زمان : 13 Mehr 1392 - 15:10
شناسه : 77776
بازدید : 14651
 تربیت از دیدگاه امام سجاد(ع) تربیت از دیدگاه امام سجاد(ع) همت بناری، علی




مام ساجدان علی بن الحسین(ع) در رساله جامع حقوقی خود، که سند پرافتخار و گرانسنگ معارف ناب شیعی است، به بیان حقوق مختلفی که بر عهده فرد مسلمان است، می پردازد. آن بزرگوار حقوق فرزندان و خردسالان را در کانون توجه خویش قرار داده، والدین را با مسؤولیت خطیرشان آشنا می سازد. حساسیت و ظرافت موضوع، امام ساجدان 7 را بر آن داشت تا در منشور حقوقی اش دو بخش را، با عنوان های «حق الولد» و «حق الصغیر»، به حقوق فرزندان و خردسالان اختصاص داده، راهنمای تربیتی والدین باشد و شیوه های مطمئن و ره توشه های تربیتی ماندگار را فرا روی آنان قرار دهد. این مقاله بر آن است تا، ضمن نقل متن کلام نورانی امام(ع) در دو بخش «حق الوالد» و «حق خردسال »، در حد بضاعت نگارنده به توضیح و تبیین آن بپردازد.
بخش اول: حق فرزند

«واما حق الولدک فتعلم انه منک ومضاف الیک فی عاجل الدنیا بخیره وشره وانک مسئول عما ولیته من حسن الادب والدلالة علی ربه والمعونة له علی طاعته فیک وفی نفسه فمثاب علی ذالک ومعاقب، فافعل فی امره عمل المتزین بحسن اثره علیه فی عاجل الدنیا المعذر الی ربه فیما بینک وبینه بحسن القیام علیه والاخذ منه ولاقوة الا بالله.»

این سخن حاوی نکات مهم تربیتی است که به برخی از آنها اشاره می شود:
1 - فرزند، پاره تن انسان

فتعلم انه منک ...

امام سجاد(ع) در این بخش از سخنانش فرزند را جزئی از وجود انسان و پاره تن او می خواند. بدیهی است که انسان، بطور فطری، خود و اشیا و امور وابسته به خود را دوست دارد، در راه نگهداری اش فداکاری می کند و در مسیر رشد و تعالی اش می کوشد. این حقیقت که فرزند وابسته به انسان جزئی از وجود اوست، مسؤولیت سنگین والدین و لزوم عنایت پیوسته به تربیت و رشد فرزندان را یادآوری می کند.
2 - فرزندان مایه افتخار یا ذلت والدین

... ومضاف الیک فی عاجل الدنیا بخیره و شره

کودکان پاک و معصومند و سرزمین وجودشان آماده افشاندن هر بذری است. والدین می توانند باغبانانی دلسوز و با تدبیر باشند و دشت حاصلخیز وجود فرزندانشان را به باغستانی سرسبز و بارور تبدیل کنند یا در شمار کشاورزان ناآگاه و بی تجربه جای گرفته، در سرزمین وجود فرزندانشان خارهای آزاردهنده کشت کنند. البته ثمره تلخ و شیرین فرزندان، سرانجام به والدین می رسد. اگر فرزندان نیک باشند، مایه نیکنامی و افتخار والدین می شوند و اگر درست تربیت نشوند، مایه خواری و بدنامی آنان خواهند بود. آری، چه بسیار والدینی که سالها پیش بدرود حیات گفتند، ولی به سبب فرزندان و یادگاران صالح و شایسته، همچنان نامشان زنده و یادشان گرامی است و ندای «خدایش بیامرزد» مؤمنان هدیه روحشان است. در مقابل گروهی از والدین، به خاطر فرزندان زشت کردارشان مورد خشم و نفرت دیگران قرار گرفته اند و نفرین مردم پیوسته بدرقه راهشان. بدین جهت امام(ع) در آغاز سخنش می فرماید: «فرزند انسان جزئی از وجود اوست و خیر و شرش با وی گره خورده است.» این هشداری به والدین است که اگر برای تربیت فرزندانشان اهمیت قایل نیستند و اگر آینده فرزندانشان را نمی خواهند، دستکم به نیک نامی خویش بیندیشند.
3 - مسؤولیت والدین

... وانک مسئول عما ولیته.

