زمان : 16 Mehr 1392 - 20:01
شناسه : 78025
بازدید : 11809
غزلی از وحشی بافقی:منفعل گشت بـسی دوش چـو مسـتـش دیدم/	بـوده در مـجـلـس اغـیار چـنـین فـهـمـیدم مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی غزلی از وحشی بافقی:منفعل گشت بـسی دوش چـو مسـتـش دیدم/ بـوده در مـجـلـس اغـیار چـنـین فـهـمـیدم

سرویس فرهنگی یزدفردا :در جهت همراهی با کنگره مولانا کمال الدینی (شمس الدین)  محمد وحشی بافقی بزرگمرد ادبیات ایران که از سرزمین آهن و فولاد شهر بافق واقع در استان یزد  به دنیا معرفی شده است

یزدفردا در جشنواره فرهنگی این بزرگمرد خطه کویر اقدام به برپایی جشنواره فرهنگی اشعار و مطالب مرتبط با وحشی بافقی نموده است و در این راستا غزل " 

.منفعل گشت بـسی دوش چـو مسـتـش دیدم/بـوده در مـجـلـس اغـیار چـنـین فـهـمـیدم

   " را در ادامه می خوانید:      روحش شاد

منفعل گشت بـسی دوش چـو مسـتـش دیدم بـوده در مـجـلـس اغـیار چـنـین فـهـمـیدم
صــبــر رنــجــیـدنـم از یـار بــه روزی نـکــشــیـد طاقت من چو همین بـود چه می رنجـیدم
غـیـردانـســت کـه از مـجــلـس خــاصـم رانـدی شب که بـا چشم تر از کوی تو بـر گردیدم
یــاد آن روز کــه دامــان تــوام بـــود بــه دســت می زدی خنجر و من پای تو می بوسیدم
وحشی از عشق خبر داشت که با سد غم یار مـرد و حـرفـی گـلـه آمـیـز از و نـشـنـیـدم




و یادش گرامی باد