از نکات برجسته و قابل توجه در حوزه مدیریت، بهره وری است. بهره وری در نگاه علمی به معنای استفاده بهینه و درست از منابع است به گونه ای که برای دستیابی به یک هدف و یا نتیجه ای مشخص، بتوان از منابع موجود، بیشترین و بهترین استفاده لازم صورت گیرد. عمده ترین منابع که در بهره وری یک جامعه میتواند مؤثر باشد، منابع انسانی است که البته امروزه از آن به سرمایه های انسانی یاد میشود. اما این سرمایههای انسانی چه کسانی هستند و برای افزایش کارآیی و کارآمدی آن ها چه باید کرد؟
در هر جامعه ای عمدتاً نسل جوان و آماده به کار به عنوان نیروی محرکه و پیش برنده، دارای اهمیت فراوانی هستند به گونهای که در نگاه جمعيت شناختي به جوامع، جوان بودن یک جامعه به عنوان یک فرصت بسیار ارزنده به حساب میآید و هرچه جمعیت جامعه به سمت پیری گرایش یابد بازدهی آن جامعه کاهش می یابد.
در این میان نکته ای مهم تر و پایه ای تر از سن جوامع مطرح میشود و آن توانمندیهای یک جامعه است. پتانسیل موجود در یک جامعه دارایی های بلا استفادهای است که میتوان از آن در چرخه فعالیتهای اجتماعی بهره برد.
دانش و مهارت از جمله داراییهای نامشهودی است که میتواند تأثیر داراییهای مشهود دیگر از جمله منابع مادّی و انسانی را به شدّت تحت تأثیر قرار دهد. در مسأله کار و اشتغال که بحث اصلی و روز جوامع مختلف و از جمله کشور ماست، این دو عامل نقش تعیین کننده و بسیار پر رنگی دارند که اگر مورد بیتوجهی قرار گیرد، ناخواسته فرهنگ کار به یک فرهنگ ضدّ کار تبدیل میشود. آسیب شناسی و شناخت نقاط ضعف کشورمان در این زمینه میتواند کمک بسیار شایانی به بهبود فرهنگ کار و بهبود بهره وری بنماید.
از جمله نقاط ضعف فرهنگی در ایران کم توجهی به مهارت های زندگی در دوران کودکی و آغازین زندگي است و ضعف در این مهارت ها عوارض نامطلوبی را در شكوفايي استعدادهاي فردي و توانمنديهاي گروهي به همراه داشته و دارد.
یکی از این مهارت ها، توانایی انجام کار جمعی است. اگر به ورزش کشورمان و مدالهایی که در این زمینه کسب کرده ایم نگاهی داشته باشیم، متوجه میشویم که عمده مدالهای ما در ورزش های انفرادی است و کمتر توانستهایم در ورزشهایی که به کار تیمی نیاز دارد موفق باشیم. نمونهی دیگر آن کسب مدال های رنگارنگ كاراموزان، دانش آموزان و دانشجویان کشورمان در المپیاد های مختلف جهانی است که علیرغم امتیازهای بالایی که در این زمینه ها نصیب کشورمان شده است نتوانستهایم از پتانسیلهای این جوانان آنگونه كه بايسته است بهره مند شویم. هر چند خوشبختانه در برخی از حوزه های علمی موفقیت ها و پیشرفت های خوبی داشتهایم اما این ویژگی هنوز به صورت یک فرهنگ در نیامده است.
حال برای بهبود این توانایی و دیگر مهارت های مورد نیاز چه راهکاری می تواند مؤثر باشد؟
اصولاً برای ایجاد یک تغییر نخست باید صورت مسأله را به خوبی شناخت. باز نمایی مسأله و شناخت دقیق آن ما را در فهم بهتر و ارائه راه حل مسأله که دومین گام در ایجاد یک تغییر است میتواند یاری کند. و اما نکته سوم قدرت تحوّل و تغییر است که می تواند به صورت رسمی و غیر رسمی(اجتماعی) باشد. به همین منظور سازمان های فرهنگی و آموزشی از جمله آموزش و پرورش، آموزش فنی و حرفهای و سازمان بهزیستی میتوانند تأثیر بیشتری داشته باشند. سازمانهاي مردم نهاد( سمن ) ها به عنوان حلقه ميان مردم و دولت در آموزش، ترويج و گسترش روحيه كار جمعي، خلاقيت و كارآفريني و برقراري ارتباط موثر، ميتوانند نقش قابل توجهي را ايفاء نمايند.
اگر بپذیریم که توجه به فرهنگ کار و آموزش مهارتهای گوناگون از کودکی، میتواند تغییرات بنیادین را در حوزه فرهنگ کار و بهره وری ایجاد کند، پس ترویج و آموزش مهارت های فنی و حرفهاي و مهارت های زندگی در بین کودکان موجب ترغیب و تقویت فرهنگ کار جمعی و ارتقاء بهره وری خواهد شد. نکتهای که نباید فراموش کرد این که در این زمینه پیش از آن که به رابطه کار، شغل و فناوری با بهره وری تأکید شود باید به تلفیق آموزش های کار و مهارت های زندگی توجه شود. مهارت هایی که بدان وسیله فراتر از فراگیری دانش و مهارت فنی مورد نیاز، تغییر نگرش جامعه به مشاغل گوناگون و چگونگي انجام كار را نيز در پی داشته باشد.
بدون تغییر بنیادین در نگرش جامعه به فرهنگ کار و کارآفرینی و احترام به مشاغل گوناگون، پیمودن راه توسعه و پیشرفت ناممکن خواهد بود، بنابر این باید به سمتی حرکت کنیم که ارزش قائل شدن به تمامی مشاغل به یک فرهنگ تبدیل شده و نهادینه شود و در این روند آموزش مهارت های مختلف از دوران کودکي میتواند در تغییر نگرش جامعه کار ساز باشد.