فرزندان ودیعه های الهی و از بزرگترین نعمتهای پروردگارند. آنان صفابخش لحظه های زندگی و مایه طراوت، شادابی و آرامش کانون خانواده اند. والدین در برابر این ودیعه ها و نعمتهای الهی باید هم سپاسگزار باشند و هم احساس مسؤولیت کنند. شکر نعمت فرزند، درست انجام دادن وظیفه بزرگ و سنگین تربیت است. آنها خواسته یا ناخواسته این سؤولیت بزرگ را بر دوش دارند و ضروری است که، ضمن باور کردن این مسؤولیت و اهمیت والایش، جهت انجام دادن درست آن، خود را به ابزار لازم مجهز کنند و با استعانت از خدای منان و عزمی راسخ آن را به انجام رسانند.
4 - محورهای مسؤولیت

در کلام نورانی امام(ع)، والدین نه تنها مسؤول تربیت فرزندانشان شمرده شده اند، بلکه محورهای مسؤولیت آنان نیز مشخص شده است. این محورها عبارت است از:

1 - ادب نیکو; (من حسن الادب)

2 - خداشناسی; (والدلالة علی ربه)

3 - اطاعت خداوند; (والمعونة علی طاعته)

والدین باید در این سه محور (اخلاق، اعتقادات و پیروی عملی از شرع مقدس) انجام وظیفه کنند. مسؤولیت آنان تنها تامین غذا، مسکن و بهداشت جسمانی نیست. آنها، پیش از آنکه مسؤول تامین سلامت جسمانی و تامین معیشت فرزندان باشند، مسؤولیت تامین سلامت اخلاقی و اعتقادی و عملی آنها را بر عهده دارند.
5 - شیوه ایفای مسؤولیت

... فیک و فی نفسه.

به نظر می رسد که دو کلمه «فیک و فی نفسه » در کلام حضرت به روش اجرای مسؤولیت والدین اشاره می کند. بدین بیان که «فیک » به بعد الگوی عملی والدین و «فی نفسه » به تلاش خود فرزند اشاره دارد که البته آن هم در سایه هدایت و کمک والدین به دست می آید. شیوه الگویی از مؤثرترین و کارآمدترین شیوه های تربیت است و ائمه اطهار: اغلب در تربیت فرزندانشان از این شیوه بهره می بردند; یعنی خود الگویی کامل برای فرزندان بودند و با عمل و رفتار خویش آنها را تربیت می کردند.

البته، در کنار پدید آوردن الگوی عملی، باید زمینه را فراهم ساخت تا فرزند، خود نیز تلاش کند; در پی سعادت خویش برآید; در مسیر تربیت گام بردارد و پیوسته به حمایت والدین وابسته نباشد. در این مرحله، وظیفه والدین هدایت، نظارت و بستر سازی برای تعلیم و تربیت خودجوش است.
6 - پاداش و کیفر مسؤولیت

... فمثاب علی ذالک ومعاقب.

مسؤولیت داشتن آثاری دارد. اگر به درستی انجام شود; فرد سزاوار پاداش و تشویق است; و اگر در ایفای آن کوتاهی شود، فرد استحقاق تنبیه و کیفر می یابد. اگر والدین مسؤولیت خود را درست انجام دهند، شایسته پاداش الهی می شوند; و اگر کوتاهی کنند، کیفر در انتظارشان خواهد بود.
7 - نمایاندن آثار اعمال نیک به فرزند

... فاعمل فی امره عمل المتزین بحسن اثره علیه فی عاجل الدنیا.

بزرگ جلوه دادن کار نیک فرزند و نشان دادن اثر اعمال نیک کودک به او از اقدامات مؤثر تربیتی شمرده می شود. بزرگ کردن کار خوب فرزند نوعی تشویق معنوی است، سبب ایجاد و تقویت انگیزه می شود و او را برای انجام دادن کارهای بزرگتر و بهتر آماده می سازد. والدین نباید از کنار کار خوب فرزند، هر چند در نظر آنان کوچک و ناچیز باشد، با بی توجهی بگذرند; بلکه بجاست آنان را به خاطر کار خوب تشویق کنند، کردارشان را زینت دهند و بزرگ بنمایانند. افزون بر این، شایسته است آثار کارهای خوب فرزندانشان را برای آنان ترسیم کنند و به زیبایی نمایش دهند; چرا که آنان، با دیدن آثار اعمالشان، اعتماد به نفس بیشتر می یابند و خود را برای انجام دادن کارهای بزرگتر توانا می بینند.
8 - نظارت بر رفتار فرزند

... بحسن القیام علیه.

بی تفاوتی و غفلت از رشد و هدایت فرزند در زندگی آثاری جبران ناپذیر دارد. فرزند انسان نونهالی است که به باغبانی دلسوز و با درایت نیازمند است تا از او مراقبت کند; بویژه امروز که در اثر تهاجم فرهنگی زمینه های انحراف نوجوانان و جوانان آماده تر است و دشمنان هدایت و تربیت، برای صید آنان دامهای رنگارنگ گسترانیده اند. در این موقعیت، نظارت و مراقبت از فرزندان ضرورت مضاعف یافته، مسؤولیت سنگین تر می شود و انجام دادن وظیفه تلاش بیشتر می جوید.
9 - بهره گیری از استعدادهای فرزند در تربیت

... والاخذ منه.

