زمان : 14 Mehr 1392 - 01:10
شناسه : 77882
بازدید : 13797
غزلی از وحشی بافقی:دو هفـتـه رفـت کـه ننواخـتـی بـه نیم نگـاهم/	هـنـوز وقـت نـیـامـد کـه بــگـذری ز گـنـاهـم مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی غزلی از وحشی بافقی:دو هفـتـه رفـت کـه ننواخـتـی بـه نیم نگـاهم/ هـنـوز وقـت نـیـامـد کـه بــگـذری ز گـنـاهـم

یزدفردا :در جهت همراهی با کنگره مولانا کمال الدینی (شمس الدین)  محمد وحشی بافقی بزرگمرد ادبیات ایران که از سرزمین آهن و فولاد شهر بافق واقع در استان یزد  به دنیا معرفی شده است

یزدفردا در جشنواره فرهنگی این بزرگمرد خطه کویر اقدام به برپایی جشنواره فرهنگی اشعار و مطالب مرتبط با وحشی بافقی نموده است و در این راستا غزل " 

.

   " را در ادامه می خوانید:روحش شاد و یادش گرامی باد

دو هفـتـه رفـت کـه ننواخـتـی بـه نیم نگـاهم هـنـوز وقـت نـیـامـد کـه بــگـذری ز گـنـاهـم
کـرشـمه ای که نکـاهد ز حـسـن اگر بـنوازی بـه لـطـف گـاه بـه گـاه و نگـاه ماه بـه ماهم
میان ما و تـو سد گونه خشم شد همه بـیجـا چـنین مکن که مرا عیب می کنند و تـرا هم
کـدام مـلـک بــه تـوفـان دهـم کـدام بــسـوزم که فرق تا به قدم سیل اشک و شعله آهم
فتاده ام به رهت چشم و گوش گشته سراپا بـیا کـه گـوش بـه آواز پـا و چـشـم بـه راهم
مکن که عیب کنندت ز چـون منی چـو گریزی کـه نـیـکـنـامـی جـاویـد از بـرای تـو خـواهـم
چـو وحـشی از چـمن وصل رسـتـم اول وآخـر ســمـوم بــادیـه هـجــر ، زرد کــرد گــیـاهـم