زمان : 12 Mehr 1392 - 14:38
شناسه : 77678
بازدید : 12013
غزلی از وحشی بافقی:لب بجنبان که سر تنگ شکر بگشاید مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی غزلی از وحشی بافقی:لب بجنبان که سر تنگ شکر بگشاید

یزدفردا :در جهت همراهی با کنگره مولانا کمال الدینی (شمس الدین)  محمد وحشی بافقی بزرگمرد ادبیات ایران که از سرزمین آهن و فولاد شهر بافق واقع در استان یزد  به دنیا معرفی شده است

یزدفردا در جشنواره فرهنگی این بزرگمرد خطه کویر اقدام به برپایی جشنواره فرهنگی اشعار و مطالب مرتبط با وحشی بافقی نموده است و در این راستا غزل " 

لب بجنبان که سر تنگ شکر بگشاید

   " را در ادامه می خوانید:روحش شاد و یادش گرامی باد

 

لب بـجـنبـان که سـر تـنگ شکر بـگشاید شـکـرسـتـان تـرا قـفـل ز در بـگـشـاید
غمزه را بـخش اجازت که بـه خنجر بـکند دیده ای کو به تو گستاخ نظر بـگشاید
ره نـظـارگـیـان بـسـتـه بـه مـژگـان فـرمـا که به یک چشم زدن راه گذر بـگشاید
در گلویم ز تو این گریه که شد عقده درد گرهی نیست که از جای دگر بگشاید
شـب مـارا بـه در صـبـح نه آن قـفـل زدند که بـه مفتـاح دعاهای سحـر بـگشاید
همه را کشت، بـگویید که بـا خاطر جـمع این زمان بـاز کند تـیغ و کـمر بـگشـاید
راه تـقـریب حـکـایت نـدهـی وحـشـی را که مبـادا گله را پـیش تو سر بـگشاید