انسان اشرف مخلوقات است و استعداد رسیدن به رفیعترین قله های انسانیت را دارد. خداوند استعدادهایی در وجود انسان به ودیعه گذاشت تا در پرتو پرورش صحیح شکوفا شود. علاوه بر استعدادهای فطری و مشترک، که در همه انسانها وجود دارد، هر فرد نیز از تواناییهایی ویژه برخوردار است که ضروری است در پرتو دقت و نظارت والدین و معلمان و مربیان بخوبی شناسایی و حمایت شود تا به رشد و شکوفایی برسد، در سایه آن، راه طولانی تربیت سریعتر پیموده شود و تربیت فرزند آسانتر انجام گیرد.
10 - استمداد از پروردگار در تربیت

... ولا قوة الا بالله.

تربیت آسان نیست، بلکه ظریف، دقیق و پیچیده است. انسان ماشین نیست تا به سادگی راه اندازی شود. علم بشر، با همه پیشرفتی که دارد، هنوز در شناخت رموز ابعاد وجودی انسان توفیق کامل نیافته است. بنابراین، در امر ظریف تربیت، همراه با تلاش خستگی ناپذیر و پیوسته، هماره باید از آفریدگار یاری خواست. بدین سبب، امام عارفان و سید ساجدان در پایان این نسخه تربیتی فرموده است: ولاقوة الا بالله.
بخش دوم: حق خردسال

«واما حق الصغیر فرحمته وتثقیفه وتعلیمه والعفو عنه والستر علیه والرفق به والمعونة له والستر علی جرائر حداثته فانه سبب للتوبة والمداراة له وترک مماحکته فانه ادنی لرشده.»
1 - مهربانی

کودک روانی لطیف و ظریف دارد; روانی که جز مهربانی برنمی تابد. او ظرفیت عتاب و تندی ندارد و زود می رنجد و می گرید. آری، مهربانی ضروری ترین نیاز کودک است. بدین جهت، امام سجاد(ع) آن را اولین حق کودک برمی شمرد و بر حق تربیت و تعلیم مقدم داشت. این بدان معناست که کودک، پیش از نشستن در کلاس تربیت و تعلیم، باید نسیم خوش مهربانی و عطوفت را تجربه کند; اقلیم وجودش از بوی خوش مهربانی عطرآگین گردد و حتی آموزش نیز باید در پرتو مهربانی و عطوفت به انجام رسد. جالب آن است که در نسخه شیخ صدوق عبارت «فرحمته فی تعلیمه » به چشم می خورد که تصریح بدین امر است. بدین سان، در می یابیم که آموزش، بویژه در دوره ابتدایی، باید با مهربانی و محبت همراه باشد. این اصلی اساسی و اجتناب ناپذیر است.
2 - تربیت کودک

... وتثقیفه.

اساسی ترین و ضروری ترین حق فرزند و خردسال تربیت اخلاقی و معنوی اوست. تربیت با اهمیت ترین هدف و بلکه هدف همه تعالیم و معارف اسلامی است. زندگی انسان مسلمان در پرتو تربیت اسلامی معنا پیدا می کند و ارج و ارزش انسان به تربیت معنوی و اخلاقی اوست. وگرنه، به فرموده قرآن، مانند حیوان و بلکه از آن هم پست تر خواهد بود. اهمیت والای تربیت، وظیفه والدین را صد چندان می کند. آنان که در حیات تربیتی فرزندان اولین نقش را بر جای می نهند، نخستین و اساسی ترین وظیفه را نیز به عهده دارند و ضروری است بیش از هر حق دیگری بدین حق اساسی کودک توجه کرده، در انجام دادن درست آن از هیچ کوششی دریغ نکنند.
3 - تعلیم و آموزش کودک

... وتعلیمه.

از دیگر حقوق مهم فرزند سوادآموزی و فراگیری دانش است. اهمیت سوادآموزی و دانش به توضیح و تاکید نیاز ندارد. پر واضح است، سعادت هرگونه که تفسیر شود، دانش آموختن اولین و اساسی ترین گام رسیدن به آن است. اگر کسی سعادت را صرفا رفاه مادی و آسایش دنیوی معنا کند، دانش آموختن گام نخست در تحصیل آن است و اگر آن را در قرب الهی و بندگی خداوند جستجو کند که حق همین است باز هم دانش و معرفت از مطمئن ترین راههای وصول بدان شمرده می شود. دانش کلید حل بسیاری از مشکلات و ابزار دستیابی به بسیاری از مصالح و منافع مادی و معنوی است. بر والدین، که در برابر سعادت فرزندانشان مسؤولند; ضروری است تا زمینه تحقق این حق مهم را برایشان فراهم سازند و آنان را از نعمت سواد و دانش بهره مند گردانند.
4 - عفو

... والعفو عنه.

زمینه خطا و اشتباه در اعمال و رفتار کودک بسیار است. آنان در ابتدای مسیر رشد هستند، نه رشد بدنی کافی یافته اند و نه عقل و تدبیرشان به حد کمال رسیده است. بنابراین، امکان هر نوع لغزش و خطا در رفتار و گفتارشان وجود دارد. والدین و بزرگسالان باید این واقعیت را بپذیرند که کودکانشان انسانهای کوچکی بیش نیستند و انتظار بزرگان از آنان داشتن خطاست. پس بجاست که از خطاهای آنان با کرامت و بزرگواری درگذرند و پوزش آنان را براحتی بپذیرند.
5 - خطاپوشی و تغافل

والستر علیه ... والستر علی جرائر حداثته فانه سبب للتوبة.

