جشنواره فرهنگی این بزرگمرد خطه کویر اقدام به برپایی جشنواره فرهنگی اشعار و مطالب مرتبط با وحشی بافقی نموده است و در این راستا غزل " 

.بـه اسـتـغـنات میرم سـرو اسـتـغـنا بـلـند مـن/که خـوش راضیسـت از تـو جـان اسـتـغنا پـسند من

   " را در ادامه می خوانید:      روحش شاد

بـه اسـتـغـنات میرم سـرو اسـتـغـنا بـلـند مـن که خـوش راضیسـت از تـو جـان اسـتـغنا پـسند من
سرت گردم بـه رقص آور دلم را گرم سویم بین کـه نیک اسـت از بـرای چـشـم بـد دود سـپـند مـن
من این تـار نگـه را حـلقـه حـلقـه می کـنم اما شـکـاری را کـه مـن دیدم زیاد اسـت از کـمـنـد مـن
حلاوت بـخشیی گاهی بـه شکر خنده میفرما بــه زهـر چــشـم خــود مـگـذار کـار زهـر خــنـد مـن
شـکـاری نـیـسـتـم کـارایـش فـتـراک را شـایم به صید من چه سعی است اینکه دارد صید بند من
مرا بایست کشتن تا نه من رسوا شوم نی او نصـیحـت نـشـنو مـن گـوش اگـر مـی کـرد پـنـد مـن
ز وحـشی بـر در او بـدتـرم بـلک از سـگ کویم ازیـن بــدتــر شـوم ایـنـسـت اگـر بــخــت نـژنـد مـن




و یادش گرامی باد