یزدفردا :در جهت همراهی با کنگره مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی بزرگمرد ادبیات ایران که از سرزمین آهن و فولاد شهر بافق واقع در استان یزد به دنیا معرفی شده است
یزدفردا در جشنواره فرهنگی این بزرگمرد خطه کویر اقدام به برپایی جشنواره فرهنگی اشعار و مطالب مرتبط با وحشی بافقی نموده است و در این راستا غزل "
" را در ادامه می خوانید:روحش شاد و یادش گرامی باد
آنـکـس کـه دامـن از پـی کـیـن تـو بـر زنـد | بــر پـای نـخـل زنـدگـی خـود تـبـر زنـد |
گـر کـوه خــصـمـی تــو کـنـد انـتــقـام تــو | آن تیغ را بـه دست خودش بـر کمر زند |
از لـشــکـر تــوجــه تــو کـمـتــریـن ســوار | تـازد بـرون و یکتـنه بـر سـد حـشـر زند |
قـهـر تـو چـون بـلـنـد کـنـد گـوشـه کـمـان | هر تـیر را کـه قـصـد کـنـد بـر جـگـر زند |
شکر خـدا که خصم تـرا بـر جـگر نشست | آن تـیرها که خواست تـرا بـر سپـر زند |
مـرغـی کـز آشـیـانـه خـصـم تـو بــر پـریـد | الـا بــه خـون خـود نـتـوانـد کـه پــرزنـد |
تــودر گـلـو فـشـاری خــصـمـی و جــان او | در بند فرجه ایست که از تن به در زند |
مطرب به بزم خواند عدویت چه غافلست | گو کـس روانه کـن که در نوحـه گر زند |
در راه سـیـر کـوکـب اقـبــال تــو ســپــهـر | در دیـده ســتــاره بــد نــیـشــتــر زنــد |
فـتـحـی نموده ای دگـر از نو کـه بـر فـلک | اقـبـال طـبـل نصـرت و کوس ظـفـر زند |
وحـشی کجـاسـت منکر او تـا چـو دیگران | خـود را بـه تـیـغ قـهـر قـضـا و قـدر زنـد |