چنانکه بیان شد، در کودکان و نوجوانان، به خاطر عدم رشد کامل عقلانی، زمینه لغزش بسیار است و اشتباه و تقصیر در اعمال و رفتارشان دور از انتظار نیست. واکنش والدین و بزرگترها، در برابر این لغزشها، دو نوع است یکی آنکه خطاهایشان را سریع به آنان گوشزد کنند، و احیانا به تنبیه و سرزنش آنان بپردازند و دیگر آنکه، ضمن داشتن حساسیت و توجه، به روش خطاپوشی و تغافل که روشی درست و اثربخش است، روی آورند; چرا که تغافل از اصول مهم تربیتی است; یعنی والدین خود را به غفلت بزنند و چنان وانمود کنند که خطای فرزندشان را ندیده اند. چنانچه والدین چنین رفتاری داشته باشند، امکان پشیمانی و بازگشت از خطا بیشتر است; اما اگر کودکان و نوجوانان در مقابل هر خطا و تقصیری با سرزنش و تنبیه والدین رو به رو شوند، احساس مجرم بودن کرده، چنان می اندیشند که دیگر اعتبار و ارزشی نزد والدین و بزرگسالان ندارند. این امر باعث می شود که در مراحل بعد نیز لغزش و خطا برایشان زشت نباشد و ارتکاب آن امری عادی شمرده شود. گذشته از این، سرزنش و تذکرهای پیاپی، بذر لجاجت را در وجود فرزند می افشاند و زمینه پذیرش اندرز را در او نابود می کند. امام زین العابدین(ع) به خاطر اهمیت اصل خطاپوشی و تغافل، این حق را مورد تاکید قرار داده و دو بار آن را بر زبان رانده است. آن بزرگوار فایده و سبب خطاپوشی را نیز بیان کرده، می فرماید: پوشاندن لغزشهای دوران کودکی و نوجوانی به بازگشت آنان و پرهیز از خطا و لغزش می انجامد.
6 - رفق و ملاطفت با کودک

... والرفق له.

روحیه لطیف کودک با اندک تندی و خشم، آزرده می شود. بنابراین، بزرگسالان، بویژه والدین، باید از گلهای زندگی خویش با لطافت و نرمی مراقبت کنند; با صبر و حوصله در برابر آزارهای کودکانه آنان عطوفت و ملاطفت نشان دهند و جز در موارد استثنایی نگاه تند و چهره خشمگین بدانان نشان ندهند.
7 - کودکان فقرای درگاه بزرگسالان

... والمعونة له.

کودکان کانون نیازمندی و فقرند. نیازهایشان فراوان و کمبودهایشان نمایان است. آنان در لحظه لحظه کودکیشان به حمایت و مراقبت والدین و بزرگترها نیازمندند. نیازهای جسمانی، نیازهای عاطفی، نیازهای روانی و ... از آنان مسکینانی راستین ساخته است. آنها جز در پرتو کمک و حمایت بزرگترها و والدین قادر به رشد و تکامل و حتی ادامه حیات نیستند. بنابراین، بر بزرگسالان است که مستمندان درگاه خویش را یاری دهند و در رفع نیازمندیهای آنان بکوشند.
8 - مدارا با کودک

... والمداراة له.

ضرورت مدارا و تحمل رفتارهای ناسنجیده کودکان امری روشن است; چرا که آنان در طریق رشد و تکاملند، هنوز درکشان کامل نگشته، خوب و بد کارها را براحتی تشخیص نمی دهند، با آداب اجتماعی آشنا نیستند، ارزشها و ضد ارزشها برایشان بی معناست، خواسته ها و انتظاراتشان لباس منطق بر تن نپوشیده است و همچنان در خیالات و پندارهای کودکانه خویش غوطه ورند. کنجکاوی و انرژی زیادشان اغلب آنان را به انسانهای شلوغ و پردردسر مبدل ساخته و اعمال و رفتار ناسنجیده و آزار دهنده را ویژگی طبیعی شان ساخته است. والدین و بزرگسالان باید این موقعیت کودکان را بدرستی درک کرده، با بردباری بسیار خود را برای تحمل کردار نادرست آنان آماده سازند تا از امتحان بزرگ و سخت دوران کودکی فرزندان سربلند برون آیند.
9 - ترک لجاجت با کودک

... وترک مماحکته فانه ادنی لرشده.

کودکان، به خاطر نداشتن آگاهی لازم و درک کافی، کمبودها و نقص های بسیار دارند. آنها چه بسا به لجاجت با والدین و بزرگسالان برخاسته، باعث آزار آنها می شوند. در چنین موقعیتی بزرگترها باید با کودکان مدارا کنند و از لجاجت و مخاصمه با آنان جدا بپرهیزند. طبق سخن امام سجاد(ع) این روش برای رشد و هدایت کودکان مناسبتر است.




