زمان : 16 Mehr 1392 - 20:10
شناسه : 78033
بازدید : 11969
غزلی از وحشی بافقی:مـدتـی شـد کـز گـلـسـتــانـی جـدا افـتــاده ام/	عـندلیبـم سـخـت بـی بـرگ و نوا افتـاده ام مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی غزلی از وحشی بافقی:مـدتـی شـد کـز گـلـسـتــانـی جـدا افـتــاده ام/ عـندلیبـم سـخـت بـی بـرگ و نوا افتـاده ام

سرویس فرهنگی یزدفردا :در جهت همراهی با کنگره مولانا کمال الدینی (شمس الدین)  محمد وحشی بافقی بزرگمرد ادبیات ایران که از سرزمین آهن و فولاد شهر بافق واقع در استان یزد  به دنیا معرفی شده است

یزدفردا در جشنواره فرهنگی این بزرگمرد خطه کویر اقدام به برپایی جشنواره فرهنگی اشعار و مطالب مرتبط با وحشی بافقی نموده است و در این راستا غزل " 

.مـدتـی شـد کـز گـلـسـتــانـی جـدا افـتــاده ام/عـندلیبـم سـخـت بـی بـرگ و نوا افتـاده ام

   " را در ادامه می خوانید:      روحش شاد

مـدتـی شـد کـز گـلـسـتــانـی جـدا افـتــاده ام عـندلیبـم سـخـت بـی بـرگ و نوا افتـاده ام
نوبهاری می دماند از خاک من گل وان گذشت گشـتـه ام پـژمرده و ز نشـو و نما افتـاده ام
در هوای گلشنی سد ره چـو مرغ بـسـتـه بـال کــرده ام آهـنـگ پــرواز و بــجــا افــتــاده ام
گـر نـمـی پــویـم ره دیـدار عـذرم ظـاهـر اسـت بـسـکه در زنجـیر غـم ماندم ز پـا افـتـاده ام
نـه گــمـان رســتــگـی دارم نـه امـیـد خــلـاص سخت در تشویش و محکم در بلا افتاده ام
مـایه هسـتـی تـمـامی سـوخـتـم بـر یاد وصـل مفلسـم وحـشـی بـه فکر کیمیا افـتـاده ام




و یادش گرامی باد