زمان : 16 Mehr 1392 - 20:08
شناسه : 78031
بازدید : 11843
غزلی از وحشی بافقی:جان رفت و ما بـه آرزوی دل نمی رسیم/	هر چـنـد مـی رویم بـه مـنـزل نمـی رسـیم مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی غزلی از وحشی بافقی:جان رفت و ما بـه آرزوی دل نمی رسیم/ هر چـنـد مـی رویم بـه مـنـزل نمـی رسـیم

سرویس فرهنگی یزدفردا :در جهت همراهی با کنگره مولانا کمال الدینی (شمس الدین)  محمد وحشی بافقی بزرگمرد ادبیات ایران که از سرزمین آهن و فولاد شهر بافق واقع در استان یزد  به دنیا معرفی شده است

یزدفردا در جشنواره فرهنگی این بزرگمرد خطه کویر اقدام به برپایی جشنواره فرهنگی اشعار و مطالب مرتبط با وحشی بافقی نموده است و در این راستا غزل " 

.جان رفت و ما بـه آرزوی دل نمی رسیم/هر چـنـد مـی رویم بـه مـنـزل نمـی رسـیم

   " را در ادامه می خوانید:      روحش شاد

جان رفت و ما بـه آرزوی دل نمی رسیم هر چـنـد مـی رویم بـه مـنـزل نمـی رسـیم
بـرقـیم و بـلکه تـندتـر از بـرق و رعـد نیز وین طرفه تر که هیچ به محمل نمی رسیم
لطـف خـدا مدد کـند از ناخـدا چـه سـود تا بـاد شرطه نیست بـه ساحل نمی رسیم
در اصـل حـل مسأله عـشـق کس نکـرد یـا مـا بـدین دقـیقـه مـشـکـل نـمـی رسـیم
وحشی نمی رسد ز رهی آن سوار تند کــش از ره دگــر ز مـقــابــل نـمـی رســیـم




و یادش گرامی باد