ائمه طاهرین در تربیت فرزندانشان شیوه های مختلفی به کار می بردند و در هر موقعیتی از شیوه ای مناسب بهره می جستند. از سیره و سخنان امام ساجدین علی بن الحسین(ع) چنان برمی آید که آن حضرت از سه شیوه «تربیت الگویی »، «تربیت عملی » و «تربیت موعظه ای » بیشتر بهره می بردند.
الف) تربیت به شیوه الگویی

تربیت به شیوه الگویی عبارت است از ارائه الگوهای مطمئن و شایسته برای اینکه فرزندان، رفتار و اخلاق آنها را سرمشق خویش قرار داده، در مسیر تکامل و رشد بهتر، گام بردارند. بی تردید والدین، بویژه پدر، خود اولین الگوی فرزندانشان هستند و فرزندان رفتار و زندگی آنان را سرمشق خویش قرار می دهند. واقعیت این است که والدین در امر تربیت چند دسته اند; برخی به کلی از وادی تربیت دورند و فقط در پی تامین منافع حال و آینده خویشند. برخی به وادی تربیت قدم نهاده اند، اما راه و رسم تربیت را نمی دانند، گروهی به وادی تربیت قدم نهاده اند و راه و رسم تربیت را نیز تا حدودی می دانند ولی بی آنکه خود تربیت شده باشند، در پی آنند که فرزندانشان تربیت شوند. اندک والدینی هم هستند که ضمن فرا گرفتن راه و رسم زندگی، هم خود تربیت شده اند و هم به تربیت فرزندانشان اقدام می کنند. در این بحث، روی سخن ما با دسته سوم است که تربیت ناشده، در پی تربیت دیگرانند. باید از سر سوز و با تمام وجود گفت که زهی خیال باطل! چقدر اشتباه است که والدینی خود طعم شیرین عبادت را نچشیده، راز ارتباط با خالق را نیافته باشند و از فرزندانشان انتظار این امور را داشته باشند. آنان که عمر را به بطالت و جوانی را به رذالت و سرمایه های مادی و معنوی را به خسارت در راه غیر خدا داده اند، چگونه انتظار تربیت فرزندانی نیک نام و صالح دارند؟

ذات نایافته از هستی بخش کی تواند که شود هستی بخش

امام سجاد(ع)، بر اساس تربیت به روش الگویی، خود نمونه ای کامل برای فرزندان بود و با رفتار و اعمال شایسته خویش فرزندان را به طور غیر مستقیم و باء;ء زبان عمل تربیت می کرد. آن بزرگوار، بیش از آنکه با سخن و گفتار به تربیت فرزندان اقدام کند، با عمل آنان را به فضیلت و پاکی دعوت می کرد. جالب آن است که آن امام همام، که به حق زینت عابدان و سرور ساجدان شهرت یافته است، در مواعظ و وصایای متعددش کمتر فرزندان را به عبادت و سجده سفارش می کرد و گویا عمل پیوسته و دلنشین آن حضرت فرزندان را از هر سخن و موعظه ای در این باره بی نیاز می ساخت. نمونه هایی از اعمال و رفتار حضرت، که راهنمای تربیتی فرزندانش بود، چنین است:

1 - صاحب «کشف الغمة » می نویسد: آن حضرت دوست نداشت کسی در طهارت یاری اش کند. خودش برای وضو آب فراهم می کرد و شب ها قبل از خوابیدن آب را آماده می ساخت، در نیمه شب بیدار می شد، ابتدا مسواک می زد و بعد وضو می گرفت و نماز می خواند. نمازهای مستحبی که در روز از او فوت می شد، شب قضا می کرد و می فرمود: فرزندانم، این نمازها بر شما واجب نیست; ولی دوست دارم هر کدام از شما که نفسش را بر کار خیری عادت داد، بر آن مداومت ورزد. (1)

2 - سعید بن کلثوم می گوید: من نزد جعفر بن محمد(ع) بودم که از امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب یاد کرده، او را به آنچه سزاوار بود ستایش کرد و فرمود: ... هیچ یک از فرزندانش در لباس و فقه از علی بن حسین به او شبیه تر نیست.

فرزندش ابوجعفر بر او وارد شد. او به قدری عبادت کرده بود که کسی قادر بر آن نبود. ابوجعفر می گوید: او را مشاهده کردم در حالی که رنگش در اثر بیداری زرد شده و چشمهایش در اثر گریه زیاد، بسیار گرم شده بود. پیشانی اش بالا آمده و پرهای بینی اش در اثر سجده گسسته شده بود. و ساقها و قدمهایش به سبب ایستادن در حال نماز ورم کرده بود. وقتی او را در این حال دیدم، نتوانستم گریه خود را کنترل کنم و برایش گریستم. او در حال تفکر بود. اندکی پس از ورودم، متوجه من شد و فرمود: فرزندم، بعضی از صحیفه هایی را که در آن عبادت علی(ع) ثبت شده، به من بده.

