یزدفردا"احمد طحانی:متاسفانه، آنچه برخی از مطبوعات و خبرگزاری ها از آن به عنوان «غوغاسالاری» یاد می کنند، چیزیست که در عمل خودشان مرتکب می شوند و در حقیقت قصد دارند رندی کرده و آنرا به گروهی نسبت دهند که صادقانه و به خاطر آرمان ها و اعتقاداتشان دست به انجام کارهایی خاص می زنند.
به طور مثال، در بحث سفر رئیس جمهور محترم به نیویورک و تماس تلفنی اوباما با ایشان، به گفته همین طیف خاص، توهین هایی به رئیس جمهور صورت گرفته است. حتی می گویند به سمت آقای دکتر روحانی لنگ کفش پرت شده است.
و بعد هم می بینم و می شنویم که چگونه به خاطر انتقاد جمعی از دانشجویان، رگ گردن برخی از حضرات باد کرده و شروع کرده اند به شانتاژ رسانه ای و خبرسازی های جعلی.
شکی نیست که توهین به رئیس جمهور یک کشور، آنهم کشوری با این عقبه فرهنگی که نظامش اسلامیست، بسیار نارواست. هیچ کس توهین به رئیس جمهور را نمی پذیرد و احترام به رای اکثریت مردم، خواسته همه بزرگان نظام است. اما کاش در همه دوره ها اینگونه باشد.
یادمان نرفته که چگونه رئیس دولت های نهم و دهم را مورد هجمه قرار می دادند. دروغ گو و ماجراجو خطابش می کردند و هر کس در هر نقطه یا گوشه ای پلیدی می دید، شمشیر می کشید و غرض ورزانه می گفت و می نوشت. اما امروز یک نقد ساده و یک سوال را همین حضرات بر نمی تابند.
در مورد ماجرای سفر رئیس جمهور و هیات همراه به نیویورک، اصل قضیه، یعنی سخنرانی رئیس جمهور و مذاکراتی که ایشان و هیات همراه در این سفر داشته اند، مورد تایید همه بزرگان نظام است. ریاست محترم مجلس و قوه قضائیه و همینطور ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام از مواضع دکتر روحانی تقدیر و تشکر کرده اند. شخصیت های بزرگ لشکری و کشوری هم از مواضع انقلابی رئیس جمهور به وجد آمده اند و آنرا انقلابی و از موضع قدرت می دانند. فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مواضع رئیس جمهور را انقلابی می داند و... . در چنین فضایی، بحث در مورد تماسی که دکتر روحانی با رئیس جمهور آمریکا داشته اند، نقطه عطفی است که مورد اختلاف نظر بین شخصیت ها و تفکرات مختلف است. اما نباید بهانه به دست دشمن داد. عناصر جریان زلال حزب الله، نباید بهانه به دست «غوغاسالاران» رسانه ای بدهند. آنها باید با بصیرت عمل کنند.
باید عرصه را بشناسند و اصل را از فرع تشخیص بدهند. امروز برهه ای است که شرایط بد اقتصادی و مشکلات معیشتی بر جامعه سایه انداخته است.
اگر مذاکرات رئیس جمهور مفید فایده واقع شود و از طریق دیپلماسی بتوان ریشه برخی از تحریم ها را خشکاند، مسلما آینده بهتری به لحاظ مادی در انتظار کشور خواهد بود. شواهد هم همین را نشان می دهد. چند تحریم از آغاز دولت یازدهم برداشته شده است. دنیا و سران کشورهای مختلف از مواضع آقای دکتر روحانی، رئیس جمهور کشورمان استقبال کرده اند.
خود دکتر روحانی نیز از شخصیت های برجسته نظام و معتمد مقام معظم رهبری اند. حال با چنین توصیفی، خدای نکرده توهین به ایشان چه معنایی می تواند داشته باشد؟ آیا نتیجه این توهین مثبت است؟ و یا بهانه به دست «غوغاسالاران» می دهد تا تیتر رسانه ها و روزنامه هایشان را با بزرگنمایی علیه جریان اصیل انقلابی علم کنند؟ حقیقتا سعه صدر می تواند در این مورد بسیار رهگشا باشد.
جناب آقای دکتر روحانی، و همینطور جناب آقای دکتر ظریف، بسیار حساب شده عمل می کنند. حرف های آقای رئیس جمهور و وزیر امور خارجه، همان حرف های انقلاب است. دفاع از مظلوم است، چه فلسطین باشد و چه سوریه. دفاع از حقوق مسلم ملت ایران است، چه تجارت های جهانی و بین المللی باشد و چه انرژی هسته ای. حال اگر اختلاف نظر و سلیقه ای در بعضی موارد باشد، باید با دیده بصیرت به آن نگریست.
به عنوان مثال، بعد از تولد خجسته انقلاب اسلامی تا به امروز که نزدیک به 35 سال از آن می گذرد، هیچ مذاکره ای بطور رسمی بین مقامات کشورمان با ایالات متحده صورت نگرفته است. عده ای هم هستند که در کشور، همه مشکلات را به خاطر همین عدم رابطه و مذاکره با کشوری مثل آمریکا می دانند.
چه اشکالی دارد که این مذاکره صورت پذیرد، تا اگر مفید بود، از یک طرف انقلاب اسلامی در سراسر جهان و از طرف دیگر کشور عزیزمان ایران از فواید آن بهره مند شوند؟ و اگر مضر بود، تاریخ در مورد آن قضاوت کند؟
بهتر نیست تا مشخص شدن نتیجه تامل و تحمل کنیم و بعد با توجه به حاصل مذاکرات به بررسی آن بپردازیم؟
مطمئنا اگر امروز جلوی چنین اتفاقی گرفته شود، هستند کسانی که فردا باز شروع کنند به گفتن که اگر آنروز مذاکره صورت می گرفت چنین و چنان می شد. شکی نیست که بر سر اصول انقلاب و کشور، همانطور که رئیس محترم جمهور فرمودند، هیچ مذاکره ای نیست. اما می شود بر سر مسائل دیگر بحث و بررسی های کارشناسانه را ادامه داد تا بعد دیگری از انقلاب شکوهمند اسلامی برای جهانیان مشخص شود...