زمان : 16 Mehr 1392 - 19:59
شناسه : 78023
بازدید : 13203
غزلی از وحشی بافقی:ز کـمـال نـاتـوانـی بــه لـب آمـدسـت جـانـم/	به طبیب من که گوید که چه زار و ناتوانم مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی غزلی از وحشی بافقی:ز کـمـال نـاتـوانـی بــه لـب آمـدسـت جـانـم/ به طبیب من که گوید که چه زار و ناتوانم

سرویس فرهنگی یزدفردا :در جهت همراهی با کنگره مولانا کمال الدینی (شمس الدین)  محمد وحشی بافقی بزرگمرد ادبیات ایران که از سرزمین آهن و فولاد شهر بافق واقع در استان یزد  به دنیا معرفی شده است

یزدفردا در جشنواره فرهنگی این بزرگمرد خطه کویر اقدام به برپایی جشنواره فرهنگی اشعار و مطالب مرتبط با وحشی بافقی نموده است و در این راستا غزل " 

ز کـمـال نـاتـوانـی بــه لـب آمـدسـت جـانـم/به طبیب من که گوید که چه زار و ناتوانم

   " را در ادامه می خوانید:      روحش شاد

 

ز کـمـال نـاتـوانـی بــه لـب آمـدسـت جـانـم به طبیب من که گوید که چه زار و ناتوانم
بـه گـمـان این فـکـندم تـن ناتـوان بـه کـویت که سگ تو بـر سر آید بـه امید استخوانم
اگر آنکه زهر بـاشد چو تـو نوشخند بـخشی بـه خـدا که خوشتـر آید ز حـیات جـاودانم
ز غم تـو می گریزم من ازین جهان و تـرسم که همان بـلای خاطر شود اندر آن جهانم
نه قرار مانده وحشی ز غمش مرا نه طاقت اثـری نـمـانـد از مـن اگـر اینـچـنین بـمـانم



و یادش گرامی باد