آنها را به او دادم. مقدار کمی از آنها را قرائت کرد. سپس با اندوه آنها را رها کرد و فرمود: چه کسی بر عبادت علی بن ابی طالب قادر خواهد بود. (2)

3 - جابر جعفی از امام باقر(ع) چنین نقل کرد: پدرم علی بن حسین(ع) نعمتی از پروردگار را یاد نمی کرد، مگر آنکه سجده می کرد; آیه ای از آیات سجده را تلاوت نمی کرد، مگر آنکه سجده می کرد، خداوند هیچ بلای ترسناک و کید دشمنی را از او دفع نمی کرد، مگر اینکه سجده می کرد; از هیچ نماز واجبی فارغ نمی شد، مگر آنکه سجده می کرد; هیچ اصلاح و آشتی بین دو نفر ایجاد نمی کرد، مگر آنکه به خاطر موفقیت در آن سجده می کرد; اثر سجده در تمام مواضع سجود او نمایان بود و بدین علت او را «سجاد» نامیده اند. (3)

4 - امام باقر(ع) فرمود: علی بن حسین(ع) شبها کیسه نان را بر دوشش می گذاشت و [به مستمندان] صدقه می داد.

5 - آن حضرت همچنین فرمود: پدرم علی بن الحسین(ع) اموالش را دو بار [بین مستمندان] تقسیم کرد. (5)
ب) تربیت شیوه عملی

امام چهارم(ع) با واگذاری مسؤولیت به فرزندان، شرکت دادن آنها در فعالیتهای پسندیده و بردن آنها به مجالس و مکانهای مناسب به طور عملی به تربیت آنان می پرداخت و بر کار آنان نظارت می کرد. در اینجا به جلوه هایی از این شیوه اشاره می کنیم:
1- آموزش احترام به بزرگترها

ابن زبیر محمد بن مسلم مکی می گوید: «ما نزد جابر بن عبدالله بودیم که علی بن حسین(ع) در حالی که فرزند خردسالش محمد(ع) همراهش بود، نزد جابر آمد. علی بن حسین به فرزندش فرمود: «قبل راس عمک » صورت عمویت [جابر] را ببوس.

محمد بن علی(ع) نزد جابر آمد و صورت او را بوسید. جابر که نابینا بود، پرسید: او کیست؟

علی بن حسین(ع) فرمود: پسرم محمد است.

جابر محمد را در آغوش گرفت و گفت ای محمد، رسول خدا(ص) تو را سلام می رساند.

به او گفتند: ای جابر، چگونه رسول خدا(ص) سلام می رساند؟!!

گفت: من نزد رسول خدا(ص) بودم و حسین(ع) در آغوشش بود و با او بازی می کرد. به من فرمود: ای جابر، برای فرزندم حسین(ع) فرزندی خواهد بود که او را علی می نامند، وقتی روز قیامت برپا شد منادی ندا می دهد که سرور عابدان برخیزد; و علی بن حسین(ع) برمی خیزد. برای علی فرزندی خواهد بود که نامش محمد است; ای جابر، هر گاه او را ملاقات کردی، سلام مرا به او برسان ... ». (6)
2 - همراهی در محکمه قضاوت

ابوبصیر نقل کرده است: «ابوجعفر(ع) به من فرمود: زنی از خوارج - که گمان می کنم فرمود از بنی حنیفه است - نزد پدرم بود. یکی از دوستان پدرم به او گفت: ای پسر رسول خدا(ص)، نزد تو زنی است که از جدت [علی(ع)] برائت می جوید.

پدرم او را طلاق داد. او ادعای مهر کرد [ظاهرا حضرت قبلا مهرش را پرداخته بود] و نزد حاکم مدینه از پدرم شکایت کرد. حاکم مدینه به پدرم گفت: ای علی [بن حسین]، یا سوگند یاد کن و یا مهرش را بده.

پدرم به من [که همراه او در محکمه بودم] فرمود: فرزندم، چهار صد دینار به او بده. گفتم: ای پدر، فدایت گردم; مگر حق با تو نیست؟

فرمود: آری فرزندم; ولی خداوند را جلیل تر از آن می دانم که به او سوگند یاد کنم.» (7)
3- کلاس درس عذرخواهی

ابوبصیر از امام باقر(ع) نقل کرده است که فرمود: «پدرم غلامش را به دنبال کاری فرستاد; ولی او در انجام کار کوتاهی کرد. پدرم وی را تنبیه کرد. غلام ناراحت شد و گلایه کرد. پدرم به خاطر این کار ناراحت شد و گریست. آنگاه فرمود: فرزندم، نزد قبر رسول خدا(ص) برو و دو رکعت نماز بخوان و بگو «اللهم اغفر لعلی بن الحسین »; خدایا در قیامت علی بن حسین را ببخش. سپس به غلام فرمود: تو در راه خدا آزاد هستی ...» (8) [ذکر این نکته ضروری است که طلب استغفار منافات با مقام عصمت حضرت ندارد زیرا حضرت گناهی مرتکب نشد تا نیاز به استغفار داشته باشد، لکن مقام والای آن حضرت ایشان را بر آن داشت که برای همین اندازه عمل غیر گناه نیز استغفار کند.]
4 - همراهی در حمام

