سرویس فرهنگی یزدفردا :در جهت همراهی با کنگره مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی بزرگمرد ادبیات ایران که از سرزمین آهن و فولاد شهر بافق واقع در استان یزد به دنیا معرفی شده است
یزدفردا در جشنواره فرهنگی این بزرگمرد خطه کویر اقدام به برپایی جشنواره فرهنگی اشعار و مطالب مرتبط با وحشی بافقی نموده است و در این راستا غزل "
" را در ادامه می خوانید: روحش شاد
آورده اقــبــالـم دگـر تــا ســجــده ایـن در کـنـم | شکرانه هر سجـده ای سد سجـده دیگر کنم |
کردم سراپـا خویش را چـشم از پـی طی رهت | کز بـهر سجده بـر درت خود را تمامی سرکنم |
گـوگــرد احــمـر کــی کــنـد کــار غــبــار راه تــو | این کـیمـیاگـر بـاشـدم خـاک سـیه را زر کـنـم |
تو خوش به دولت خواب کن گر پاسبانی بایدت | من از دعای نیم شب گردون پـر از لشکر کنم |
خصمت که هست اندر قفس بگذار بـا آه منش | کو را اگریاقوت شد زین شعله خـاکسـتـر کنم |
گـر تــوتــیـایـی افـکـنـی در دیـده ام از راه خـود | از رشـک چـشم خـود نمک در دیده اخـتـرکنم |
بـر اوج تـخـتـت کاندر او سـیمرغ شهپـر گم کند | من پشه و از پشه کم کی عرض بال و پرکنم |
وحشی چه پـیش آرد که آن ایثار راهت را سزد | از مـخـزن فـیضـت مگـر دامن پـر از گـوهر کـنم |
و یادش گرامی باد