زمان : 14 Mehr 1392 - 01:11
شناسه : 77884
بازدید : 12780
غزلی از وحشی بافقی:آمـدم از ســرنـو بــر ســر پــیـونـد قــدیـم/	نو شد آن سلسله کهنه و آن بند قدیم مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی غزلی از وحشی بافقی:آمـدم از ســرنـو بــر ســر پــیـونـد قــدیـم/ نو شد آن سلسله کهنه و آن بند قدیم

یزدفردا :در جهت همراهی با کنگره مولانا کمال الدینی (شمس الدین)  محمد وحشی بافقی بزرگمرد ادبیات ایران که از سرزمین آهن و فولاد شهر بافق واقع در استان یزد  به دنیا معرفی شده است

یزدفردا در جشنواره فرهنگی این بزرگمرد خطه کویر اقدام به برپایی جشنواره فرهنگی اشعار و مطالب مرتبط با وحشی بافقی نموده است و در این راستا غزل " 

آمـدم از ســرنـو بــر ســر پــیـونـد قــدیـمنو شد آن سلسله کهنه و آن بند قدیم

   " را در ادامه می خوانید:روحش شاد و یادش گرامی باد

آمـدم از ســرنـو بــر ســر پــیـونـد قــدیـم نو شد آن سلسله کهنه و آن بند قدیم
آمدم من بـه سر گریه خـود بـه که تـو نیز بـر سـر ناز خـود آیی و شـکرخـند قدیم
بـه وفـای تـو که تـا روز قـیامت بـاقیسـت عهد دیرین بـه قرار خـود و سوگند قدیم
نخل تو یک دو ثمر داشت به خامی افتاد مـن و پـروردن آن نـخـل بـرومـنـد قـدیـم
بهر آن حلقه به گوشیم که بودیم ای بـاد بـرسـان بـنـدگـی مـا بـه خـداوند قـدیم
خلوتی خواهم و در بـسته ویک محرم راز که گشایم سر راز و گله ای چـند قدیم
وحـشی آن سـلسـله نو کرد که آیند ز نو پـنـدگـویان قـدیمـی بـه سـر پـند قـدیم