گاهی اوقات حضرت فرزند خود را به حمام می برد و این عمل [در صورت کودک بودن فرزند] علاوه بر آنکه نشان دهنده توجه حضرت به مسایل خانواده و کمک به همسر در امور خانواده است، یک رفتار تربیتی است; زیرا عملا به فرزند خود اهمیت بهداشت و آداب حمام رفتن را می آموخت. حنان بن سدیر از پدرش چنین نقل کرد: «من همراه پدرم و جد و عمویم به حمامی در مدینه رفتیم. در حمام شخصی ما را به رعایت ستر و پوشش تذکر داد. او با جدم صحبت کرد و به او گفت: چرا خضاب نمی کنی ... .

بعد از حمام کردن، در باره وی پرسیدم و دریافتم که او علی بن حسین است که با فرزندش محمد حمام آمده است. «فاذا هو علی بن الحسین و معه ابنه محمد بن علی صلوات الله علیهم » (9)

نمونه هایی که ذکر شد، نشان می دهد که حضرت با همراه بردن فرزند خود به مجالس و مکانهای مختلف، واگذاری مسؤولیت به وی و شرکت دادن او در فعالیتهای سیاسی به تربیت عملی او اقدام می کرد و این شیوه در تربیت بس مفید و مؤثر است; زیرا بسیاری از نقاط ضعف و قوت اخلاقی و غیر اخلاقی فرزندان و نیز استعدادها و توانمندیهای آنان در میدان عمل آشکار می شود. چه بسا فرزندان استعدادها و نقاط قوت ناشناخته داشته باشند و یا از عیوب و ضعفهای پنهان رنج ببرند; شرکت دادن فرزندان در فعالیتهای مناسب و نظارت درست بر کار آنان والدین را از این امور آگاه می سازد.
ج) تربیت به شیوه موعظه

هر چند تربیت عملی و غیرمستقیم مؤثرتر است; اما موعظه و نصیحت فرزندان نیز یک شیوه تربیتی مؤثر و مفید است و گاهی آثاری دارد که از تربیت غیر مستقیم برنمی آید، موعظه و نصیحت اگر بجا، منطقی، با لطافت و نرمی و از سر سوز و خیرخواهی باشد، باعث ایجاد الفت و صمیمیت بین والدین و فرزند می شود. زیرا فرزند احساس می کند والدین او را دوست دارند، با او صمیمی اند و برای او احترام و اهمیت قایلند; بویژه اگر والدین قبل از آن محبت بی شائبه و دلسوزی صادقانه خود را نسبت به او نشان داده باشند.

موعظه و نصیحت به وقت خاصی اختصاص ندارد. متاسفانه برخی از والدین فقط هنگامی که فرزندانشان مرتکب خلاف می شوند به فکر نصیحت می افتند. غافل از آنکه موعظه نهی از منکر نیست و غالبا در هنگام ارتکاب خلاف و بعد از آن تاثیر مطلوب ندارد. موعظه باید قبل از ارتکاب خلاف و برای پیشگیری از آن باشد نه وسیله ای برای درمان.

امام سجاد(ع) در فرصتهای مناسب به نصیحت فرزندان می پرداخت و نکات لازم را به فرزندان گوشزد می فرمود. نمونه هایی از مواعظ آن حضرت به فرزندانش چنین است:

1 - مالک بن اعین جهنی می گوید: علی بن حسین(ع) فرزندش محمد(ع) را چنین وصیت فرمود: من تو را جانشین بعد از خود قرار دادم. هر کس ادعای آنچه بین من و تو است [مقام امامت] کند، خداوند در روز قیامت حلقه ای از آتش بر گردنش می آویزد. آنگاه فرمود: فرزندم; خداوند را بر این نعمت ستایش کن و سپاسگزار باش. فرزندم، هر که بر تو انعام کرده، سپاسگزاری کن و بر هر که از تو سپاسگزاری کرد، انعام کن; زیرا نعمتی که شکرش را به جا آوری از بین نمی رود و نعمتی که کفران ورزی باقی نمی ماند. شکر نعمت برای شکرکننده از خود نعمت با برکت تر است. سپس حضرت این آیه را تلاوت فرمود: «لان شکرتم لازیدنکم و لان کفرتم ان عذابی لشدید»(ابراهیم/7); اگر شکر نعمت کنی، نعمتت افزون می گردد و اگر کفران ورزی، بدان که عذاب الهی شدید است. (10)

