زمان : 12 Mehr 1392 - 14:57
شناسه : 77700
بازدید : 13474
غزلی از وحشی بافقی:عشق گو بی عزتم کن ، عشق و خواری گفته اند مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی غزلی از وحشی بافقی:عشق گو بی عزتم کن ، عشق و خواری گفته اند

یزدفردا :در جهت همراهی با کنگره مولانا کمال الدینی (شمس الدین)  محمد وحشی بافقی بزرگمرد ادبیات ایران که از سرزمین آهن و فولاد شهر بافق واقع در استان یزد  به دنیا معرفی شده است

یزدفردا در جشنواره فرهنگی این بزرگمرد خطه کویر اقدام به برپایی جشنواره فرهنگی اشعار و مطالب مرتبط با وحشی بافقی نموده است و در این راستا غزل " 

عشق گو بی عزتم کن ، عشق و خواری گفته اند

   " را در ادامه می خوانید:روحش شاد و یادش گرامی باد

 

عشق گو بـی عزتـم کن ، عشق و خواری گفتـه اند عـاشـقـی را مـایه بـی اعـتـبـاری گـفـتـه انـد
کــوه مــحــنـت بــر دلــم نـه مــنـتــت بــر جــان مـن عـاشـقـی را رکن اعـظـم بـردبـاری گفـتـه اند
پــای تــا ســر بــیـم و امـیـدم کــه طــور عــشــق را غــایـت نـومــیـدی و امــیـدواری گــفــتــه انـد
پیش من هست احتراز از چشم و دل از غیر دوست آنـچـه اهـل تـقـویش پـرهـیزکـاری گـفـتـه انـد
راست شد دل بـا رضای یار و ، رست از هجر و وصل آری آری راسـتــی و رسـتــگـاری گـفـتــه انـد
مـن مـریـد عــشــق گــر ارشــاد آن شــد حــاصــلـم آن صـفـت کـش نام موت اخـتـیاری گفـتـه اند
زیستـن فرعست وحـشی ، اصل پـاس دوستـیست جان و سر سهلست اول حفظ یاری گفته اند