سرویس فرهنگی یزدفردا :در جهت همراهی با کنگره مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی بزرگمرد ادبیات ایران که از سرزمین آهن و فولاد شهر بافق واقع در استان یزد به دنیا معرفی شده است
یزدفردا در جشنواره فرهنگی این بزرگمرد خطه کویر اقدام به برپایی جشنواره فرهنگی اشعار و مطالب مرتبط با وحشی بافقی نموده است و در این راستا غزل "
" را در ادامه می خوانید: روحش شاد
بـه اسـتـغـنات میرم سـرو اسـتـغـنا بـلـند مـن | که خـوش راضیسـت از تـو جـان اسـتـغنا پـسند من |
سرت گردم بـه رقص آور دلم را گرم سویم بین | کـه نیک اسـت از بـرای چـشـم بـد دود سـپـند مـن |
من این تـار نگـه را حـلقـه حـلقـه می کـنم اما | شـکـاری را کـه مـن دیدم زیاد اسـت از کـمـنـد مـن |
حلاوت بـخشیی گاهی بـه شکر خنده میفرما | بــه زهـر چــشـم خــود مـگـذار کـار زهـر خــنـد مـن |
شـکـاری نـیـسـتـم کـارایـش فـتـراک را شـایم | به صید من چه سعی است اینکه دارد صید بند من |
مرا بایست کشتن تا نه من رسوا شوم نی او | نصـیحـت نـشـنو مـن گـوش اگـر مـی کـرد پـنـد مـن |
ز وحـشی بـر در او بـدتـرم بـلک از سـگ کویم | ازیـن بــدتــر شـوم ایـنـسـت اگـر بــخــت نـژنـد مـن |
و یادش گرامی باد