زمان : 16 Mehr 1392 - 20:07
شناسه : 78030
بازدید : 11505
غزلی از وحشی بافقی:از بـهر چـه در مـجـلـس جـانـانـه نـبـاشـم/	گرد سر آن شمع چـو پـروانه نبـاشم مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی غزلی از وحشی بافقی:از بـهر چـه در مـجـلـس جـانـانـه نـبـاشـم/ گرد سر آن شمع چـو پـروانه نبـاشم

سرویس فرهنگی یزدفردا :در جهت همراهی با کنگره مولانا کمال الدینی (شمس الدین)  محمد وحشی بافقی بزرگمرد ادبیات ایران که از سرزمین آهن و فولاد شهر بافق واقع در استان یزد  به دنیا معرفی شده است

یزدفردا در جشنواره فرهنگی این بزرگمرد خطه کویر اقدام به برپایی جشنواره فرهنگی اشعار و مطالب مرتبط با وحشی بافقی نموده است و در این راستا غزل " 

.از بـهر چـه در مـجـلـس جـانـانـه نـبـاشـم/گرد سر آن شمع چـو پـروانه نبـاشم

   " را در ادامه می خوانید:      روحش شاد

از بـهر چـه در مـجـلـس جـانـانـه نـبـاشـم گرد سر آن شمع چـو پـروانه نبـاشم
بـیموجـب از او رنجـم و بـیوجـه کنم صـلح اینها نـکـنم عـاشـق دیوانه نـبـاشـم
سـد فـصـل بـهـار آید و بـیرون نـنـهم گـام ترسم که بیایی تو و در خانه نباشم
بـیگـانه شـوم از تـو کـه بـیگانه پـرسـتـی آزار کـشـم گـر ز تـو بـیگـانه نبـاشـم
وحشی صفت از نرگس مخمور تو مستم زانست که بی نعره مستانه نبـاشم




و یادش گرامی باد