یزدفردا :در جهت همراهی با کنگره مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی بزرگمرد ادبیات ایران که از سرزمین آهن و فولاد شهر بافق واقع در استان یزد به دنیا معرفی شده است
یزدفردا در جشنواره فرهنگی این بزرگمرد خطه کویر اقدام به برپایی جشنواره فرهنگی اشعار و مطالب مرتبط با وحشی بافقی نموده است و در این راستا غزل "
" را در ادامه می خوانید:روحش شاد و یادش گرامی باد
گـر چــه دوری مـی کــنـم بــی صــبــر و آرامـم هـنـوز | مـی نمـایم اینچـنین وحـشـی ولـی رامـم هنوز |
بـــاورش مـــی آیـــد از مـــن دعـــوی وارســـتـــگـــی | خـود نـمـی دانـد کـه چـون آورده در دامـم هنـوز |
اول عــشــق و مــرا ســد نـقــش حــیـرت در ضــمـیـر | این خود آغاز است تا خود چیست انجامم هنوز |
من بـه سـد لطف از تـو ناخـرسـند و محـروم این زمان | از لـبــت آورده ســد پــیـغــام دشــنـامـم هـنـوز |
صـبــح و شــام از پــی دوانـم روز تــا شــب مـنـتــظـر | همـرهی بـا او مـیسـر نیسـت یک گـامـم هنـوز |
مـن سـراپـا گـوش کـاینـک مـی گـشـاید لـب بـه عـذر | او خـود اکـنون رنجـه می دارد بـه پـیغـامم هنوز |
وحشی این پیمانه نستانی که زهر است این نه می | بـاورت گـر نیسـت دردی هسـت در جـامم هنوز |