2 - آن حضرت به فرزندش محمد(ع) فرمود: هر که از تو طلب خیر کند، به او خوبی کن; اگر او از اهل خیر باشد، خوبی را در جای خودش انجام داده ای و اگر او اهلش نباشد، تو اهلش هستی. هر گاه کسی در جانب راست به تو دشنام داد و به جانب چپ تو آمد و معذرت خواست، عذرش را بپذیر. (11)

3 - همچنین به فرزندش فرمود: از آزار دیگران بپرهیز و با ریزش عطایا آنان را نوازش کن. زبان را بر سکوت کمک کن; زیرا برای سخن گفتن حالاتی است که موجب زیانش می شود. از دوستی با احمق بپرهیز، هر چند دوست باشد; همچنان که از عاقل در صورت دشمن بودن، پرهیز می کنی. از خصومت و ستیز با مردم برحذر باش; زیرا یا به مکر شخص حلیم و پرحوصله ای دچار خواهی شد و یا با فرومایه ای روبه رو می شوی که آسیب ناگهانی بر تو وارد می کند. (12)

4 - همچنین در کلام دیگری خطاب به فرزندش فرمود: از دروغ گفتن، کوچک و بزرگش، جدی و شوخی اش بپرهیز; زیرا اگر انسان دروغ کوچک بگوید بر دروغ بزرگ نیز جسارت پیدا می کند ... . (13)

5 - عثمان بن خالد از پدرش نقل کرده که: علی بن الحسین در بیماریی که به وفاتش انجامید، فرزندانش، محمد، حسن، عبدالله، عمر، زید و حسین را گرد آورد، فرزندش محمد را کنیه [لقب] باقر داد، سرپرستی فرزندان را به او سپرد و فرمود: فرزندم، خرد راهنمای روح است و دانش رهنمای خرد و خرد ترجمان دانش است. بدان که علم جاودانی تر است و زبان بیهوده گوتر; و صلاح تمام امور دنیا به منزله پیمانه پری است که دو سوم آن هوشیاری و ذکاوت و یک سوم آن تغافل و چشم پوشی است; زیرا انسان جز از چیزی که شناخته و درک کرده، تغافل نمی کند. بدان که گذشت ساعتها عمر تو را می برد و تو هرگز به نعمتی دست پیدا نمی کنی، مگر با جدا شدن از نعمت دیگر. برحذر باش از آرزوی دراز، زیرا چه بسیار آرزومندی که به آرزوی خود نرسد ... . (14)

6 - ثمالی از امام باقر(ع) چنین نقل کرد که: هنگامی که وفات پدرم علی بن حسین(ع) فرا رسید مرا به سینه خود چسبانید و فرمود: فرزندم، وصیت می کنم تو را به آنچه پدرم هنگام وفات، مرا وصیت کرد ... بپرهیز از اینکه ستم کنی بر کسی که جز خداوند را برای حضرت خویش نیابد. (15) و نیز فرمود: بر کار حق صبر کن، اگر چه تلخ باشد. (16)

7 - آن حضرت به فرزندش فرمود: فرزندم در گرفتاریها شکیبا باش و معترض حقوق دیگران نشو و برادرت را در کاری که زیانش بر تو بیش از منفعتش برای او باشد اجابت نکن. (17)

این حدیث طبق نقل صاحب عقدالفرید به جای عبارت «لا تتعرض للحقوق » «لا تعرض للحفوق » و به جای «منفعته له «منفعته لک » دارد و معنای حدیث چنین می شود: فرزندم ... خود را در معرض هلاکت قرار مده و برادرت را در کاری که زبانش برای تو از نفعش بیشتر است اجابت نکن. (18)

پی نوشتها:

1 - کشف الغمة، ج 2، ص 287.

2- الارشاد، ص 256; بحار، ج 46، ص 74 و 75; کشف الغمة، ترجمه آقای حسینی زوارئی، ج 2، ص 279.

3- حلیة الابرار، ج 2، ص 13 و 14; بحارالانوار، ج 46، ص 99.

4- مناقب آل ابی طالب، ج 4، ص 153.

5- همان، ص 154.

6- کشف الغمة، ج 2، ص 331.

7- حلیة الابرار، ج 2، ص 2- و 21.

8- بحارالانوار، ج 46، ص 92، ح 79; حلیة الابرار، ج 2، ص 44.

9- بحار، ج 46، ص 141 - 142.

10- همان، ص 241 و 242.

11- تحف العقول، ص 205; مشکاة الانوار، ص 65.

12- ناسخ التواریخ، زندگانی امام سجاد(ع)، ج 2، ص 3 و 4.

13- همان.

14- بحار، ج 46، ص 231 و 232; کتاب الامام زین العابدین، عبدالرزاق مقرم، ترجمه حبیب روحانی، ص 588.

15- بحار، ج 46، ص 153 و 154.

16- ناسخ التواریخ، زندگانی امام سجاد(ع)، ج 2، ص 6.

17- بحار، ج 46، ص 95; مناقب آل ابی طالب، ج 4، ص 165; البیان و التبیین، جاحظ، ج 2، ص 59.

18- عقدالفرید، اندلسی، ج 3، ص 153.