زمان : 14 Mehr 1392 - 00:03
شناسه : 77819
بازدید : 12371
غزلی از وحشی بافقی:سـرت از غـرور خـوبـی بـه کـسـی فـرو نـیاید	/سـر این غـرور کـردم کـه کـمـی درو نیاید مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی غزلی از وحشی بافقی:سـرت از غـرور خـوبـی بـه کـسـی فـرو نـیاید /سـر این غـرور کـردم کـه کـمـی درو نیاید

یزدفردا :در جهت همراهی با کنگره مولانا کمال الدینی (شمس الدین)  محمد وحشی بافقی بزرگمرد ادبیات ایران که از سرزمین آهن و فولاد شهر بافق واقع در استان یزد  به دنیا معرفی شده است

یزدفردا در جشنواره فرهنگی این بزرگمرد خطه کویر اقدام به برپایی جشنواره فرهنگی اشعار و مطالب مرتبط با وحشی بافقی نموده است و در این راستا غزل " 

سـرت از غـرور خـوبـی بـه کـسـی فـرو نـیاید/سـر این غـرور کـردم کـه کـمـی درو نیاید

   " را در ادامه می خوانید:روحش شاد و یادش گرامی باد

 

سـرت از غـرور خـوبـی بـه کـسـی فـرو نـیاید سـر این غـرور کـردم کـه کـمـی درو نیاید
بـحـلـی ز مـن اگـر چـه هـمـه بـاد بـرد نـامـم که کسی بـه کوی خوبـان پـی آبـرو نیاید
دل رشک پرور من همه سوخت چون نسوزد کـه بـغـیر داغ کـاری ز تـو تـنـد خـو نـیـاید
ز بـلای چـشم شوخـت نگریخـتـم ز خود هم به نگاه کن سفارش که به جستجو نیاید
تو بـگوی مردی است این به کجا رود اسیری سـر راه تـو نـگـیـرد بــه طـواف کـو نـیـایـد
تـو بـه من گذار وحشی که غم تو من بـگویم که تو در حجاب عشقی ز تو گفتـگو نیاید