یزدفردا :در جهت همراهی با کنگره مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی بزرگمرد ادبیات ایران که از سرزمین آهن و فولاد شهر بافق واقع در استان یزد به دنیا معرفی شده است
یزدفردا در جشنواره فرهنگی این بزرگمرد خطه کویر اقدام به برپایی جشنواره فرهنگی اشعار و مطالب مرتبط با وحشی بافقی نموده است و در این راستا غزل "
" را در ادامه می خوانید:روحش شاد و یادش گرامی باد
چـرا خـود را کـسـی در دام سـد بـی نـسـبــت انـدازد | رود بـا یک جـهان نـا اهل طـرح صـحـبـت انـدازد |
حـذر از صـحـبـت او بـاش اگـر خـود یـک نـفـس بـاشـد | که گر خود پـادشاهی کثـرت اندر حـرمت اندازد |
نـگـه دار آب و رنـگ خــویـش ای یـاقــوت پــر قــیـمـت | که بـی آبـی و بـی رنگی خـلل در قیمت اندازد |
چــو بــاشـد بــاده در خـم تــلـخـی و حـالـی دگـر دارد | تــصــرف کــردن بــادیـش از کــیـفــیــت انــدازد |
خــلــاف عــقــل بــاشــد مـی نـخــورده جــامــه آلــود | بـرد خـود را کـسـی در شـاهراه تـهمـت انـدازد |
تـو و مارا وداع حـسن و عشق اولاست کاین صحـبـت | نه تنها حسن را ، سد عشق را از حالت اندازد |
مجال گفت و گو تنگ است ، گو وحشی زبان در کش | همان بـه کاین نصیحـتـها بـه وقت فرصت اندازد |